یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

تقدیر چنین کند

شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۷، ۰۵:۱۶ ب.ظ

در حالت عادی وقتی با یکی فیس تو فیس بایستم و در فاصله بیست سانتی متریِ صورتش بخوام نوکِ انگشتمو بزنم به نوکِ دماغش باید لااقل سه بار قِلِق گیری کنم یکی دو بار انگشتمو فرو کنم تو چشمش و بعد تازه با خطای هفتاد هشتاد درصدی، بزنم به نوکِ دماغش. یعنی تا این حد کورم.

در فاصله ی ده متری، یه سنجاقک روی لبه ی سکو نشسته بود و توجه منو به خودش جلب کرد. یه سنگ از روی زمین برداشتم و از اونجایی که دوستان همه میدونن چشم من چه وضعی داره، به شوخی گفتم: میخواین با این سنگ بزنم به سرِ سنجاقکه؟ به شکل تحقیر کننده ای اصلا اهمیتی به مزخرفی که گفتم نکردند و من سنگو پرت کردمو قبل از اینکه روشونو از سنجاقکی که بهش اشاره کردم برگردونن، دیدن که سنگ درست خورد به سر سنجاقک و درست از گردن، از بدنش جدا شد.اصلا کاری نداریم که چونه ی دوستان چطوری کشیده شده بود و دهانشان تا کجا باز، خودم. خودم از حیرت داشتم سکته میکردم.

دو بار دیگه یه همچین وضعی پیش اومد با این فرق که سنجاقک نبودن و با دست پرت نکرده بودم و شاهدی هم نداشتم.

نمیدونم قصد داشتم با نوشتن این ماجرا یه نتیجه ای بگیرم اما هرچی فکر میکنم یادم نمیاد.



روز بزرگداشت پروین اعتصامی:

شنیده‌اید که آسایش بزرگان چیست؟
برای خاطر بیچارگان نیاسودن
به‌کاخ دهر که آلایش است بنیادش
مقیم گشتن و دامان خود نیالودن
همی ز عادت و کردار زشت کم کردن
هماره بر صفت و خوی نیک افزودن
ز بهر بیهُده، از راستی بری نشدن
برای خدمت تن، روح را نفرسودن
برون شدن ز خرابات زندگی هشیار
ز خود نرفتن و پیمانه‌ای نپیمودن
رهی که گُمرَهیَش در پی است نسپردن
دریکه فتنه‌اش اندر پس است نگشودن

 


نظرات  (۱۷)

سنجاقک‌آزار وقیح (وقیح از اصطلاحات مخصوص خودم هست) 
الان خوبه سلبریتی ها کمپین بزنن ضدتون؟ 

واقعا سرشو با سنگ جدا کردین؟ واقعا؟ 😖
پاسخ:
:)) من نه. خواست خدا بود:|
گفتم که تو حالت عادی تو فاصله 20 سانتی مشکل دارم چه برسه به 50 برابر دور ترش
سنگ بوده یا چاقو که سرشو از تنش جدا کرده!
سنگ فوقش اون رو از مسیر منحرف میکنه نه که سرشو :) 😎
پاسخ:
یه تیکه ریز از یه سرامیک. یادته بچه بودیم تیله رو چطوری رو ناخن انگشت وسط میذاشتیم و با شصت همون دست تیله رو نگه میداشتیم؟ بعد انگشت وسطی رو اونقدر دقیق و با فشار از زیر شصتت سُرش میدادیم که تیله با شتاب پرت میشد. منم همون کارو با اون تکه سرامیک کردم. آره باور کردنی نیست ولی اتفاق افتاد. سنجاقک هم حشره ریزی نیست. (این هم بگم اینطور نبود که سرش از بدنش جدا بشه و بس.:)) شمشیر سامارویی که نبوده؟ سنجاقک پرت شد اما سرش هم جدا شد.
شاید از قبل سرش جدا شده چسبوندنش تو زدی دوباره جداش کردی

هوم یادمه/ ما سنگریزه از توی آسفالت مدرسه پیدا میکردیم و از اون طریق مینداختیم توی مدرسه بغلی :)
پاسخ:
برات آرزوی سلامتی میکنم :))
۲۵ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۵۰ بهارنارنج :)
نتیجش بخت سیاه اون سنجاقکه بوده:|
قبلیا هم سنجاقک بودن؟اگه آره احتمالا تو زندگی خیای قبلیتون یه سنجاقک خوردتتون،اینارو ریز نبینین یه زمانی خیای بزرگ بودن،حتماسبزی علفی چیزی گیرش نیومده خورده شمارو
پاسخ:
:)) نه یکیش زنبور بود یکیش هم از این حلزونهای باغی که رودیوار استراحت میکرد. زنبوره له شد چسبید به دیوار. اون بدبخت هم صدفش شکست و ....
من اگه خوردنی بودم که وضعم این نبود عزیزم
۲۵ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۵۳ مریــــ ـــــم
زدی سر یارو رو جدا کردی بعد دنبال نتیجه هستی؟

پاسخ:
دنبال نوه ش بودم. پیدا نشد. گفتم به نتیجه ش بپردازم.
۲۵ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۵۸ مریــــ ـــــم
خدای من
ببخشید شما این همه نمکتونو از کجاخریدین؟؟؟
پاسخ:
نخریدم. داشتم. :D
۲۵ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۰۶ مریــــ ـــــم
:/
یه‌کمم به ما بدا از اون ذخایر نمکیتون
پاسخ:
:D 
فهمیدی چی شد؟
پاسخ:
مدرسه دخترونه بود
🙈
پاسخ:
:D
سلام
ممکنه علتش این باشه که دور رو خوب میبینید، اما مشکل چشمتون اینه که نزدیک رو خوب نمی بینه!!!
شاید برای دید نزدیک لازمه عینک دیگه ای استفاده کنید!!!
پاسخ:
علیک سلام. نه واقعا بعد از قریب به چهل سال زندگی، میتونم تشخیص بدم که چرا خوب نمیبینم یا بد میبینم :D
حرفم سری تقدیر بود. اینکه خدا وقتی بخواد یه اتفاقی بیفته در ناباورانه ترین و غافلگیر کننده ترین شرایط، در غیر ممکن ترین و نایاب ترین لحظات، اون اتفاق رخ میده. اینکه اون سنجاقک باید اون لحظه از این عالم خداحافظی میکرده و دلیلی هم برای این اتفاق، پیدا شده بوده، جز تقدیر خدا نیست. چیز عجیبی هم نیست البته میتونستم یه آدم نابینایی باشم که عصامو درست میذارم جایی که یه حلزون در حال خرامیدنه. فکر میکنم میخواستم به این نتیجه برسم که هر کدوممون دلیلی هستیم برای جریان و ادامه داشتن زندگیِ همه ی موجوداتِ روی زمین ولو اینکه خودمون نفهمیم و حتی باورش نداشته باشم. (نمیدونم تونستم چیزی که تو سرم بودو بگم یا باید با یه استاد در ارتباط باشم :))))
همه‌ی این نتایج رو میخواستین از این پست بگیرین؟ والله اگه یه خطش رو گرفته باشم:)))
همش دنبال این بودم که سنجاقکه نماد یه چیز سیاسی باشه ولی چیزی به ذهنم نرسید :دی
پاسخ:
مثلا بخوایم زورچپونی سیاسیش کنیم میشه گفت هلیکوپتر رییس جمهور بوده. کی به کیه؟
ان مشورت با یه استاد هم فکر خوبیه!

امااااا اینکه سنگ برداشتن و زدن یه حشره ی بیچاره و کشتنش رو بخواین بندازین گردن تقدیر الهی! هیچ مدله توجیه نداره :))
بله گاهی بعضی افراد ناخلف!!!! مدیونید اگر فکر کنید منظورم به شما بود!
بله می گفتم، ممکنه بعضی افراد ناخلف گاهی اجل معلق رو باعث بشن، که اونم باید ببینیم اون بخت برگشته چه کرده بوده که این اجل معلق نصیبش شده!

پاسخ:
آره از این منظر هم میشه نگاش کرد. منِ بخت برگشته.
تا حالا بهش اینطوری فکر نکرده بودم.
الان که خوب فکر میکنم میبینم که چقدر منِ بخت برگشته اجل معلق نصیبم شده.... عَـــــــــــــ
"خدا وقتی بخواد یه اتفاقی بیفته در ناباورانه ترین و غافلگیر کننده ترین شرایط، در غیر ممکن ترین و نایاب ترین لحظات، اون اتفاق رخ میده. "

شما که چنین اعتقادی داری چرا فکر می کنی من موقعیت ها رو از دست می دم؟!
پاسخ:
:)) تکان‌دهنده ترین کامنت سال. 
من این روزا تو خیابون راه میرم سعی میکنم بدون جمع کردن چشمام افراد و شناسایی کنم و اگه از فاصله بیست متری تشخیصدادم کسی که داره میاد جلو دوستمه امتیاز اون مرحله رو گرفتم
پاسخ:
حالا چند سال دیگه برسه میرسی به غولش. سخت تر هم میشه. الان پدر همسر بنده یه عکس میدیم دستش که ببینه میچسبونه به چشماش تا ببینه . باز میبینیم که برعکس گرفته دستش. :| خدا نیاره برا کسی ولی خوب غولشو داره میگذرونه.
بابای خودم از کنارش رد میشیم تو خیابون نمیشناستمون

پاسخ:
:)) خدا سلامت بدارد ایشان را.
بابای شما شما رو نمیبینه که نمیشناسه. بابای من میگه من میمیرم و آخرش  هم شما سرتق ها رو نمیشناسم. نمیتونم بشناسم.
ولی همچنان رانندگی میکنه !!بدون عینک
یه چشمش تخلیه است یه چشمشون هم شمارش فکر کنم۷-۸باشه
پاسخ:
شوخی میکنی؟ من دوتا چشم دارم . دیدم دو و نیم تا سه برابر بهتر از پدر شماست اما با اینحال حتی رو دوچرخه هم جرأت ندارم بشینم.
جدی میگم 
فقط تو شب رانندگیـ نمیکنه اونم درحدی که تو اتوبان نمیره فقط
گوهای نامش رانندگی با اینه مخصوص و عینکه
اخرین بار که رفت گواهی نامش و عوض کنه بهشون ثابت کرد با یک چشم و یه چشم ضعیف میتونه اونا هم شرط اینه مخصوص و عینک و برداشتن 
اینه مخصوصم نداشتااا فقط ترسش این بود ماشینش و بگیرن میخوابونن😂
پاسخ:
خدا خیرش بده. یه اصطلاح خودمون: دَمش گرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی