یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

تو خیابون دیدیمش و بعد از سلام و حال و احوال پرسی بهش میگم: آقات میگه سالی سه چهار بار میری کربلا

میگه: آره اگر قبول کنن

میگم: بابا نورچشمی! چرا قبول نکنن؟ حالا چرا انقدر زیاد میری؟ تور داری؟

میگه: نه میطلبن دیگه

میگم: میطلبن و فکر میکنی قبولت نمیکنن؟

هیچی نمیگه

با خودم گفتم این که راه پاش باز شده و احتمالا با یه توری چیزی آشنایی داره . یه سنگی بندازم شاید گرفت.

میگم: عاشورا تاحالا کربلا بودی؟  خیلی دوست دارم عاشورا اونجا باشم 

و از احساسم نسبت به کربلا و روز عاشورا و علاقه م برای حضور در اون زمان و  مکان، کلی حرف زدم.

خیلی خونسرد گفت: میتونی غَمه رو تحمل کنی؟

با خودم گفتم ایول گرفت. عاشورای امسال کربلام

میگم: غَمه دیگه. سرتاسر ماجرای عاشورا غمه.

میگه: غم نه. قمه.

چشمام گرد میشه و میگم: قمه؟ قمه چیه؟ 

میگه: خون. بوی خون و گوشت گندیده رو میتونی تحمل کنی؟

میگم: چه خبره اونجا مگه؟

یه لحظه گفتم شاید از بس گاو و گوسفند و شتر میکشن چنین چیزی میگه

میگه: تو خیابونهای نزدیک حرم خون جاریه. خون آدم.

یه لحظه فکر کردم از این دست آدمهای متوهمیه که داره مزخرف میگه

گفت: یه رسمی هست که یه سری از قوم ها دارن و قمه زنی میکنن. به سرشون، به دستشون. یا با زنجیرهایی که بهش تیغ وصل کردن، خودشون رو زخمی میکنن. اعتقاد داری؟

گفتم: نه این جهله. 

گفت: نه این اعتقاده.

حالا مطمئن شدم که آدم متوهمیه و داره مزخر ف میگه

میگم: شما هم قمه زدی؟

یه جوری که انگار میخواد به منِ کپر نشین بگه تو قصر چند هزار هکتاری زندگی میکنه و به خاطرش باید به من فخر بفروشه  میگه: آره. 

همسر که شاهد گفتگوی ما بود و قشنگ معلوم بود اگر بیشتر ادامه میدادیم رسما حالش به هم میخورد گفت: امام حسین راضیه که شما به خودت آسیب میزنی؟

میگه: من فقط یه خراش ایجاد میکنم. میزان خونی که از من بیرون میزنه به اراده ی امام حسینه.اونوقت معلوم میشه که کم راضیه یا خیلی.

چشمام گرد تر میشه. اونقدر که میخواد از لای پلک هام بزنه بیرون

همسر میگه: به نظرم این ابهانه ست

میگه: شما حق ندارید مسخره کنید.

میگم: مسخره نکرد که. گفت این یک عمل ابهانه ست.

میگه: مسخره کردنه دیگه.

میگم: بیخیال پیاده روی اربعین هم رفتی؟

میگه: اعتقادی به این سوسول بازیا ندارم.

یکی از چشمام درسته از حدقه میزنه بیرون و میفته زمین ، خم میشم و برمیدارم و خاک های روش رو لیس میزنم و  میذارمش سرجاش.

میگم: سوسول بازیه؟ 

میگه: آره.

میگم: آقا خیلی تاکید دارن به این پیاده روی.

میگه: آقا کیه؟

میگم: رهبر

میگه: من اونم قبول ندارم. پیرمردِ ...

حرفش رو قطع میکنم و میگم: ولی ظاهرتون اینطور نشون میده که صبح تا شب تو بیتِِ رهبری مشغول جمع آوری نصایح ایشون هستید و جزو ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرتون.

میگه: من فقط یه زن چادریَم.

همچنان که مشغول فرو کردن چشمهای از حدقه بیرون زده م بودم، ازش ترسیدم گفتم نکنه یه وقت بهمون حمله کنه پس به همسر اشاره زدم بریم؟

همسر گفت: نه صبر کن ببینم این دقیقا فازش چیه؟

دستش رو گرفتم و به زور کشیدمش و گفتم کار دارم باید بریم.

و رفتیم. 

توی راه جاتون خالی یه کبابی دیدیم که گوشت برادر میفروختن نشستیم یه دل سیر از عزا دراوردیم و رفتیم خونه.

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴/۰۱/۱۶
میرزا مهدی

جهل

عاشورای حسینی

نظرات  (۱۰)

گوشت برادر :)) 

 

عجب... من اون قسمت متن که فهمیدم خانومه رسما قالب تهی کردم

پاسخ:
ِD: 
واقعا خودم هنوز دارم بهش فکر میکنم

دقیقا این دوگانه ی عاشورا،اربعین از چند وقت پیش در حال شکل گیری هست

من حتی با سنت قمه زنی شون هم کنار میام، چون ظاهراً آدمای حرفه ای هستن برای ضربه زدن، آسیب خاصی نمیبینن فقط با خون حال میکنن

دیگه آب روغن قاتی کردن... 

ولی این دوگانه ی اربعین و عاشورا خیلی مضحکه و حتی خطرناک

پاسخ:
به نظرم بیشتر خطرناکه تا مضحک.
نمیدونم دقیقا چی باید بگم ولی فرهنگ عاشقانه عاشورا و فرهنگ سیاسیِ اربعین تو کشور خودمون تا حدودی تونستن تعادل برقرار کنن ولی با توجه به چیزی که از این خانم شنیدم، فکر میکنم تو عراق که به عقیده من-که ممکنه غلط هم باشه- پایتختِ فرهنگیِ امام حسینه، این ماجرا زمین تا آسمون با هم توفیر دارن.
اینکه یه دوستی هم در دیدگاه های همین مطلب نوشته نه روضه ای خونده میشه و به تعبیری میشه گفت عزاداریِ معقولی هم صورت نمیگیره، کسی که قصد اندیشیدن داشته باشه رو بیشتر درگیر خودش میکنه. نمیدونم زیر مطلب کدوم یکی از دوستان بود که نوشتم ماجرای اربعین و پیاده روی اربعین  در ظاهر یه مبحث سیاسیه، اما در واقع تبدیل شده به یه فستیوال غذا. هفت سال پشت سر هم این شانس رو داشتم تو این فستیوال شرکت داشته باشم و بهترین غذا ها رو هم تجربه کرده باشم. آدمیه دیگه. هرچقدر هم تلاش کنی چشمت رو روی تجملات ببندی و رو به معنویات بچرخونی، از یه جایی به بعد عنان از کف میدی و خودت رو تو صف کباب ترکی و غیره میبینی. حالا عاشورا دیگه نوبر شده برای خودش. نمیدونم این سالهای زیادیه که داره صورت میگیره یا جدیدا چنین شده. در موردش هیچی نمیدونم و تو گوگل هم چیز به درد بخوری پیدا نکردم. این خشونت و این مدل عزاداری کردن و شبیه سازیِ (مثلا)ماجرای ظهر عاشورا، و انزجاری که در دل و قلبِ زائران ایجاد میکنن، چه نیتی پشتشه. اصلا نیتی پشتش هست یا نه؟ فقط انقدر میدونم و دستم اومد که این ماجرای قمه زنی تا قبل از صفویه تو ایران رایج نبوده. نمیدونم.

جالبه بدونید اینا توی تفکر سیاسی، بیشتر با مواضع اصلاحات موافق هستن...

چادر و ریش رو نبین

من نسخه های اورجینالشون رو تو کاشان سراغ دارم

پاسخ:
تا حدودی موافقم

سرتاسر دینی که ماها ساختیم ازین چیزا پره!

 

بیراه نبوده که میگفتن روزی میاد که از اسلام فقط اسمش میمونه!یعنی چی؟یعنی هیچی مطلقا هیچی طبق اصول واقعی انجام نمیشه و یه چیزی قاطیش کردن یا کلا عوضش کردن

پاسخ:
تو هر مذهبی چنین اتفاقی افتاده. 
مخصوصا دین مسیحیت که کلا بعد از چهار انجیلِ معروف توسط شخصی که اسمش یادم نیست و یهودی بود، تفسیر شده.
تو هر آیینی این تغییر و تحولات وجود داره حتی آیین های محلی و بومی. نمونه ش چهارشنبه سوری و ماجراهای وحشتناکش
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام

در مورد مراسم عاشورا تاسوعا درست‌ گفته، یکی از دوستان که پارسال عاشورا رفته بود می‌گفت من فکر می‌کردم این قمه‌زنی اینا فقط دور و بر حرم هاست، اما دیدم از کلی فاصله دسته دسته قمه زنی می‌کنند و رسما خیابون‌ها پر از خونه و سرهای خونی و .....

اون دوستمون که پشیمون شده بود، چون مراسم درست درمونی که روضه بخونند و ... به فارسی! پیدا نکرده بود و دیگه حرم‌هم نرفته بود خصوصا که با بچه‌هاش بوده!

 

اما هم فکران این خانم زیادن، مثل *******ها که دیگه معروفن! 

اصولا با جمهوری اسلامی و امام و انقلاب و ... از ریشه مخالفن! دقیقا مثل همین براندازا و اینا که هر چی جمهوری اسلامی بگه خلافش رو می‌پذیرن!

اگر در مورد فلسطین و اینا نظرش رو  می‌پرسیدین بیش از این‌ها‌ متحیر می‌شدین...

 

پاسخ:
علیک سلام. معذرت میخوام بابت حذف اون کلمه.
حتما سر فرصت، یه چالش دو نفره درست میکنم و درمورد فلسطین و غزه، یه گپ و گفتی باهاش خواهم داشت. هرچند که فکر میکنم درمورد فلسطین هرچی بگه باهاش موافقم D:

آقا سانسور تا به‌ کجا... وا دموکراسیا!!! وا آزادیا!!! شما که اهل قلمین دیگه چرا؟! 

تازه کلی تقوا بخرج دادم بهشون دری وری نگفتم :))

 

بعید بدونم هم نظر باشین... حالا اگر بخث کردین باهاشون نتایج رو به ما هم بگین ببینیم ایشون تا‌کجا پیش رفته :)

 

پاسخ:
اصلا تو مملکت ما سانسور صورت نگیره جای تعجب داره;)
۱۶ فروردين ۰۴ ، ۱۷:۴۷ محمد قاسم پور

سلام

۱. بعضی سبک‌های دینداری، نوعی مدگرایی و تجمل است.

۲. گاهی اوقات توجه زیاد  به ظواهر برای پوشاندن باطن خراب است.

 

 

من اگر بودم می‌گفتم موقع قمه زنی، قرص رقیق کننده خون بخوره تا بیشتر عملش قبول شه.

پاسخ:
علیک سلام به نظرم همیشه توجه زیاد به ظاهر برای پوشاندن باطنه.
اگر مثل شما جوابام سرضرب بود حتما قرصه رو میگفتم :)))

تو همون پیاده روی اربعین آدم هایی رو دیدم که جای قمه روی سر و صورت دارن اما نماز نمیخونن ؛ نه اینکه کاهلی کنند ، اساسا قبول ندارن . 

روحانیون شیعه ای دیدم که اگر روزی بشنوم از کشته شدن مردم غزه خوشحال هستند ، تعجب نمیکنم !!! 

 

 

پاسخ:
آقا سجاد عزیز!
متاسفانه دو رویی تو هر زمینه‌ای وجود داره و در شریعت و دین‌داری بیشتر به چشم میاد. خدا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کنه

خانوم بوددد؟؟؟

پاسخ:
بله :|
۱۸ فروردين ۰۴ ، ۱۹:۲۸ آفتابگردون ...

من زمانه‌ی خودمون رو خیلی دوست دارم. نسلی که آگاهترن. از ظواهر رد میشن و میپرسن که چی؟ نسلی که خیلی وقتا سوالاتشون به جاهای خوبی میرسه. دنبال حقیقت ماجرا میرن و خودشون تحقیق میکنن. این نسل تازه خیلی خوبن.

اینکه اون خانوم چجور چرندیاتی گفته که تازه نیست. اینکه حتی از امام حسین پوسته‌شون رو هم نمیشناخته. مهم چشمای از حدقه در اومده‌ی شماست :)

مهم کبابی گوشت برادره. مهم اون خشم و تحیره. مردم عراق هم به لحاظ شناختی یه سری حدود ۵۰ تا ۱۰۰ سال عقبن. بعضیا هم عجیب جلوتر و اهل دل هستن که آدم غبطه میخوره. واقعا نمیدونم برای ۵۰ سال دیگه عموم مردمشون چه جوری باشن. از الگوریتم خدا براشون سر درنمیارم پیچیده‌ست.

اربعین ولی کاتالیزور شناخت خیلی از بچه مذهبی‌هاست. عیار رو خیلی زود بهت میگه. فستیوال غذا رو با اینکه خیلی سخیفه ولی کجا میشه با این عظمت و بدون پشتیبانی حکومت اون کشور دیده؟ هرسال باشکوه تر. تازه با کلی عزت و احترام. خونه‌هاشون، مالشون، زندگیشون، خانوادشون و... تازه اونیکه از دور میبینه احمقانه فکر میکنه بخور بخوره! به فرض که تموم وعده ‌ها غذای باب  میل گیرت بیاد که اصولا نمیاد، به فرض که جای خواب هرشبت پرِقو باشه که میدونیم اینطور نیست و پیدا کردن موکب با امکانات قابل قبول به خاطر حجم جمعیت و امکانات کشور عراق سخته، ولی با فرض تمام محالات رفاه ۱۰۰ درصد، ذات این سفر مگه آسونه؟ توی گرما و شرجی عراق، توی اون گرد و خاک و شلوغی و ... این همه مسیر پیاده بری؟! واسه ماهایی که ۵۰ متر بشه ۱۰۰ متر ماشین میگیریم. تو رو هدفت میکشونه. نگاهی که بهت میکنن پیش میبره وگرنه درجه سختی این سفر رو هیچ مدال دنیوی نمیرزه. اینهایی که میگن واسه غذا میرید باید بگی اره توام بیا بخور! 

یاد مرحوم علی انصاری افتادم که توی سایت پیاده روی جهانی آدرس پیاده روی اربعین و زمان شروعش رو گذاشته بود و یه عده از همه جا بی خبر و پایه‌ی پیاده روی از همه جای دنیا اومدن توی بغل امام حسین.

آدمای گارد دار رو خیلی وقته براشون تلاشی نمیکنم. هرکی دلش میخواد خر بمونه خب بمونه! چه کاریه خودتو سبک کنی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی