فرزندخواندگی و نظر مراجع عظام تقلید و پستانهای بی خاصیت و به درد نخور
اگر من یک فرزند پسر تقاضا کنم و قرار باشه به همسرم محرم بشه، باید
یک: شیر همسرم رو بخوره،
دو: شیر خواهر همسرم رو بخوره
سه: شیر زنِ برادرِ همسرم رو بخوره
چهار: شیر برادرزاده ها و یا خواهرزاده های همسرم رو بخوره.
پنج: شیر مادر همسرم رو بخوره
این ها هم همه نشدنیه.
چون مادر همسرم به رحمت خدا رفته. خواهرِ همسر و زنِ برادر ایشون که دیگه شیری ندارن برای ارائه و خواهرزاده ها و برادر زاده هاش هم هنوز وقتش نشده که شیری داشته باشن برای ارائه
من: آقا چی کار کنیم پس؟
اون:دو تا راه دیگه هم هست
من:بفرمایید. چه راهی؟
اون:یا به نکاح مادر همسرت در بیاد، اون هم در صورتی که پدر همسرت یا فوت شده باشه یا با مادر همسرت متارکه کرده باشه. و دخول هم طبق اصولی که شرع گفته صورت بگیره و ...
من:با دخول؟
اون:بله باید حتما دخول صورت بگیره...
من:آقا مادر همسرم به رحمت خدا رفتن
اون:آهان. یه راه دیگه اینکه به نکاح همسرت در بیاد که اون هم نمیشه چون تو هنوز زنده ای.
من:هنوز؟
اون:آره دیگه.
من:یعنی عملا پس نشدنیه درسته؟
اون:بله.
من:دختر چی؟
اون:دختر هم همینطور یا شیر مادرت رو بخوره، یا شیر خواهر هات رو بخوره یا شیر همسر برادرت رو.
من:الان اینها که گفتی هیچکدوم در دسترس نیست. نمیشه کلا از شیرکِشی بیای بیرون؟ همه اون آدمها که ازشون شیر میخوای، کلا در این یه مورد بلا استفاده شدن. یا هنوز به رشد نرسیدن
اون:آهان. پس باید به نکاح خودت در بیاد.
من:با دخول؟
اون:نه عزیزم. همین که به نکاح شما در بیاد یعنی به شما محرمه.
من:خوب اگر بزرگ شد و خواست ازدواج کنه چی؟
اون:اونوقت شما عقد موقتت رو میبخشی و بهش نامحرم میشی تا بتونه ازدواج کنه.
من:خوب اینکه نمیشه. بعد دیگه نمیتونم در آغوش بگیرمش و ببوسمش و بهش مهر بورزم؟
اون:نه دیگه نامحرمه.
من:راه دیگه ای نداره؟
اون:چرا. به بابات محرم بشه؟
من:با دخول؟
اون:گیر دادی به دخول ها. نه.
من:خوب به بابام محرم بشه میشه چیِ من؟
اون:میشه زن بابات و تا ابد به تو محرمه. به داداشت هم که جای پسر خونده ش میشه محرم میشه.
من:یعنی بچه نوزادِ من میشه مادر خونده داداش نره غول من؟
اون:آره و خود نره غولت. ولی اینطوری مشکلت حل میشه.
من:خوب اگر تا وقتی که بچه به ما برسه، پدرم در قید حیات نباشه چی؟ اونوقت چی کار کنیم؟
اون:باید صبر کنی یه چند تا از اون شیرده ها شیردار بشن.
من:خوب اگه دیر شیرده بشن و بچه از شیر خوردن بیفته چی؟
اون:دیگه راهی وجود نداره. نمیتونید بهش محرم بشید.
من:خوب الان چی کار کنم پس؟
اون:هیچی دیگه برو زنت رو طلاق بده یه زن دیگه بگیر.
من:آخه مشکل از منه
اون:پس برو گمشو بیرون بذار به کارم برسم
من:باشه
اون:برو دیگه
من:باشه خدافظ
اون:باشه
من:چی باشه؟
اون:گفتی خدافظ دیگه. برو دیگه. خدافظ
من:آهان
نظرات پس از تایید نمایش داده میشوند
"نمیدونم" رو گذاشتن برای این روزا! حرص آدمو درمیاره که یه ادم در زمینه تخصصی خودش چیزی رو بلد نباشه ولی نه به اندازه وقتی که مزخرف بگه...
حالا من نوزاد که بودم مامانم بیشتر بستری مونده و منو مرخص کردن! کلی آدم بهم شیر دادن!!! مشخص نیست هرکس چقدر و حتی مشخص نیست من به کسی محرم شدم یا نه! حالا فرض کن نصف فامیل هم توی این سالها خواستگار من بودن😂 همینقدر مسخره