و بالاخره کُرونا مرا هم گرفتار کرد
رفتم مطب پزشک برای اینکه قرصم که فقط برای سه وعده باقی مونده رو تو دفترچه بنویسه. نگهبان میگه تعطیله تا بعد از عید.
هر پزشک متخصص و فوق تخصصی که در این زمینه میشناختم رفتم. همه تعطیل بودن. نمیشه این قرص رو آزاد خرید. باید پزشک متخصص یا فوق تخصص بنویسیه تا بیمه تأیید کنه.
با هزار بدبختی یه پزشک پیدا کردم. زنگ زدم رفتم در خونه ش. با مهر و دستکش و ماسک اومد و یه لبخندی زد و دفترچه رو گذاشت رو کاپوت یه ماشینی اومد برام بنویسه که گفت دفترچه ت تاریخ نداره که. گفتم یه روز گذشته. گفت باید تاریخ داشته باشه.
گفتم آخه دکتر...
همونطوری لبخند زد و گفت هر وقت تاریخ زدی بیا من برات مینویسم.
رفتم دفترِ بیمه. تعطیله.
میرم پیشخوان دولت، میگه مصوب کردن همه دفترچه ها تا پایان اردیبهشت بازه.
گفتم یعنی چی که بازه؟
میگه یعنی اعتبار داره
میگم خوب پزشک نمینویسه.
گفت برو پیش پزشک خانواده ت مینویسه
میگم دارو تخصصیه.
گفت تو این مملکت چی تخصصیه که داروی تو باشه؟
:|
رفتم پزشک خانواده. نگاه میکنه میگه تاریخ نداره که.
میگم شما بنویس تاریخ دو سه روز قبل رو بزن.
با هزار بدبختی برام نوشت.
رفتم داروخونه میگه اینو باید متخصص برات بنویسه. گفتم همه جا تعطیله خوب. چه کنم؟
گفت تاریخ هم که نداری؟
گفتمالان چه کنم؟
ماسکش رو روصورتش جابجا کرد و گفت آزاد بگیر. گفتم چشم. حتما. خدافظ شما
کرونا نگرفته، گرفتار ارتعاشاتش شدم
وطنم پاره تنم..
تدبیر و درایت شُره میکنه.!
مشکل لاینحلی نبوده هاااا