یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

ذهن خوانی هشتم

پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۶:۳۷ ب.ظ

سلام

در ابتدا جای همه دوستانی که در ذهن خوانی های یک و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت حضور داشتند رو خالی میکنم.

الان که داشتم مرورشون میکردم، دلم گرفت. چقدر شور و اشتیاق بین بچه های وبلاگ زیاد بود. چقدر هیجان بود. چقدر همه منتظر بودیم تا دوستانمون به روز بشن و مطالبشون رو بخونیم و چقدر ذوق زده میشدیم که دیدگاه اول رو مذاشتیم. این البته طبیعیه. در دنیای واقعی و زیستی خودمون هم وقتی به گذشته بر میگردیم و نگاه میکنیم میبینیم که خیلی ها دیگه نیستن و اونایی هم که هستن، یا مسیرشون تغییر کرده و سمت دیگه ای رو انتخاب کردن و یا دیگه دل و دماغی برای دور هم بودن و گفتن و شنفتن و گاهی خنداندن و گاهی هم غصه خوردن ندارن. هر کدوم به سمتی رفتن و آدمهای اطرافشون رو عوض کردن و شاید هرگز هم یادشون نیاد که مایی وجود داشتیم و چی بشه که بر حسب اتفاق، مثل الانِ من به گذشته برن و مروری بکنن و یاد امثال منی بیفتن و با خودشون بگن که ای بابا مهدی مسیرش عوض شده و من رو یادش نمیاد و در دلش بگه شاید مهدی هم روزی یاد من بیفته و ........

در دومین موضوع که سواله بگم: چرا دیگه نمیشه اینجا لینک گذاشت؟ قبلا ها میشد. شاید جایی به دردم نمیخورد اما یه خوبی که داشت در تمام ذهن خوانی ها، ذهن خوانی قبلی رو لینک میکردم که اگر کسی جویا میشدو دلش میخواست بدونه در ذهن خوانی های قبلی حضور  داشته یا نه، تو هر ذهن خوانی با ذهن خوانی قبلی هم مواجه میشد. 

بگذریم.

ای بابا عکس هم که نمیشه گذاشت؟ چرا انقدر محدود شده بیان؟ برای من چنینه یا برای شما هم چنینه؟

خوب چه کنم؟ ببینم میشه لینکش رو گذاشت یا نه؟

https://bayanbox.ir/view/7272944088983424531/MG-4246.jpg


بله شد. این یک عکسه. و در اردیبهشت سال 1399 ثبتش کردم.


هدفم از این پست این بود که حس شما رو نسبت به این عکس بدونم و اگر براتون مقدوره درموردش چیزی بگید. آیه ای، بیتی، حدیثی، برداشت خودتون و یا هرچیزی که به ذهنتون میخوره. بینهایت سپاسگزارم.


حتی رنگ هم نمیشه تغییر داد. فکر کنم بیان داره باطریش تموم میشه. :))))) خوشبحال خودم یه بک آپ از کل نوشته هام گرفتم.



پ.ن/  خلاصه که امیدوارم مثل همیشه دوستان ببینن و نظرشون رو بگن

موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۴/۰۲/۱۹
مهدی فعله‌ گری

پویش

چالش_وبلاگی

نظرات  (۶)

دقیقا من از این لینکای کنار وبلاگتون رفتم توی یه پستی دیدم شونصد تا کامنت داره، دلم برای اون موقعا تنگ شد 

 

در مورد این عکس، من دو مدل می بینمش ، یه مدل سه بعدی، یه مدل دو بعدی، توی مدل سه بعدی یه سقفه، یه کف، یه دیوار قهوه ای، توی مدل دوبعدی یکی داره توی آب ماهی میگیره :)) 

 

هیچ چیز شاعرانه ای هم به ذهنم نرسید، بیشتر درگیر دو وجهی بودن عکس شدم

من یه پیر مرد لاغر اندام با شلوار‌جین اسکینی یخی میبینم که لبه بلندی نشسته داره ماهی میگیره

پشتیبان چطور گرفتید؟ برای من غیر فعال بود دیدم

۱۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۱:۲۲ محمد قاسم پور

سلام علیکم

به ظاهر عرض و عمق رود کم است و ماهیگیر در ارتفاع نشسته است.

به ظاهر خبری نیست و موقع ماهیگیری نبود. باید بارون بیاد، آب گل آلود بشه و بعدش طرف از آب گل آلود ماهی بگیره. 😉

۱۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۱:۴۷ نـــرگــــس ⠀

عکس ماهیگیر توی آب شبیه سبک نقاشی امپرسیونیسم شده. ولی سطح آب شفافه و لو میده که عکسه.

 

من نمی‌تونستم بالا و پایین و زاویه‌ها رو درک کنم تا اینکه صفحه رو چرخوندم و ذهنم آروم شد :)

 

جمله من در مورد عکس: یک تصویر برای رکب زدن به مغز مخاطب 

فی المجلس این حکایت در ذهنم آمد که : فیلی را بردند بر سر چشمه ای که آب خورد خود را در آب میدید و میرمید. میپنداشت که از دیگری میرمد نمیدانست که از خود میرمد 

البته شاید چندان ربط نداشته باشه اما در ذهن من چنین خطور کرد 

حسی که من از این عکس می‌گیرم اینه که به ظاهر یه فردی هست و داره ماهی می‌گیره اما یه جور پارادکس هم درونش می‌بینم، اون دایره امواج بالای چوب ماهیگیری هست و حس انعکاس نور رو میده.

 

حس هم می‌کنم ظهر باشه و نور به اندازه کافی زیاده و احتمالا گرمه. انگار اون آدم روی پاهاش نشسته و داره به افقی نگاه می‌کنه، یه کم انگار ناراحته یا گرفته هست، انگار بازار ماهی کساده.

 

جای عجیبی هم انگار نشسته، انگار فاصله آب با لبه‌ی رودخونه زیاده و با توجه به زاویه نگاه فرد، آب زیادی هم احتمالا باید باشه.

 

خلاصه که احساس گرما مخصوصا که حس می‌کنم آقای توی تصویر کچل باشه ... گرمای روی سرش هم اذیتش می‌کنه. چالش جالبی هست، این آخر چالش حس می‌کنم به قول معروف مخم کار گرفته شده 🤭

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی