یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گردآوری» ثبت شده است

گاهی وقتها می‌نشینم و چشمانم را می‌بندم و با خودم فکر می‌کنم ، آیندگانی که صد یا دویست سال دیگر، یا اصلا نه؛ در همین آینده نزدیکِ بعد از ما خواهند آمد، آیا از اینکه دنیا را به این شکل تحویلشان داده‌ایم، از ما به نیکی یاد خواهند کرد یا بدی؟





۱۸ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۲۰
میرزا مهدی

در صفحات تقویم، چهاردهم تیرماه با عنوان «روز قلم» به خود جلوه ای دیگر بخشیده است. نام گذاری این روز به نام قلم، بی ارتباط با تاریخ کهن متمدن و فرهنگ ساز این سرزمین نیست. ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه خود آورده است که چهاردهمین روز از تیرماه را ایرانیان باستان، روز تیر (عطارد) می نامیدند. از طرفی سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده ستارگان است. به همین مناسبت این روز را روز نویسندگان می دانستند و گرامی می داشتند.

قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان ها و بیان کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان هاست. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن ها، تجربه های تلخ و شیرین و علوم با نوشتن ماندگار می شوند و آیندگان مملو از تجربه و پر از راه حل هایند. هر کس می تواند قلمی را بین انگشتانش بفشرد و فرمانش دهد که بنگارد و هر آنچه را از مخیله صاحب انگشت تراوش می کند، بنویسد. قلم، تخریب می کند. می سازد. واقعیت ها را آشکار می کند. آشکارها را نهان می کند. به واقع قلم، معجزه ای جاودان است.

سوگند خداوند در قرآن به نام قلم، گویاترین شاهد بر شرافت و قداست آن است: «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه نویسند.» در جایی که خداوند، صاحب هستی به آفریده ای از آفریده های خود قسم یاد می کند، بشر در چه جایگاهی می تواند از ارج و منزلت آن سخن براند. در نخستین ارتباط وحیانی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مبدأ هستی در غار حرا، سخن از قلم به میان می آید، تا جایی که خداوند خود را این گونه معرفی می کند:«الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ آن که با قلم آموخت.»

حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «سفیر و فرستاده تو، ترازوی بزرگواری توست و قلم تو، رساترین و گویاترین چیزی است که از سوی تو سخن می گوید.» بر اساس این روایت، قلم، شیواترین و بهترین ابزاری است که در هر برهه ای از زمان می تواند رسالت خود را انجام دهد. ماندگاری علوم و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر، رسیدن پیام مکتب ها و تمدن ها به انسان آینده و سرانجام تکامل اندیشه های بشر در طول قرونی که اندیشمندان هیچ گاه یکدیگر را ندیده اند، تنها با معجزه قلم امکان پذیر بوده و هست.

اصحاب قلم و نوشتن، می توانند نسل هایی را در سراشیبی های انحراف به سقوط بکشانند یا تعالی ملت هایی را رقم بزنند. کلام و نوشته، رابط نویسنده و خواننده است. پس می تواند عامل همدلی گردد. درخت قلم اگر در تعهد و تدین ریشه داشته باشد، میوه اش شیرین و ماندگار است. ارزش هر قلم به پیام آن است و عظمت نوشته به محتوایش و ماندگاری آثار به ریشه داشتن در حق و صدق. قلم های شهیدپرور، عشق های برتر را بذرافشانی می کنند و شهیدان را در معراج شهادت از خاک تا خدا پیش می برند. چه دست هایی قلم شده تا قلم در دست پاکان قرار بگیرد و چه بسیار نویسندگان شجاع که شهید قلم شده اند. 

قلم به دست گرفتم که حرف حق بنویسم

هر آنچه نتوان گفت بر ورق بنویسم 

قسم به جان قلم خورده ام که نای قلم را

به دست گیرم و تا آخرین رمق بنویسم


خُب من الان کجای قلَمم؟ خوب که فکر میکنم، خودم را برانداز میکنم، زیر و بمَم را میکشم بیرون و بهتر واکاوی میکنم، میبینم که من نه قلمم و نه قلم به دست و نه از اصحاب قلم. بهتر که میاندیشم میبینم این حقیر حتی به اندازه ی شِبهِ قلم به دستان هم نمیتوانم اثری، چیزی، در مکانی، به جای بگذارم چون"نقطه ی شک" 


پس از پرت‌ترین نقطه به بالاترین و والاترین و ستوده ترین اصحابِ قلم، با تواضع و خشوع و خضوع، تبریک عرض میکنم و برای دوستان عزیزم که جویا و پویا قلم را در دستانشان ورز میدهند، آرزوی به ثمر رسیدن را دارم.


۶ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۹ ، ۱۳:۰۹
میرزا مهدی

اصلاحات و اصلاح طلبان

واژه اصلاحات در چند سال اخیر، یکی از واژه هایی است که به کرّات استعمال می شود و در جاهای مختلف و از طرف افراد مختلف با دیدگاههای سیاسی متفاوت بکار می رود. این لفظ که معادل کلمة رفورمیسم (Reformism) است از جهت اصطلاحی عبارت از مجموعه روشها و تدبیر هایی است که حکومتها یا ایدئولوگ ها در پیش می گیرند تا ضمن حفظ ساختار یک حکومت، وجوه بیمار و ناسالم آن را دگرگون نمایند. یا به عبارتی جامعه ای که هنوز از رژیم حاکم بطور کامل سلب امید نکرده ، امیدوار است با اصلاحاتی شرایط حاکم بر جامعه را بنحوی تغییر دهد که با کمترین خسارت، خواسته های خود را از طریق معمول در نظام تأمین کند. این حرکت با تحول در درون نظام حاکم، در عین حفظ آن تحقق می یابد. مثلاً نهضت مشروطیت اگر چه انقلاب نامیده شده ، در واقع نهضتی رفورمیستی بود که با حفظ سلطنت قاجار و با جلب رضایت مظفرالدین شاه نظام استبدادی را به نظام مشروطة سلطنتی تبدیل کرد.[1]

انبیاء و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ مصلحان بزرگ و واقعی تاریخ بشریت بوده و هستند. لذا اصلاح طلبی پدیده ای تازه نیست که ساختة فکر افراد معدودی باشد. چنانچه «امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ ، فعالیتهای اجتماعی خود را اصلاح نامیده و می فرمایند. (و نظهَرُ الاصلاحَ فی بِلادک) هم چنین امام حسین ـ علیه السلام ـ نیز در جمع صحابة خود در ایام حج در زمان معاویة، با آوردن همان جملات پدر، فعالیتهای آینده خود را «اصلاح» دانسته است.( انّما خرَجتُ لِطَلَب الاصلاح فی اُمَّة جدّی)».[2]

شهید مطهری نیز در همین زمینه می فرمایند: «اصلاح طلبی یک روحیة اسلامی است. هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خواه و ناخواه، اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است. زیرا اصلاح طلبی هم به عنوان یک شأن پیامبری مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است[3].»

منظور از اصلاحات و اصلاح طلبان در جامعة کنونی ما،‌چه کسانی هستند و آیا نظر و حرکت آنها در چارچوب معنای اصطلاحی اصلاحات قرار می گیرد؟

هر ساختار حکومتی و سیستم سیاسی پس از گذشت دورانی از حیات خود ممکن است که نیاز به برخی اصلاحات در برخی وجوه خود داشته باشد که در عین حفظ کلّیت و تمامیت آن ساختار یا سیستم، برخی معایب و ناکارآمدیهای آن را برطرف نماید. مطمئناً نظام جمهوری اسلامی ایران نیز مستثنی از این قاعده نیست.

اصلاح طلبان حال حاضر در ایران را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: 1. اصلاح طلبان اسلامی،‌ 2. اصلاح طلبان آمریکایی.


اصلاح طلبان اسلامی:

«اصلاح طلبان اسلامی عده ای از انقلابیون مسلمان هستند که از اول انقلاب در صحنه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به نفع اسلام و مسلمین حضور داشته و دارند و می توان گفت همان دلسوزان نظام و انقلاب بشمار می آیند. آنها کسانی هستند که رهبر انقلاب پرچمدار آنان بوده و خواهد بود و آنها دارای چند ویژگی بارز و برجسته اند.

الف) اینها اصلاح طلبان دین مدار هستند و اصلاحات آنها بر پایه اعتقاد به اصل ولایت فقیه و حاکمیت دین و در چارچوب آن صورت می گیرد.

ب) اصلاحات آنها دارای هوّیت و ویژگی عدالت طلبانه است و هدف اصلی آن از بین بردن فقر وفساد و تبعیض موجود در شرایط کنونی جامعه و نظام است.

ج) این اصلاحات رویکردی ضدّ‌ امپریالیستی و ضد آمریکایی دارد.

در واقع اصلاحات انقلابی عبارت است از انجام فعّالیت ها و حرکت هایی جهت تعمیق روح دینی و جوهر ولایی انقلاب آن تداوم حیات و بلکه تعمیق آرمانهای مبنایی آن.


اصلاحات آمریکایی:

در مقابل «اصلاحات انقلابی و اسلامی»،«اصلاحات آمریکایی یا اصلاحات لیبرالیستی» وجود دارد. البته این رویکرد داخل در مفهوم اصلاحات اصطلاحی ذکر شده نیست و نمی تواند باشد و به غلط و برای فریب افکار عمومی و پرده پوشی اعمال خود، چنین نسبت اصلاح طلبی را عده ای به خود می دهند.

ما هم با تسامح، این واژه را در مورد این عده بکار می بریم.

اصلاحات آمریکایی رویکردی است که در چند سالة اخیر با بهره گیری از نفوذ و حضور در برخی لایه های مدیران کشور تحت لوای اصلاحات، خواهان استحالة نظام اسلامی ایران به یک حکومت سکولار البته با رعایت برخی ظواهر دینی هستند.

جریان اصلاحات آمریکایی، در واقع خواهان تغییر ماهیت دینی و روح انقلابی نظام جمهوری اسلامی به یک نظام سکولار، با حفظ ظواهر دینی و هم چنین مدافع نظام سرمایه سالاری و هضم شدن در نظام جهانی سلطه است. این جریان به اصطلاح اصلاح طلبی،‌در واقع درصدد استحالة نظام اسلامی و حذف صبغة دینی و روح ولایی آن است و علی رغم ظاهر اصلاح طلبانه، در واقع یک حرکت براندازانه است که اساس کارکرد آن براندازی خاموش و کودتای خزندة فرهنگی ـ سیاسی است.»[4]


نتیجه:

اصلاح طلبی و اصلاحات چیز تازه ای نیست و از زمان ارسال انبیاء وجود داشته و رسالت اصلی آنها، اصلاح امت ها بوده است. لذا این واژه ریشة دینی دارد. خصوصاً که ائمه اطهار هم خود را اصلاح گر معرفی می کردند. از طرفی در جامعة ما، اصلاح طلبان دو دسته هستند: عده ای که دنبال اصلاحات انقلابی اند و دسته ای که به دنبال اصلاحات آمریکایی هستند.


اصولگرایی

اگر به فرهنگهای سیاسی نظری بیاندازیم اثری از واژة «اصولگرایی» در آنها نمی یابیم در عوض به کلمة بنیادگرایی بر می خوریم که تعبیر مثبت آن، به معنای اصولگرایی که امروزه در عرف سیاسی ما بکار می رود نزدیکتر است.

بنیاد گرایی دارای دو معنای متفاوت می باشد که در نقطة مقابل هم قرار دارند. در معنای نخست که بیشتر با عنوان فارسی «اصولگرایی» از آن یاد می شود عبارت است از اصولی بودن اعتقادات، باورها و تمسّک به آنها. در معنای دیگر که بیشتر بار ارزشی منفی دارد بنیاد گرایی مساوی با نهاد قشری گری و تمسّک به ظواهر می باشد.[5]

اصولگرایی که در عرف سیاسی کشور ما متداول شده است اصطلاح جدیدی است که قبلاً به این شکل سابقة کاربرد نداشته است. طبق این تعبیر اصولگرایان افرادی هستند که معتقد به یک سلسله آرمانها و عقاید مقدسی هستند که این عقاید ریشه در مذهب و دین آنها دارد و آنها حاضر نیستند بر سر این اصول معامله و یا از آنها عدول کنند. برای مثال مسالة دفاع از حقوق فلسطینیان و به رسمیت نشناختن اسرائیل در نظام جمهوری اسلامی ایران یک مسألة اصولی نظام بشمار می آید که مسئولان حاضر نیستند بر سر این مسأله با کسی معامله کنند. در واقع اصولگرایان هرهری مذهب نیستند که هر روز به یک رنگی در بیایند. بلکه افرادی هستند که حاضرند بر سر اعتقادات و اصول صحیح خود فداکاری بکنند.

طرح اصولگرایی از جانب مقام معظم رهبری در شرایطی صورت گرفت که بعضی افراد برای خوشایند غربی ها از مواضع انقلابی و بعضی اعتقادات سابق خود دست بردارند. لذا طرح این مسأله از جانب رهبری عملاً باعث شد خط و خطوط این عده از بقیّه جدا شود و یاران واقعی نظام که حاضر به فداکاری برای اصول و مواضع انقلابی خود هستند. در یک جبهة واحد بنام جبهة «اصولگرایان» متشکّل شوند.

در نتیجه: اصول گرایی یعنی ایستادگی روی عقاید و آرمانهایی که ریشه در دین و مذهب دارد و عدم عدول از این اصول. بنابراین هر کس که دارای چنین روحیه و اعتقادی هست بدون شک جزو اصول گرایان خواهد بود.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. انقلاب اسلامی، زمینه ها و پیامدها، دکتر منوچهر محمّدی.

2. اصلاح طلبی،‌ دکتر علی مطهری.

3. نهضتهای اسلامی در صد سالة اخیر، مرتضی مطهری.


پی نوشت ها:

[1]. محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی، زمینه ها و پیامدها، ص24.

[2] . مطهری، علی، اصلاح طلبی، ص81.

[3] . مطهری، مرتضی، نهضت های اسلامی در صد سالة اخیر، انتشارات صدرا، ص7.

[4] . زرشناس، شهریار، واژه نامة فرهنگی، سیاسی، ص23 و 22.

[5] . علیزاده، حسن، فرهنگ خاص علوم سیاسی، ص128.


منبع



خیلی دوست داشتم این قسمت از برنامه جهان‌آرا رو با هم ببینیم. نشد. لینکش یا حذف شده یا به هردلیلی من دسترسی ندارم بهش. قطعا بین شما "دچار" عزیز میتونه لینکش رو پیدا کنه. اگر نشد و سانسور نکردن خودتون ببینید.


و این هم ببینید. شخصا در موردش نظری ندارم





۲۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۰۹:۲۲
میرزا مهدی


می گویند پدری همیشه با دستان خالی وارد خانه می‌شد و برای خوشحالی خانواده‌اش در بدو ورود آروغی از پس و پیش می‌زد تا آنها را بخنداند! بعد هم، با دستانی به حالت دو کفه دعا؛ از خدا می‌خواست تا این خوشی را از اعضای خانواده‌اش نگیرد! 

خب؛ جای هیچ بحثی نیست در زمانه شیوع خطرناک شعار«امید و نشاط»؛  بالا  فرستادن یک «اسباب بازی‌ نامه‌بر» خیلی راحت‌تر و در عین حال خنده‌دارتر از پایین کشاندن «قیمت‌های شرم‌آور» است! 

من که سردرنمی‌آورم  چرا مسئولین دلسوز، این ضرب المثل «خنده بر هر درد بی درمانی دواست» را تا این حد جدی گرفته‌اند؟! 

آنقدر که کار اصلی‌شان یعنی خدمت‌گزاری را فراموش کرده‌اند و تمام هم و غم‌شان شده کاشتن گل لبخند بر روی لبان  مردم به هر قیمتی و در هر شرائطی !

 بله؛ آنقدر که مسئولین اصرار دارند انسان باید از درون خوشحال باشد و نه به بهانه‌های مادی بیرونی، روانشناسان بر سر این موضوع پافشاری نمی‌کنند!

 حتی مسئولین بیش از هر معلم اخلاقی مایلند ثابت کنند «پول؛ کار ؛ زن و منزل» خوشبختی نمی‌آورند و به همین خاطر دستور ساخت مستندهایی  را داده‌اند که نشان می‌دهند مردمی که در روستاهای دورافتاده هیچ چیز ندارند خیلی بهشان خوش می‌گذرد و خوشبختی در سادگی است!

 در همین راستا؛ گاه مسئولین مردم را با یک بالگردی که در میان بهت همگان به هوا می‌پرد(!) سورپرایز می‌کنند و گاه خودشان را با قیمت بنزینی که «همین حالا یکهویی» توسط خودشان بالا برده شده غافلگیر می‌کنند!

 یک روز بر تن ما  لنگ‌ می‌پوشانند و روز دیگر خودشان کفن پوش می‌شوند!  یک روز فرزندان‌شان را در آمریکا سفیر نظام می‌کنند و ما را  به خوردن اشکنه حواله می‌کنند!  یک روز با قاطعیت می‌گویند: اگر بنزین گران شود عمرا چیز دیگری گران ‌شود اما روز بعدش؛ مثل آب خوردن؛ آب هم گران می‌شود! 


اما قشنگ ترین شوخی آنها این بود که کلی احمدی نژاد و طرح هایش را مسخره کردند اما بعد از مدت کوتاهی همه آنها را یکی یکی اجرا کردند! از یارانه و مسکن مهر گرفته تا سهمیه بندی بنزین! فقط اسم این طرح را با اندکی تغییر و تخلص عوض کردند! ما هم همچنان خودمان می‌مالیم و به خود می بالیم که از این سربه سر گذاشتن‌ها در حالی که چیزی سردر نمی‌آوریم با هم غزل خنده و شاید هم خداحافظی را می‌خوانیم!



+عنوان مطلب صرفا به جهت مصادف شدنِ بازنشر این مطلب از اینجا، در شب یلدا بود. و عنوان هم از اینجا گرفته شد. کلا از اینجا و اونجا یه مطلبی اینجا ارسال کردیم. علی برکت الله/.


۱۱ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۸ ، ۱۹:۰۸
میرزا مهدی

یک عده هستند که حقیقت را تجربه کرده‌اند، اما زبانِ بیانِ آن را ندارند.

عده ای نیز هستند که حقیقت را تجربه نکرده‌اند، اما چرب زبانند  و می‌توانند با چشم بندیِ زبانی، دیگران را بفریبند و خود را عالم و عارف جا بزنند. کافی ست به عمقِ چشمانِ این اهل شعبده نگاه کنی، بی تردید، متوجه خواهی شد که آگاهی و روشنی هنوز دل و جانِ آنها را لمس نکرده است.

وقتی از خدا سخن میگویند، هیچ لطفی و لطافتی در کلامشان نیست.

وقتی درباره عشق سخن میگویند، به هیچ وجه اثری  از عشق در وجود و کلامشان نیست.

وقتی از شعر سخن میگویند، حضورشان خالی از شور و لطف شاعرانه ست.

آنها از عظمت و تعالی شأنِ انسانی سخن میگویند، اما وجودی حقیر و کاسه لیس دارند.

دانستن واژه‌ی خدا به معنای شناختن خدا نیست

دانستن واژه‌ی عشق، تجربه‌ی عشق نیست.

دانستن واژه‌ی آتش، فهمیدن آتش نیست.

واژه‌ها سمبل و نمادی بیش نیستند.

هرکس به اندازه ظرفیت خود می‌فهمد.

کلمات برای همه معنایی یکسان ندارند. کلمات از صافی فهم و تجربه‌ی آدمها عبور می‌کنند. آنگاه فهمیده می‌شوند. 

فهم و تجربه‌ی آدمها متفاوت است. بنابر این کلمات، نزد آنها، معانی متعدد خواهند داشت.

ارتباطات، یکی از معضلاتِ جهانِ امروز است. وقتی تو واژه ای را استعمال می‌کنی، معنای موردِ نظرِ خود را از آن واژه منظور می‌کنی. اما کسی که این واژه را می‌شنود، معنای موردِ نظرِ خود را از آن منظور می‌کند. در این نقل و انتقال، همه چیز از  دست می‌رود و دلیلِ سوءتفاهم  نیز همین است.

۱۵ نظر موافقین ۱۶ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۶:۳۸
میرزا مهدی

در ذهن من، فالور کسی است که منظم یک وبلاگ را می‌خواند. منظم مطالب یک اکانت در شبکه های اجتماعی را دنبال می‌کند و به هر شیوه، به صورت پیوسته در حال  پیگیری یا تعقیب یک فرد است.

۳۲ نظر موافقین ۲۱ مخالفین ۱ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۰۹:۴۵
میرزا مهدی

به نام خدا

ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه خود آورده است که چهاردهمین روز از تیرماه را ایرانیان باستان، روز تیر (عطارد) می نامیدند. از طرفی سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده ستارگان است. به همین مناسبت این روز را روز نویسندگان می دانستند و گرامی می داشتند.  روز ملی قلم اما برای ملت با فرهنگ ما، بسیار دیر  زاده شد . 14تیر 1382.

 ولی به هر حال از قدیم گفته اند دیر آمدن بهتر از هرگز نیامدن است . 

خوب حالا ما در این روز یعنی 14 تیر ماه هرسال باید چه کنیم ؟ مثلاً برای گرامیداشت این روز برویم ویک قلم از هر نوع که شده برای خودمان یا عزیزانمان بخریم ؟ ایرانی باشد یا فرنگی؟ هر چه ارزش قلم در نظر ما بیشتر باشد باید قلم گرانتری بخریم تا همگان متوجه این ارزشمندی بشوند و خدای ناکرده این مسئله از چشم دوست و به ویژه دشمن و عمال استکبار که ملت ما را ملتی بی فرهنگ می دانند دور نماند . یا شاید برای بزرگداشت این روز مسابقه ساخت بزرگترین قلم یا عجیب ترین قلم یا قلم جادویی و ... برگزار کنیم تا افزایش کیفیت و گونه گونی و تکثرگرایی در عرصه قلم را به نمایش گذاشته باشیم . شاید هم بد نباشد اگر به بهترین استفاده از قلم ، جایزه ایی بدهیم مثلاً استفاده از قلم برای خاراندن گوش ، استفاده از قلم برای به پاکردن کفش به جای پاشنه کش ، استفاده از قلم برای کور کردن هر کس که نمی تواند ما را ببیند و صورت های دیگر استفاده از قلم که بسته به ذوق وسلیقه هر فرد است .

 البته خدای ناکرده اصلاً وابداً نباید به فکر نوشتن با قلم بیفتیم چون دیگر در عصر اینترنت و ماهواره این کار به شدت دِمُدِه و عقب افتاده است و در این صورت بازهم بهانه به دست دشمنانمان می دهیم که ما را عقب مانده و ضد فرهنگ بنامند . و یا خدای نکرده نباید در این روز، شورِ قلمی به سرمان بزند و ناپرهیزی کنیم و یکی از محصولات بسیار عقب مانده و متحجر قلم یعنی کتاب را خریداری کنیم . بلکه از این طریق راه را برای محصولات فرهنگی روزآمد مانند تلویزیون ، اینترنت و ماهواره بازتر کنیم . اصلاً تا وقتی می توان برنامه های مفیدی با پسوند " شوُ" و یا مجموعه های دنباله دار طنز مانند " گرد همان" "گریه وانه" ظهر قدیم" و.. ساخت چه نیازی به نوشتن و خواندن و اندیشیدن؟ 

  گذشت آن زمانی که شخصی میگفت "...قلم توتم من است،امانتِ روح القدس من است " آقا این حرفها ما روزگار شعر و  شاعری بود نه دنیای صنعت و تکنولوژی !!. 

 اصلا نمیدانم ما جواب اهالی با فرهنگ دهکده جهانی و کدخدای بافرهنگ تر آن را چه بدهیم ؟؟. این آبرو ریزی را هیچ جوری نمی شود جمع وجورکرد.  سرمایه مملکت را حیف و میل می کنند و کتاب سال و کتاب برگزیده جمهوری اسلامی معرفی می کنند و به نویسنده آن مبالغ کلان و نجومی هدیه می کنند . کسی نیست بگویید آخر پدر من ، عزیز من این پول ها را می شود در جهت درست تری خورد ، چرا شما بیت المال مسلمین را این چنین هدر می دهید؟! البته جای شکرش باقی است که با نامگذاری این یک روز، {برای همان جماعت عشق قلم ، که فواید بسیار قلم را نمی دانند و تنها از آن برای نوشتن اندیشه هایشان استفاده می کنند ( و هوا برشان داشته که برای ما مهم است )،} در سراسر سال از این جماعت پرمدعا دیگر خبری نیست ؛ البته این رفتار یکی از فرهنگی ترین و هوشمندانه ترین رفتارها در کشور ماست ها، برای آنکه از شر چیزی راحت شویم یک روز را برای آن نامگذاری می کنیم و خِلاص تا سال بعد .روز مادر. پدر. دختر.دانشجو .مهندس. حافظ و هم ردیفانش. چه میدانم، جانباز.پاسدار و... (آخ آخ آخ الان حضرت والا" دونالدُالدین ترامپ" بنده رو تحریم میکند برای نام بردن پاسداران عزیز. اصلاً به ما چه این حرفها؟؟؟؟؟؟...جماعت کتابخوان و نویسنده و بلاگر! روز قَلَمتان مبارک/.

                                                                                                                                                                                {گردآوری شده}


 

۲۱ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۸ ، ۱۰:۰۶
میرزا مهدی