یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

دیدگاه

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۴۸ ب.ظ

هنوز که هنوزه پویش درخواست از «بیان» برای توسعه خدمات «بلاگ»،  در جریانه و هیچ چیزی هم نمیتونه متوقفش کنه. حتی بی توجهیِ مدیران بیان و تمسخر بعضی از کابرها و ساده انگاری برخی دیگه و گرما و اینترنت ضعیف و گرونی بسته‌ها هم نتونست کاری کنه که بلاگر های بیان دست از اعلام خواسته هاشون بردارن. حالا چرا وقتی که  آمریکا. ترامپ. تحریم های نفتی. پولشویی های متداولِ داخلی. اقتصاد عوضی. پمپئو.  آل سعود. بحرینِ گوگولی مگولی. آقا زاده ها و دست و دلبازیشون در پرداخت دیه. پاسخ رهبری به آبه. بی تکلیفی افزایش حقوق و کارشکنیِ دولت. معوق ماندن پول گندم کاران و سر و صدای این روزهایشان. گرونیِ گوجه. پیاز . سیب زمینی.  وعده های دروغین اقتصادی روحانی. حادثه ی اخیر دریای عمان.برجام . زنگنه. مفاسد اقتصادی و یک عالم موارد اینچنینیو واجب و دردسر ساز و قابل توجه دور و اطرافمون ریخته و دستمونو باز گذاشته که از سیر تا پیازش مطلب بنویسیم و نقد کنیم و غر بزنیم و بگیم و بگیم تا عُقده هامونو  کاملاحرفه ای و موشکافانه خالی و خواسته هامونو بیان کنیم، چسبیدیم به رامبد جوان و همسرش که دلشون خواسته بچشون اونور آّب چشم باز کنه.

نه اینکه بگم کارش درسته و بخوام دفاعی بکنم. جای دفاعی نذاشتن ولی خوب مسائل مهمتری نیست؟

نظرات بعد از تایید نمایش داده میشوند

نظرات  (۲۸)

۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۵۱ هادی اسماعیلی فضل
سلام وب خوبی دارین . بنده هم تک بیت همراه با عکس نوشته کار می کنم خوشحال میشیم در خدمتتون باشیم.
چه کرده برق لبت با دلم؟ نمی دانم
همیشه کشته ی یک اتصال کوتاهم

همیشه زجر دشمن شادی آور نیست گاهی هم
دل یک گربه با مرگ سگی ولگرد می گیرد

بنشین برایت حرف دارم در دلم غوغاست
وقتی که شاعر حرف دارد آخر دنیاست
بابا رامبد خواسته بچش کانادا به دنیا بیاد. چه اشکالی داره؟ هر کس حق انتخاب داره. کسی حق نداره این بنده خدارو محکوم و حتی تایید کنه. زندگی خودشه و به کسیم ربطی نداره. به نظر من ادمهایی دارن این بلبشو رو به پا میکنن که خودشون بضاعت کافی برای انجام این کار ندارن و توانایی اینکار رو ندارن وگرنه اولین نفر خود اونها اینکارو انجام میدادن.

متاسفانه مردم کوته بین اکثریت جامعه ما رو تشکیل دادن.
شاید من هم جرئی از همین کوته بین ها باشم.
ادعایی ندارم.
ولی فقط میدونم هر اتفاقی برامون میافته و هر بلایی سرمون میاد حقمونه.

پ.ن: یهویی درد دلم اود کرد. :)
پاسخ:
با نظرت درمورد اونایی که تواناییِ انجام اون کارو ندارن و ... موافقم
سلام
واقعا وب خوبی داری میرزا 😁😂😂😂
پاسخ:
😲😲😲😲
سلام
پویش بدی نیست به شرطی که به درخواست ها ترتیب اثری داده بشه ...
اگر دردم یکی بودی چه بودی ...
پاسخ:
سلام
انشاالله که میشه
احتمالا نیست، چون فحش دادن خیلی راحت تر از انتقاد منطقی و اعتراض درسته. من می‌تونم همزمان که تو خونه زیر کولر دراز کشیدم، برم زیر پست جدید رامبد فحش بدم و از حقوق آریایی‌ام دفاع کنم، اما برای اعتراض به معیشت مردم، جمع شدن سفره‌ی مردم، بیکاری و هزارتا چیز دیگه‌ای، باید پاشم لباس بپوشم، حداقل تا سر کوچه مون برم و......
حق بدین بشینم فحشم رو بدم خب
پاسخ:
واقعا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم... حرفت حقه :))
به نظرم رامبد یکی از نیروهای رسانه‎ایه قدرتمند جریان غربگرا بود.  اینجور افراد غالبا جایگزین ندارند.  نابغه ی رشته ی خودشون هستند و اگر چندتاشون رو از صحنه بیرون کنی، دست رقیب خالی میشه.
(از قدیم از رامبد جوان بدم میومد. از مهران مدیری بیشتر خوشم میاد. نه فقط به خاطر آثارشون، بلکه سبک فکریشون.  نمیدونم اون قسمت های خندوانه و دورهمی که رامبد جوان و مدیری روبروی هم نشسته بودند رو دیدید یا نه، خصوصا اونی که مدیری مهمان جوان بود. این تفاوت نگاه بینشون موج میزد.)


پاسخ:
ندیدم متاسفانه ولی بین اونی که با سر و صدا و هوچی گری میخندونه و اونی که با تفکر و تأمل میخندونه، قطعا یک تفاوتی وجود داره
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۰ ام شهرآشوب
ماها استاد حاشیه پردازی و واموندن از اصل ماجراییم، رامبد جوان این وسط اولویت چندمه واقعا؟؟
پاسخ:
فکر میکنم اگه یه نمودار درست کنیم و یه ترتیب بندی قائل بشیم میبینیم که اصلا جزو اولویت ها نیست. نظرِ منه
نکته ی بعدی اینکه بچّه حزب اللهی ها تازه دارن خودشون رو تو فضای مجازی پیدا میکنند. بعد تجارب نیمه موفق تخریب ویلاهای لواسان، و تجربه ی موفق اسنپ، رامبد، دومین تجربه ی موفق اونا بود.

تازه یاد گرفتن چطوری رقیب رو کلّه پا کنند. به نظرم باید منتظر کلّه پا شدن خیلی های دیگه باشیم.
پاسخ:
موشکافانه بود...
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۷ بهارنارنج :)
صبر کنید ببینم یه فضای کوچیکه کسی جواب نمیده و اونوقت از چی بگیم؟
کی می خونه غیر ما؟ پس برا چی تکرار مکررات کنیم؟ کم از در خونه پامونو میزاریم بیرون میشنویم این حرفای حال بهم زنه تکراری بی هدف و نتیجه رو؟حالا فک کن ازین ادما فرار میکنیم میایم بلاگ میبینیم پست زدن که فلان اقازاده باز یه غلطی کرد،از من کاری برمیاد؟شما گفتی نتیجه ای داره و نمیکنه؟پس چرا گفتیم؟خود آزاریه؟
پاسخ:
دقیق متوجه نشدم الان مخالف حرفم بودی یا موافق.
ولی اصلا منظور من فضای وبلاگ نبود. 
کلِ فضای مجازی. توئیتر و اینستا و فیس بوکی که بعید میدونم شما ها توش فعال باشید و کانالهای تلگرامی. همه و همه. دیگه کار کشیده به مجری های همکار که علنی و به صورت زنده، نقد میکنن. حتی اون مجری ای که تا دیروز دغدغه ش زلزله زده های کرمانشاه و سیل زده های جنوب بوده.
نمیگم یکنواخت حرکت کنن و فقط به اقتصاد بپردازن. ولی مگه مهمتر از اقتصاد هم هست. انقدر مهم که چندین روزه همه چی فراموش شده و چسبیدن به ایشون و همسرش.

1. سوژه رامبد تازگی داشت اما برخی از مواردی که گفتید همواره هستن و دیگه از بس تکرار شدن به حد اشباع رسیدن
2. بعضی از موضوعات هم برای مردم جذابترن (جذابیت به معنی مثبت نه، یعنی بیشتر مورد توجه هستن)، مثل هنجارشکنی های فرهنگی، تضادهای اخلاقی و... خب ماجرای رامبد این بود که در عین اینکه در خندوانه ظاهرا بر طبل ایرانی بودن میزد، اما با تولد فرزندش در کانادا ایجاد کرد یک تناقض بزرگ رو رقم زد...
پاسخ:
خوب باز متناقض تر از ایشون،  جناب رئیس جمهور محترم و دلبدمان هستند که تعداد دروغ هاشون سر به فلک کشیده. چرا مثلا گردش و تفریح اعضای شورای شهر تهران با هزینه ی شورای شهر تو کیش، با تنها یک اشاره مسکوت موند؟ چرا هتک حرمت و تجاوز کارمندان فلان نهاد دولتیِ یکی از شهرستان های شمالی با یه خانمِ..... در نطفه خفه شد؟ و یه عالمه چرای دیگه.... 
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۴ آقای گوارا
همه ی اینا که گفتی مشکلاته اما بعضیاش برا بعضی دردناک تره . و هیچ اشکالی هم نداره ...
پاسخ:
من نگفتم اشکال داره که :|
پویش مسخره ی بیان سخت نیست و هیچ ربطی به گران شدن بسته ی نت و گرما!!! و بقیه ی چیزایی گفتین نداره :/ 
پاسخ:
پس چی سخته؟
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۵ شارمین امیریان
سلام.
زیر بعضی پستهاتون فقط میشه نوشت سکوت می کنم که این سکوت منطقی تره! =)
پاسخ:
سلام. شما همین که اینجا رو نورانی میکنید برای ما ارزشمنده
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۰۱ مردی بنام شقایق ...
سلام


ما ها استاد عوض کردن اولویت ها هستیم

و همیشه هم از همین جا ضربه خوردیم
پاسخ:
سلام آره متاسفانه.
بهتون پیشنهاد میکنم کتاب جامعه شناسی خودمانیو بخونید. 
اصولا ما مردمی هستیم که فرعیات رو به اصل ماجرا ترجیح میدیم، و دنبال پویش های کم هزینه و کم خطر هستیم، اصولا دنبال دردسر نمی گردیم، چرا؟ سرمون درد نمیکنه؟ نه، چون می ترسیم.
فضولی کردن تو کار همدیگه هم خوب بلد شدیم و تو کاری که بهمون ربطی نداره دخالت می کنیم.
فرهنگ ما زخم های عمیقی داره که با سالها کار فرهنگی هم علاج پیدا نمی کنه، مثل خرافات، بی تفاوتی و ....
پاسخ:
موافقم برادر
برای اینکه تو مملکت ما شایسته سالاری نیست و قدرت همیشه دست قشر 

خاصی بوده مثل فلان رستوران زنجیره ای که برای یک سیاستمدار بی کفایته 

یا خودروسازی 


جنگ تحمیلی رو جوونا ی بیست ساله بودن که جنگیدن وشهید شدن

اقتصاد الان رو اقایون شصت ساله نابود کردن و از کشتی سوراخ ملت دارن 

واسه خودشونو و خونواده هاشون قایق نجات میسازن.


پاسخ:
احسنت
هست
هست
صحیح است
پاسخ:
احساس کردم ریختی تو خیابون و داری با مشت های گره کرده بر فرقِ مریکا میزنی و میگی: هست هست صحیح است
نمیدونم.بزار یکی از قسمتای خودمو بگم"اووو چه حوصله ایی داری راجع به سیاست حرف بزنی!ما که دستمون به اون زنگنه ی فلان فلان شده نمیـــ ... عه  وا!رامبد جوان رفت فلان جا فلان کارو کرد!؟ واو.چه توئیت خوبی"
خلاصه که.فک کنم یه سریا اینطوری میگن (:
تصویر به شدت مفهومی و مربوط بود.
پاسخ:
تصویر باید در خدمت متن باشه دیگه :)
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۱۵ دچارِ فیش‌نگار
منم همیشه به این فک میکنم
از اون روزی که رفتم توی صف مرغ منجمد
بعد همه خانمای حاضر از فیلتر تلگرام حرف میزدن خاک برسرا! :) گفتم بابا گرونیو بیکاریو مسکنو حتی اگه باکلاس باشین آلودگی هوا رو ول کردین چسبیدین به این؟؟؟؟؟ چرا مردم نمیفهمن که  از این خبر به اون خبر دارن اسکل میشن؟؟؟؟ هوم؟
پاسخ:
باور نمیشه همچین نظرِ سیاسی اجتماعی ای ازت در اومده باشه:))
آره واقعا چرا؟ 
هربار با یه چی سرگرمیم
انگار هربه خودشونه!!! حربه؟  
پاسخ:
حربه.

مردم به اولویت ها نگاه نمیکنند
میبینند جو چی افتاده، حرف همونو میزنند
پاسخ:
سرشون به چیزایی که نباید گرم میشه
:(
الان دعوامون کردی حاجی؟
ولی کار اشتباهی نیستاااا
پاسخ:
نه من غلامتم این چه حرفیه؟ :( زمین خورده ی شماییم
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۱۸ شارمین امیریان
راستی آدرس اینستاگرامتون این نیستا =)
پاسخ:
درستش کردم D:
۲۹ خرداد ۹۸ ، ۰۱:۴۳ فرشته ی روی زمین
موافقم..
درمورد دولت که برای ازش گفتن و نوشتن ، هوا کم است و هرچی بگیم باز هم کمه! پس شاید برای همین ، ترجیحا کلا درموردش گفته نمیشه...!
(عکس خیلی جالبی گذاشتید)
پاسخ:
این هم حرفیه . شاید
به نظر من قضیه رامبد بی اهمیت نیست. رامبد بودنش بی اهمیته اما ماجرای رامبد بی اهمیت نیست چون این ایجاد کننده یک فرهنگه و اعتراض به این حجم از دورویی واقعا نابجا نیست.
ولی انصافا در حد این موارد مهمی که گفتید هم نیست و انصافاتر که کسی هم اونها رو ول نکرده به بچه رامبد بپردازه!
کسی داره به بچه رامبد میپردازه که حرفی برای گفتن در موارد دیگه نداشته و کلا درگیر رامبد و امثال او بوده از اول! :|

اما در مورد پویش بیان، اتفاقاً پویش بیان خیلی روشنفکرانه طور داره پیش میره:

پاسخ:
نه لوسی می من نمیگم همه داشتن به رامبد میپرداختن. عرضم این بود که اونایی که دارن به رامبد میپردازن همونایی هستن که هفته ای یه بار یه سلبریتی پیدا میکنن و بُلدش میکنن و غیره و غیره در حالیکه میتونن به چیزای بزرگتری که خودش بُلد شده هست بپردازن و لااقل _(حتی) یه رپرتاژ بیطرفانه از وضعیتِ خاک برسریِ مملکتمون هم بنویسن. چی میشه؟ مثلا یکی مثل فلان مجریِ معروف که مردم چشمشون همیشه به اوناست، چرا نباید از مشکلات مردم استاتوس بزنه و مدام وردِ زبونش، همکارانِ رقیبش باشن. یا فلان بازیگر و یا فلان خواننده.
من تو همون نظرات اول هم عرض کردم که نه تایید میکنم و نه رد.

+و اما پویش بیان. اتفاقا من خودم یکی از اون نظراتو دادم به رهبرِ بیان که آقا چرا پیگیری نمیکنید پویشی که راه افتاده...
سلام پویشتون به ثمر نشست 
اگه تهرانید با آقای صفایی نژاد هماهنگ کنید برید اون جلسه رو 
پاسخ:
سلام پاییز عزیز! وسعتِ گرفتاری های من اونقدر زیاده که بیان توش گُمه
۰۱ تیر ۹۸ ، ۰۹:۱۰ ... به دنبال حقیقت ...
و ندا آمد:

آری هست
آری هست
پاسخ:
ثمُ بُکم :))

زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم
 به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
D:
ان شاءالله نتیجه ی گرفتاریهاتون خوب های پربرکت باشه :) 
پاسخ:
ممنونم دوست عزیز

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">