تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام
یه کتابی دارم میخونم با عنوان "تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام"
حدودا 1200 صفحه ست. فکر میکنم بین صفحه ششصد تا ششصد و پنجاه باشم الان.
خوب که چی الان؟:)))))))
همینطوری کنجکاوانه رفتم یه قیمت بگیرم ببینم چنده! دیدم یک میلیون و پنجاه هزار تومنه. در حالیکه کتابی که به دست من رسیده پشتش نوشته 70 ریال. یعنی هفت تومن. چیزی حدود 150 هزار برابر ارزونتر.
هنوزم نمیدونم منظورم از نوشتن این پست چیه!
جلد اولش تاریخ عمومی از ظهور اسلام تا پایان دُوَل خلفای اموی و عباسی رو شرح میده
جلد دومش هم تاریخ ایران تا عصر قاجار.
جلد اول قبل از ورود به مسئله پیامبر اکرم، کمی در مورد ماهیت تاریخ حرف زده و بعد مکه رو از نظر سیاسی و تجاری و جغرافیایی شرح داده و بعد رفته وارد اسلام شده.
درمورد پیامبر و ائمه خیلی حرف نزده، خیلی خیلی گذرا ازشون عبور کرده و خواننده رو ارجاع داده به کتابهای دیگه ش. اگه درست یادم مونده باشه گردآورنده ش حسین عمادزاده ست. خوبیِ کتاب اینه که تقریبا اصلا درگیر پاورقی نمیکنه که از مرحله پرتت کنه بیرون. هرچی که لازمه تو همون متن ارائه میده.
واقعا یادم نیست چرا این مطلب رو شروع کردم :))
خلاصه که جلد دومش هم بخشِ سلسله ی صفاریان رو تموم کردم.
نمیدونم واقعا. راستش داشتم توئیت های ملت رو درمورد محمد جواد ظریف میخوندم که یاد این کتاب افتادم.
بخدا!
وقتی تاریخِ بعد از قرآن رو ورق میزنیم و به ماجراهای معاصر خودمون، مثلا از رضا خان و محمدرضا پهلوی و انقلاب و جنگ و خیانتها و کم کاری ها و آشوب ها و اغتشاشات و غیره فکر میکنم، میبینم که چقدر در طول تاریخ تکرار شدن.
یه جایی میخوندم درمورد ابوموسی عشعری که نوشته بود:
ابوموسی اشعری به عنوان بانی و نظریه پرداز مکتب اعتزال با ترویج فکر کناره گیری از جنگ در اثر ضعف ایمان و عدم پای بندی به دستورات رهبر الهی جامعه، در حقیقت، پایه گذار فرقه سوّمی در امت اسلامی گردید که از جنگ گریزان بوده اند، از این رو در پیشگویی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) امتش به سه فرقه اهل حق، اهل باطل و اهل تزلزل و اضطراب در عقیده تقسیم شده اند. بی تردید اگر اعتزالیان در همان تعداد اندکی که در تاریخ نام آنان برده شد خلاصه می شده اند و حرکتشان یک حرکت ابتر و ناچیز بوده هرگز نمی توانستند یک فرقه جدید را در امت پیامبر(صلی الله علیه و آله) پایه گذاری کنند، در حالی که طبق روایت مزبور همان گونه که سامری با بهره گیری از برخی مقدسات موجب انحراف جامعه شد و خط سومی بین مکتب حضرت موسی (ع) و عقیده فرعونیان تأسیس کرد، أبوموسی نیز با تکیه بر مقدسات، آیین سومی بین اسلام امیرمؤمنان (ع) و اسلام طلحه و زبیر و معاویه و... تأسیس نمود، که شعار اساسی اش گریز یا کنارهگیری از جنگ بود.
جریان اعتزال، گرچه از حیث نظامی فعالیّت چشم گیری در حکومت امیرمؤمنان (ع) نداشت، از حیث فرهنگی، جریانی فعّال بود و پشتوانه ایدئولوژیک داشت و به مرور زمان با حفظ هویت دینی خویش بنیادهای حکومت علوی را سست نمود. این جریان این بود که بر مبنای احتیاط دینی و جعل حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، قرائت نوینی از اسلام ارائه کند؛ قرائتی که در آن، مخالفت با دستور مولا شدّت تدیّن را نشان می داد. از این رو توانست با چهره ای پیراسته از لامذهبی و بغی و ستم گری در مقابل امیرمؤمنان (ع) قد علم نموده، یاران حضرت را یکی پس از دیگری به خود جذب کند و روحیه اعتزال را در بدنه سپاه حضرت بدمد. بنابراین، طبق این فرضیه، جریان اعتزال در تضعیف توان نظامی و قدرت دفاعی حکومت علوی نقش مهمی آفرید و فرقه جدیدی بر مبنای احتیاط دینی و شعار صلح جویی پایه گذاری کرد.
این دوتا پاراگراف بالا رو کپی کردم از اونجایی که خونده بودم برای همینه که رهبر مملکت سکوت و کنار کشیدن در شرایط فتنه رو مخالف تعالیم اعل بیت میدونن و اتفاقا تاکید داشتن که در چنین شرایطی حضور هوشمندانه و فعال داشته باشید.
بگردم ببین پیدا میکنم که ایشون دراین مورد چی فرمودن!!
بعضی در فضای فتنه، این جمله «کن فی الفتنه کبن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچوجه فتنه گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود. ( بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با خبرگان 2/7/88)ولش کن واقعا یادم نمیاد در اصل برای چی اومدم اینجا و چی میخواستم درمورد کتابه بگم
سلام علیکم
جریان اعتزال امروزه رسماً و آشکارا فعالیت میکند.
البته با اسم نو معتزله یا اعتزال نو.
برخی از علمای شیعه هم ( البته علمای نه چندان بزرگ)ربط خودشون به مکتب اعتزال رو صریح اعلام کردهاند.
اتفاقاً یکیشون کنار پزشکیان هم نشسته بود.
همون جریان مذهبی که شیخ فضلالله نوری را اعدام کرد و حامی شیخ ابراهیم زنجانی بود، همون جریان تا عصر حاضر امتداد پیدا کرده است.
تکفیر امام خمینی توسط زنجانی رو جست و جو بفرمایید، مطالبش میآید.
البته آشش اینقدر شور شد که دیگه انکار کردن.