یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

واژه ها {خُب که چی گونه ای دیگر}

دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۴:۳۸ ب.ظ

یک عده هستند که حقیقت را تجربه کرده‌اند، اما زبانِ بیانِ آن را ندارند.

عده ای نیز هستند که حقیقت را تجربه نکرده‌اند، اما چرب زبانند  و می‌توانند با چشم بندیِ زبانی، دیگران را بفریبند و خود را عالم و عارف جا بزنند. کافی ست به عمقِ چشمانِ این اهل شعبده نگاه کنی، بی تردید، متوجه خواهی شد که آگاهی و روشنی هنوز دل و جانِ آنها را لمس نکرده است.

وقتی از خدا سخن میگویند، هیچ لطفی و لطافتی در کلامشان نیست.

وقتی درباره عشق سخن میگویند، به هیچ وجه اثری  از عشق در وجود و کلامشان نیست.

وقتی از شعر سخن میگویند، حضورشان خالی از شور و لطف شاعرانه ست.

آنها از عظمت و تعالی شأنِ انسانی سخن میگویند، اما وجودی حقیر و کاسه لیس دارند.

دانستن واژه‌ی خدا به معنای شناختن خدا نیست

دانستن واژه‌ی عشق، تجربه‌ی عشق نیست.

دانستن واژه‌ی آتش، فهمیدن آتش نیست.

واژه‌ها سمبل و نمادی بیش نیستند.

هرکس به اندازه ظرفیت خود می‌فهمد.

کلمات برای همه معنایی یکسان ندارند. کلمات از صافی فهم و تجربه‌ی آدمها عبور می‌کنند. آنگاه فهمیده می‌شوند. 

فهم و تجربه‌ی آدمها متفاوت است. بنابر این کلمات، نزد آنها، معانی متعدد خواهند داشت.

ارتباطات، یکی از معضلاتِ جهانِ امروز است. وقتی تو واژه ای را استعمال می‌کنی، معنای موردِ نظرِ خود را از آن واژه منظور می‌کنی. اما کسی که این واژه را می‌شنود، معنای موردِ نظرِ خود را از آن منظور می‌کند. در این نقل و انتقال، همه چیز از  دست می‌رود و دلیلِ سوءتفاهم  نیز همین است.

نظرات  (۱۵)

۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۷:۰۴ مردی بنام شقایق ...

سلام

 

اصن از قدیم گفتن عامل اصلی طلاق ازدواجه

عامل اصلی سوء تفاهم هم حرف زدنه

پاسخ:
سلام به قول مازندرانی ها :
دَوِن.
به معنیِ ببند. 
در زمانی اطلاق میشه که کسی در جایی که نباید حرف میزند. میگن: دَوِن
۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۷:۱۹ دچارِ فیش‌نگار

کپی کردی؟ معلومه

پاسخ:
آفرین 10 امتیاز
۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۷:۳۳ امید شمس آذر

مولوی:

آنکه را اسرار حق آموختند

مهر کردند و دهانش دوختند

*

سعدی:

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز

کان سوخته را جان شد و آواز نیاند

این مدّعیان در طلبش بیخبرانند

کان را خبر شد خبری باز نیامد

پاسخ:
در حالیکه بر  دلش قفل است و در دل راز ها....(میشد حتی زیر دیدگاه شما هیچی ننوشت...جامع بود و بلیغ)

سلام 

یک ساعت خواستم بنویسم یه سوال می پرسم لطفا اسکولمان نکرده و جواب بدید که تحصیلاتت چیه متنات این قدر قشنگن یهو کامنت جناب فیش نگار رو دیدم :/ 

 

 

 

اما درموردمتن 

اون اولش: 

این مدعیان در طلبش بی خبرانند

کان را که خبر شد خبری باز نیامد

پاسخ:
سلام
متن که قشنگه. من انتخابش کردم و فقط نشرش دادم. الحمدالله تمام متنهایی که کپی کردم یا بخشی از یادداشتم کپی از جایی بوده، با "تگِ" "گردآوری و کپی" مزین کردم.
و اما جناب فیش نگار: اگر قرار بود همیشه ادب داشته باشه که قطعا طور دیگه ای با ایشون رفتار میکردم و انقدر وِلِنگار در زیر دیدگاه هاشون، جوابیه نمینوشتم..... 
یه روزی اگه بخوام مثلِ اغلب بلاگر ها نظراتمو برای همیشه بعداز تایید نمایش بدم، فقط به خاطرِ نظرات و اظهاراتِ ایشونه D:
و اما متن:
ممنونم از "که" جامانده ی برادر عزیزم جناب شمس آذر

ا... آقای شمس آذر هم همین شعر رو براتون گذاشتن! :) چه جالب 

موقعی که خواستم نظرم رو بنویسم فقط دو تا نظر اول وحود داشتن :) 

 

الان داشتید از ایشون غیبت می کردید?! من منظورم این بود نظر ایشون رو دیدم به ذهنم رسید ممکنه از جایی متن رو برداشته باشید، بعد از ارسال نظرم هم اون تگها رو دیدم 

پاسخ:
آره جالب بود . فکر کردم نظرِ ایشونو دیدید. برام جالب بود که دو نفر با یک بیت، دیدگاهشونو بیان کردن. تندرست باشی

در کل وقتی فاصله باشه بین گوینده و شنونده، سوء تفاهم ایجاد میشه. 

پاسخ:
چشم خیلی مهمه. نگاه کردن به چشم حتی نیاز به هیچ واژه ای هم نداره....

نگاه کردن به چشم آدم ها رو دوست ندارم حین حرف زدن؛ مگر در مواقعی که نیاز ببینم دروغگو یا راستگو بودنشون رو بسنجم. چشم ها آیینه ی تمام نمای ذهن و روح آدم ها هستن.

پاسخ:
بله دیگه چون آیینه ی تمام نمای ذهن و روح آدمها هستن
۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۸:۲۵ دچارِ فیش‌نگار

دیگه با من حرف نزن :|

این پستو که خوندم یاد یه جمله ای تو کتاب ملت عشق افتادم

که اززبان شمس تبریزیه اگه اشتباه نکنم 

 

اکثر درگیری ها،پیش داوری ها ودشمنی های این دنیا اززبان منشاً میگیرد توخودت باش وبه کلمه ها زیادبها نده،راستش دردیار عشق زبان حکم نمیراند عاشق بی زبان است:)

پاسخ:
عاشق بی زبان است... چه خوب..
۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۸:۴۶ آقای گوارا

عین صاد ، رشد ص 18 :

ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده ‏ایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤال‏ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کرده‏ ایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه‏ ها رسیده ‏ایم... و این است که باد کرده‏ ایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بی رمق هستیم و به امتلاى ذهنى و پرخورى فکرى دچار شده ‏ایم...

اسفناک اینکه، این بیمارى و این پرخورى، همه گیر شده و اسفناک ‏تر اینکه، این بیمارى در ابتدا به عنوان یک افتخار و نشانه سلامتى و روشنفکرى هم قلمداد میگردد، اما رفته‏ رفته سنگینى و خستگى و ضعف ذهنى را به دنبال می‏آورد و روشنفکر تلنبار شده را به بن‏بست میرساند.

پاسخ:
🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻 سلام برادر اتفاقا پیش پای شما با یه عزیز داشتم درمورد همین حرف میزدم. "این بیماری در ابتدا به عنوان یک افتخار و نشانه و سلامتی و روشنفکری قلمداد میگردد.....
۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۸:۴۸ دچارِ فیش‌نگار

@پاییز

من اتفاقا برداشتم اینه که شعری که شما گذاشتید دقیقا برای گوینده ی متن باید خوند که بد جور دروغین و مدعی است. (کامنت موقت: چون شاید شکایت خور باشه)

پاسخ:
@پاییز
۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۸:۵۹ آقای گوارا

سلام حاجی . انگار این مطلب آبکی رو قبلا اساتید در قالب کتاب انتشار داده بودن [خنده]

پاسخ:
وحدت عارفانه. مسیحا برزگر....
بذار یه جمله دیگه از کتاب برات بنویسم:
اگر علم پاره ای از زندگی تو نباشد، باری اسات اضافی که بر دوش حمل م یکنی. حملِ این بارِ اضافی، نه تنها ضرورتی ندارد، بلکه مانع نیز هست؛ نمیگذارد سریع و چابک قدم برداری. حکایتِ عالِمِ بی بصیرت، حکایتِ خری‌ست که باری از کتاب بر پشتِ خود دارد. خر هرگز از آنچه که بر پشتِ خود حمل میکند، بهره ای نمیبَرَد. عالِمِ بی بصیرت، مرداب است؛ یک جا مانده ایت؛ جاری نیست و هرگز به دریا نمیرسد.....

+خوب تگِ مطلب آبکی به اشتباه قرار گرفته بود.... ممنونم از تذکرت برادر.

از این مدل نوشته ها خوشم نمیاد که !

 

 

پاسخ:
برا تنوع خوبه علی آقا.... رئوف باشید با منِ بینوا :)
۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۹:۲۲ آقای گوارا

کمثل الحمار یحمل اسفارا ...

 

+ چرا مطلب آبکی رو گذاشتی کلید واژه پش فرضت خو ؟! [خنده]

پاسخ:
پیش فرضم نیست.... اشتباه لمسی بود برادر.. انگشتِ لمسم خیلی بزرگتر از واژه هاست. گاهی همش رو با هم فشار میدم گاهی کلا یه چی دیگه فشار داده میشه... انگشت ضخیم دیدی تا حالا؟ ایناهاش ☝🏻   :)))
۳۰ مهر ۹۸ ، ۰۵:۳۸ مهدی ­­­­

کلمه کم داریم. خیلی وقته کلمه جدید بدرد بخور درست نکردیم برای این زبون.

پاسخ:
آخ گفتی!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">