داستان جماعتی که صف طولانی بسته بودند برای دیدن آن سوی سوراخِ دیوار را شنیدهاید؟
الان شنیدید.
نفرات جلویی از سر و کول هم بالا میرفتند بلکه بتوانند سریعتر از دیگری آن سوی سوراخِ دیوار را ببینند. فردی از راه میرسد و میگوید، آنطرف چیست؟ یکی از جماعت میگوید: ما خودمان سالهاست که نفهمیدهایم . تو نیامده میخواهی بفهمی؟
فکرم را مغشوش کرده است.
عنایت داشته باشیم قیمت گوشت قبل از برجام 35 هزار تومان بود و با برجام و FATF سه برابر شد. گوشت مخلوط با INSTEX و دمبه و سیرابی و شیردان چند؟!
مطلب مرتبط: دستش به خیک شیر بنده
الف:نرخ تورم گوشت قرمز در بهمن 97، نسبت به بهمن 96 حدود 76/5 درصد افزایش داشته. {منبع:مرکز آمار}
فکر کنم همینطور پیش بره تا چشم انداز 1400 گوسفندا ما رو بخورن برامون به صرفه تر باشه؟ والله
ب: پاکستان به چین الاغ صادر میکنه. یعنی پاکستانیا با الاغاشون هم تجارت میکنن
اونوقت اینا سرشونو میبُریم میدن به خورد ملت
ملت هم میخورن و حالشو میبرن و هضمش میکنند و بدون هیچ فائده ای دفعش میکنن.
از الاغ هم شانس نیاوردیم.
زنی شغلش شیره فروشی بود. جانش به لب میرسید تا شیرهی انگور به عمل بیاورد. روزی دو خیک بزرگ شیره روی الاغ محترم انداخت و از دِه به طرف شهر حرکت کرد تا به بازار ببرد و بفروشد و حوائج خود را خریده ، بازگردد.
همین که از دِه دور شد و به بیابان رسید، مردی به او رسید و گفت: "شیره هایت را میفروشی؟" گفت: "آری" مرد یک خیک را از روی الاغ برداشت و سرش را بگشود و انگشتی از آن به رسم امتحان چشید و خیک را همچنان سرگشوده به دست زن داد. سپس خیک دیگر را پایین آورد و سرش را باز نمود و شیره اش را چشید و آن را نیز سرگشوده به دست زن داد. و چون دو دست زن را بندِ دو خیک سر گشوده ساخت، در او در آویخت و زن نیز بر اثر سوق طبیعت و یا برای حفظ شیره ها، ممانعتی نکرد و تسلیم شد تا وی کام دل برآورد.
حالا نمیدونم وضع این مملکت روز به روز داره بدتر میشه برای چیه؟ برای همینه که دست آقایون به خیکِ شیره بنده و میخوان چیزی که عمل آوردن یا میخوان به عمل بیارن، به فنا نره که حواسشون به باقیِ موارد نیست، یا اینکه بر اثر سوق طبیعت دارن حالشو میبرن و تو فضان....
خیک این شکلیه
افلاطون گفتهاست:
باید افرادی از طبقه ای برگزینیم و از میان افرادِ آن، دولتمردان حرفه ای تربیت کنیم. بنا براین طرح، افراد طبقهی حاکم در هر جامعهی عدالت خواه باید مردانی باشند از بین فرزانگان و خردمندان که در فن حُکمرانی "کارآموزی" کردهاند. باید ایشان را از طریق "اصلاح نژاد" بار آورد و پَروَرد.
حکومت، هنر ویژهایست که صلاحیت در آن، مانند هر پیشهی دیگری فقط با آموزش به دست میآید و جز این راهی ندارد.
در شهرهای ما فلاسفه باید پادشاه باشند و افرادی که اینک پادشاهَند باید همچون فیلسوفهای راستین در جستجوی حکمت برآیند تا بدینگونه قدرت سیاسی و حکمت عقلانی به هم پیوند بخوردند.
تا چنین روزی فرا نرسد، شهرها، و به گمان من تمامی نژاد بشر، از دردسر نخواهد رست.
سید محمود طالقانی در مصاحبه با روزنامه اطلاعات در مورخ ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ گفتهاست: خصوصیت انقلاب اسلامی اینست که ما رهبران مذهبی هیچ داعیه حکومت برای خودمان نداریم و نمیخواهیم حاکم باشیم. انقلابی است که از همه مردم شروع شده و برای همه است و هیچ حزب و جمعیت و فردی حق این را ندارد که در این انقلاب سهم بیشتری را برای خود قائل باشد و از این جهت حکومت را در انحصار خودش دربیاورد.