یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

قحطی

چهارشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۴۵ ق.ظ

مردم غارتگر شدن بخدا.

مردم یعنی من. تو . همه. 


یه وقتایی وقتی نزاعی صورت میگرفت یه عده میرفتن وسط و جدا میکردن و میانجی‌گری میکردن و ته تهش دوتا مشت هم میخوردن . ولی نتیجه‌ش مطلوب بود. حالا درسته یه زمانی اومد که وقتی نزاعی صورت میگرفت مردم فقط می‌ایستادن و نگاه میکردن، و اینکه یه زمانی شد که مردم با گوشی هاشون فیلم میگرفتن، ولی الان دیگه اینطور نیست. وقتی نزاعی صورت میگیره، مردم همه میریزن وسط و شروع میکنن به زدن هم دیگه. حالا سر پیازن یا ته پیاز، نه خودشون میدونن و نه خُداشون.

الان وضعیت مملکت ما شده همین. (خسته شدیم از بس غُر زدیم ولی چه کاری جز غُر زدن از دستمون بر میاد)  


یادمه یه سریالی پخش میشد به اسم دکتر قریب. قسمت اول یا دومش نشون میداد تهران قدیم قحطی شد و مردم ریخته بودن تو مغازه و حجره ها و تا میتونستن دزدی میکردن و صاحب مغازه و حجره هم نه میتونست کاری بکنه و نه کاری از دستش بر میومد. پس خودش هم یه کیسه میذاشت رو دوشش و دِ برو که دَرّی.

یا مثلا نمیدونم کیا سنشون میخوره به جنگ و زمان جنگ. اون روزایی که تهرانو موشک بارون میکردن، مخصوصا اون آخرا، که دیگه نمی‌ترسیدیم و فرار نمیکردیم بریم تو پناهگاه ها، دوتا محل اونور تر که موشک اصابت میکرد، همونطور بازی رو رها میکردیم و پابرهنه میرفتیم ببینیم کجا رو زدن و اتفاق امروزمون چه شکلیه. تو این رصد های کودکانه از موشک بارون با چشممون میدیدم که مردم میریختن تو مغازه ها و غارت میکردن. یعنی اصلا براشون مهم نبود که اون بابای خواربار فروشی که مال و اموالش به فنا رفته، چه حالی داره وقتی میبینه دارن مغازشو خالی میکنن. ما هم بیکار نمی‌ایستادیم می‌دویدیم تو بقالی ها آدامس و آبنبات و لواشک می‌دزدیدیم. 

کی به کی بود؟

ولی حالا امروز اونطوری نیست. مردم مُدرن شدن. میشینن تو مغازه هاشونو از این وضعیت خیلی متشخص و جِنتلمَن سوء استفاده میکنن و دیگه هم لازم نیست بریزن تو خیابونا و مغازه ها رو غارت کنن. مردم خودشون دست به سینه میان تو مغازه و غارت میشن و با خوشحالی و خرسندی و رشایت، از مغازه ای که غارتش کرده، خارج میشن.

این مردم یعنی من.تو. همه.


طرف کارت ملی میگیره گوشت دولتی بده کیلویی 47000 تومن. تهش در میاد گوشت سگ توزیع میکرده. (تو مشهد)

میری آب‌معدنی بگیری میگه دو و پونصد. میگی روش نوشته دو هزار  تومن میگه نمیخری نخر. یکی دیگه میاد میخره.


رحم و مروت از میان رفته. یعنی مثلا همه اینا رو میشه انداخت گردن آمریکا؟ ترامپ؟ روحانی؟ احمدی نژاد؟ میشه دیگه. میشه . میشه.

نظرات  (۱۲)

۱۵ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۱۹ مریــــ ـــــم
برادر من 
ما حتی حوصله نداریم از توعی که از دردمون مینویسی حمایت کنیم در حد یه کامنت
اصلا کامنت هم نه
بخونیم و فکرکنیم
توقع چه تغییری واقعا میتونیم داشته باشیم؟!
نمیدونم ما فقط اینطوری هستیم یا بقیه هم همین شکلین
آدمی که یه چیزی رو هیچوقت نداشته نمیتونه و نمیفهمه داشتنش چقد لذت بخشه و لازمه
پاسخ:
احتمالا در دوره ی سخت و سرد و بی‌حوصلگیه متداول و روتین وار و پیچیده ی دخترانه‌ت به سر میبری که اینگونه ای. 
تو هم خوندی و هم فکر کردی و هم کامنت دادیو توقع تغییر در خودمون اگر باشه هم کفایت میکنه. 
تو هم روزای خوب و خوش و خرم داشتی. انقدر بی معرفت نباش. دنیا تو این بیست و چهار سال روزای خوبش هم بهت نشون داده. یکیش همون روز اولی که با من آشنا شدی.
میخوای استخدام شی جایی؟
پاسخ:
:)) قشنگ به جا بود.
من تأکیدم رو "استخدام" بود و تو تأکیدت رو "میخوای"
آره راستش اگه استخدام بشم، پدر زنم از سر ذوق فکر کنم به کل شهر سور بده
پس فعلا مایه ی انزواشی :)
پاسخ:
مایه ننگ حتی :))
* راستش اونقدر توی کاشان مهاجر افغان زیاده که چیزی از این محصولات دولتی دست ایرانی ها نمی رسه حالا می خواد گوشت سگ باشه یا گاو برزیلی یا راسو حتی!!!
مرغ میدن یارانه ای، می خوای بری تو صف می بینی 90 درصدشون برادران و خواهران چشم بادومی کشور دوست و همسایه افغانستان هستن. 

دوستی از اهالی جنوب چند ماه پیش اومده بود اینجا، بهم گفت چقدر توی شهرتون ترکمن زیاده! بهش گفتم این جماعت ترکمن نیستن خواهر، افغان هستن. 
ظاهراً اغلب شهرها بهشون اجازه سکونت و کار نمی دن و اینجوریه که جمعیت شهرمون دو سومش مهاجر افغان هستن و یک سوم ایرانی.
تازه از همین یک سوم هم بخش زیادی شون مهاجرهای ایرانی هست که از شهرهای دیگه مثل کردستان و لرستان اومدن برای کار بخاطر صنعتی بودن کاشان. 

** چیزی که دارم می بینم یه مملکت حاوی مردمی به شدت عصبی هست که سر هر چیز بی خودی عین سگ و گربه می افتن به جون همدیگه. حالا دزدیدن مایملک و زدن جیب همدیگه پیشکش.
پاسخ:
منم میخواستم برسم به همین عصبی بودن و مثل سگ و گربه به هم پریدن
گفتم یخده وضعیت شهرم رو توضیح بدم هوس کاشونی شدن از سرتون بپره:)))
پاسخ:
ببین! من یه رگم نائینیه. حدودا دو ساعت و نیم با شما فاصله داره. :D
چقدر این عکسه ...
راستش یه سئوالی مدت‌هاست ذهنم رو درگیر کرده، اینکه مردم دزد بودن که مسئولین دزد از بینشون بیرون اومد یا مسئولین دزدن که مردم دزد شدن؟!
پاسخ:
شبیه اینه که بگیم اول مرغ بود و بعد تخم‌مرغ و یا بلعکس.
یعنی میگین جواب نداره؟
پاسخ:
داره دیگه. اول مرغ بوده. بعد تخم مرغ. بعدش هم تخم مرغ دزد. بعد شد شتر دزد. شتر دزدی هم که کار هر کسی نیست.گاو نر میخواهد و مرد کهن. :D
۱۶ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۴۳ مریــــ ـــــم
نوشابه ضرر داره برادر
:/
پاسخ:
:)) نگران نباش
حدیث داریم مسئولین فاسد مردم رو فاسد میکنن!
پاسخ:
فرشته جان هر چیز فاسدی، ما انسانهای ذاتا فساد پذیرو، به سادگی فاسد میکنه.
من مدافع دولت نیستم ولی هر دولت دیگه ای هم روی کار باشه، فاسد میشه. پس نتیجه معلومه. دلیل فساد، ما هستیم. خودمون. 
من اصلا موضع خاصی در مورد دولت یا هر چیز دیگه‌ای نداشتم، صرفا دنبال جواب سئوالم بودم :)
فکر میکنم حق میتونه با شما باشه، اشکال از فساد پذیری ماست انگار!
پاسخ:
مرگ بر فاسد و فساد و فساد پذیر و مفسد و هرچی فا و سین و داله
خیلی دوست دارم بدونم ته تهش چی میشه!تا کی؟
مشکل اینجاس که خسته ایم، حال نداریم از حقمون دفاع کنیم فلذا (!) هر بلائی هم سرمون بیاد حقمونه نوش جونمون :))
پاسخ:
نوش جونو خوب اومدی:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی