یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

به تهران خوش آمدید!

دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۳۳ ب.ظ



سکوتِ محض



مسافرانِ پرواز روی صندلی‌ها نشستند.
دست‌ها، دستبند خورده.
ساک‌های دستی کوچک کنار پاهاشان.
هر کسی در حال و هوای خودش است.

زنان و مردان جوان.
در میانشان پیرمردی دیده می‌شود که سرش را پایین انداخته و بین دو کفشش را نگاه می‌کند.
یکی ته سالن هواپیما سرفه‌های سنگینی می‌کند.
و جز این صدا، صدای دیگری شنیده نمی‌شود…
تا اینکه صدای خش‌خش روشن شدن بلندگوی سالن می‌آید.

خلبان است.
سرفه‌ای می‌کند، قبل از اینکه جمله‌اش را شروع کند، چیزی زیر لب می‌گوید،
و با صدای بلند نفسش را بیرون می‌دهد:

«خانم‌ها و آقایان، به پرواز شماره ۷۴۲ خطوط هوایی از لوئیزیانا به قاهره، سپس دوحه و در نهایت تهران خوش آمدید.
لطفاً کمربندهای ایمنی خود را ببندید.
مدت زمان پرواز تا قاهره، هفت ساعت و بیست دقیقه است.
هوای قاهره نیمه‌ابری گزارش شده، و در فرودگاه، مأموران اداره مهاجرت آماده‌ی استقبال از شما هستند...»

سکوت می‌شود.
صدای به‌هم خوردن زنجیر دستبند زنی جوان سکوت را می‌شکند.
زیر لب می‌گوید:

«انقدر محکم بستند که ردش روی دستم مونده.»

دوباره سکوت.
هیچ‌کس توجهی به زن جوان نمی‌کند.
او هم آرام می‌گیرد.

صدای خلبان دوباره می‌آید، اما این بار کمی با تردید:

«می‌دونم این بازگشت برای شما به معنی بازگشت به خانه نیست...
این پایان آرزوییه که به فرجام نرسید.
(کمی مکث)
به عنوان یک هم‌زبان فقط می‌خواستم بگم، متأسفم که خلبان پرواز شما در چنین سفری هستم...
و باهاتون هم‌دردی می‌کنم.
(رسمی می‌شود)
امیدوارم از سفر لذت ببرید.»

و بلندگو قطع می‌شود.
سکوت برمی‌گردد.


+ (برای همه‌ی آن‌هایی که بازگشت، برایشان به معنی خانه نیست.)

+بر اساس خبر بازگشت گروهی از ایرانیان دیپورت‌شده از آمریکا، مهر ۱۴۰۴

نظرات  (۳)

۱۶ مهر ۰۴ ، ۱۴:۱۱ محمد قاسم پور

سلام علیکم

باید از اینا یه مستند بسازند و تو صداوسیما پخش کنند.

باشد که دیگران عبرت بگیرند!

 

خدا وکیلی ایران خیلی انصاف به خرج داد که اینا رو قبول کرد و الا باید میرفتن آفریقا!

پاسخ:
علیک سلام. با روی خوش هم پذیرا میشن. 
خدا بیامرزه اموات شما رو یه شوهر خاله داشتم؛ دشمنش هم که میومد خونه ش، روی خوش نشون میداد. بهترین سفره رو براش پهن و بهترین پذیرایی رو براشون آماده میکرد.
خودم رو سعی کردم جاشون بذارم. امام علی میگه هیچ کس رو شرمنده خودتون نکنید(نقل به مضمون) امیدوارم این شرمندگی که بد چیزیه، باعث بشه کمی سر عقل بیان

چرا دیپورت شدن؟!

پست غم انگیز بود. 

پاسخ:
:)

الان رفتم‌ سرچ کردم ظاهرا چون غیر قانونی وارد شده بودن الان اخراج شدن. 

به هرحال وقتی اونهمه مهاجر افغان رو با اون وضع از کشور بیرون میکنن. بقیه هم همین کارو با ما میکنن!!... من شخصا به قوانین هر کشوری احترام قائلم و با غیر قانونی وارد شدنم مخالفم حتی با اخراج شدنم موافقم ولی این مدلی که با غل و زنجیر برگردوننشون یا ما افغان ها رو اینطوری که آواره کوه و بیابون بشن برگردانیم دوست ندارم. درست نمی‌دونم. پس رفتارهای انسانی کجا رفته؟! طبق قانون اخراج کنید ولی غل و زنجیر؟!:(

پاسخ:
خوب از آمریکا هر چیزی بر میاد. این که توضیحی لازم نداره ولی با شما موافقم. من شخصا برای افغان ها هم غصه خوردم. اصلا بیرون کردن رو در مقیاس های کوچک تر هم دوست ندارم چه برسه به این شکل و شمایل. وضعیت جنگی و چند قطبیه. وضعیت افغان ها بدتر بود چون با تهمت بیرونشون کردن. این خیلی بد بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی