والا میرزا نمی دونم
حرفی نزده که مثلا دلش میخواد چجوری بمیره یا چه کاری براش بکنید یا کی باشه پیشش اون موقع؟
شما و خانمت بهش احتیاج ندارید؟
خیلی زجر می کشه یعنی؟
امروز یک ویس گوش می کردم می گفت ما نباید چرا بیاریم چون عقل انسان کامل نیست و نمی تونه تمام فرآیندهای این دنیا را تحلیل کنه
تو که از این زندگی بیزاری
واسه اون دنیا چیزی داری که دلت خوش باشه بهش؟
...
+ حرفی که بارها بعد ازین سوال به خودم گفتم و بعد سکوت کردم :|
جواب قطعیش پیش همونه که می میراند.
میگم بهتره تسلیم خواست خدا باشید
چهره اش همین تصویر یا باز تزئینی هست؟
خانمت فرزند کوچیکه است؟
میرزااااا : ))))
ینی کتک خورت ملسه هاااا
فقط جوابتون به محبوبه شب :|:))
سلام
من وارد مسائل خانوادگی تون نمیشم :دی
پدربزرگ منم تقریبا هرشب این سوال رو از ما میپرسه
الان حدود ۵-۶ سالی میشه
برا همین ما اصلاً ناراحت نمیشیم از سوالش...عادت کردیم
گاهی بهش میگیم چرا ناشکری میکنی خوبه مثل فلانی بودی که فلان طوره یا بهمانی که بهمان طوره
آخرشم میگه رضا بقضائک
بعد دوباره فرداشب از اول:))
ولی یه بار یکی از نوه ها خواب مادربزرگمو دیده بود گفته بود فلانی (پدربزرگم) هنوز کار نکرده داره تو دنیا.
میرزا بگو شنیدم پرونده مرگتو عزراییل گم کرده!
فعلا ازاین نعمت زندگیت استفاده کن پیدا که شد نعمت مرگت هم میدن
صاحب این عکس میپرسن؟! ایشون که جوان هستن؟!
بار دیگه پرسید جواب بدین: بخاطر اینکه هرروز با این سوال برید رو مخ ما. قطع به یقین برمیخوره و دیگه نمیپرسه.!
هنوز خیلی با این دنیا کار دارم.
انشالله هر وقت امادگی لازم برای دنیای بعدی رو پیدا کردم،. میرم.
در جواب اون شخص هم بهش میگم : شاید هنوز اماده رفتن نشدی. راستش خدا بر خلاف بنده هاش، اینقدر بخشنده است که فرصت میده تا جبران کنی. شاید برای همونه.
والا یه سری جواب سورئال به ذهنم میاد، جسارته به اون بنده خدا نگو، ولی جهت مزاح بین خودمون میگم
مثلا یه بار که اینجوری شد، یه جوری صحنه سازی کنین از خواب بیدار شه فکر کنه مرده 😁
یا مثلا، بگین هر کسی تو دنیا یه سهم روزی داره که تا همه ش رو نخوره از دنیا نمیره. باید بیشتر غذا بخوری تموم شه زودتر 😁
شوخی می کنما، یه وقت پیرمرد رو اذیت نکنی پای من بیفته 😁
چه بغض عمیقی تو نگاهشه
سلام
جدیا، چرا نمی میریم؟ :))))))))
نترس پدر جان
هر وقت وقتش برسه هممون میمیریم.
باید دید اون بالاسری کی وقتش رو مقدر کرده.
بنده خدا
نمیتونید ذهنش رو منحرف کنید.
یعنی با کارهای دیگه مشغولش کنید.
چه میدونم کتابی که بهش علاقه داره براش بگیرید شروع کنه خوندن
قران بخونه یا با برنامه های تلویزیونی سریالی چیزی مشغول بشه
از اون موقع که یادمه پدر بزرگم که با ما زندگی میکرد تا موقعی که فوت کنه تمام روز یا مشغول کتاب خوندن بود یا اخبار دیدن یا قران خوندن.
اینطوری زمانش بهتر میگذشت و فکر و خیال کمتر میکرد ولی مادر بزرگم که خودش رو مشغول نمیکرد شروع میکرد فکر و خیال کردن و بعد اذیت کردن سایرین.
من اگر بخوام جواب بدم میگم
حاجی قضیه عشقه
اخه خدا میخواد اونجا معشوقشو سربلند ببینه
ببین هرروز صبح تو میگی نمیخوام ولی اون بهت نفس میده میگه پاشووو
پاشوووو باید اول عاشقی رو یاد بگیری اول امید به منووو یاد بگیری
حاجی مردن آسونه ولی با عشق و شادی سمت معشوق رفتن یه چیز دیگه است هرکسی سعادتشو نداره ولی انگار این تو تقدیرتوئه باامید و عشق سفر کنی
الان ناامیدی ب درگاهش میگی خوب نمیشه ب این دلیل و اون دلیل تمومم کن ؛خسته شدم ،ناراضی از حال و روزت
خب معلومه قبول نمیکنه با اون همه عظمت و قدرت با اون همه لطف و رحمت با اون همه بزرگی
تا عاشقش نشی تا باهاش بدون گله حرف نزنی تا نگی خدایا شکرت که پیش دخترمم و این روزا خیالم از دامادم راحت راحته که همیشه پشتشه تا نگی خدایا غلطططط کردم که به اونچه برام تو تقدیرم نوشتی اعتراض کردم کارت راه نمی افته تا نگی خدایااا دوست دارم فقط به عشق تو میخوام بیام اونجا و تو بهشتت صفااااا کنم نمیبرتت
بعد یه تسبیح زرد رنگمو تو دستش میذارمو و دستاشو مشت میکنم و میگم عاشقته یه خورده عاشقی کن یه خورده صداش کن بگو خدایا ببخششش.
بعد میرم و یه نوحه ک عاشقشم رو پلی میکنم :))))
یا زیارت امام حسن یا امام علی و.... رو پلی میکنم :)))
بعد فرداش تا بیدار شد قبل هرچیزی میذم سمتشو پیشونیش رو بوس میکنم و میگم خدایااا شکرت که امروزم پدربزرگمو دارم خدایااا حکمت کارتو نمیدونم ولی حضورش برام قوت قلبه تجربه هاش برام راهگشاس ممنون که هست
بعد شبی باز باهاش حرف میزنم به شوخی میگم امروز دخل من خیلی رنگین بود (اتفاقای خوب زندگیتون رو به دعاهای اون نسبت بدید)راستشو بگو با اون تسبیح چند بار دعام کردی؟؟؟ باز روزهای دیگه
تا روزی که صب برم بالا سرش و بگم خدایاشکرت امروزم داریمش ولی نفس نمیکشه و اونوقت امتحان من شروعه که شکر گزاار باشم یانه
:D
براش زن بگیرید
ادمی که محبت پدر ومادر ندیده
اینقدر سختی کشیده
حقشه با عشق بمیره
من کاملا جدی گفتم
فقط یک هفته پشت سر هم امتحان کنید
محبت و علاقه به خدا هرچیزی رو ممکن میکنه
شاید ایشون مثل شما خیلی چیزا از ذهنشون پاک بشه
فقط حرف نزنید عملیاتیش کنید
نوحه بذارید ، قران بذارید ،تسبیح بدید دستش و بگید دعای شما مارو از هر بلایی دور میکنه ،لااقل تا هستی محروممون نکن
مردا وقتی پیر میشن باید بهشون اثبات کنی حضورشون بدون اینکه نان اور باشن یا سرکار برن یا پول داشته باشن ارزشمنده
حضورشون لازمه
بازم محتاج حضورشون هستیم
کلا مردا همشون بچه ان:)))
نمیدونم چرا تو مخشون کردن حتما باید برن سرکار واگرنه بدرد نمیخورن!!!!
منم دعاشون میکنم امیدوارم خوب خوب بشه ، دعاتون نکرد هم بغلش کنید بگید بابام گفته پدرزنت دعات کنه :)))
روزتون خدایی و پر ارامش
به اون بانویی که اسم منو دزدیده هم سلام برسونید بگید یکی هم اسمته به یادته و دعات میکنه :)))
من بودم میگفتم میخوای بمیری که چی بشه؟! بشین زندگیتو بکن... برو حالشو ببر :)
با این تعاریفی که شما نمودید به نظرم حیفه بمیرند تازه من کلی مشتاق شدم به دیدنشون
به نظرم ایندفعه که پرسیدند بگید چون حیفی واقعاا
بیشتر از ان چند بار مدام به قربان صدقهاش میروم که یوقت فکر نکند سربار است. چون مطمئنم اجر صابرین محفوظ است.
حس میکنم فقط باید سکوت کنم ...
یاد فیلم " مسیر سبز " افتادم. نمیشه بدون شناخت از شخصیتشون به این سوال جواب داد، مطمئنا شما بهترین جواب ها رو بهشون دادید.
همه ی حرف منو و البته خیلی بیشتر و کاملترشو «سکوت شلوغ»
گفتن
واای واقعا باید اعتراف کنم خییلی وقت بود هیچ کامنتی اونم در جواب به یک سوال مختصر به این حد روم اثر مثبت نذاشته بود.
پیرمرد رویاهای من کار مفیدش این بود که نوه نتیجه هاش بیان کنارش بشینن و مثلا در گوشی(آخه گوشش خیلی سنگین بود) بهش بگن امروز نیت کردم بیام شما برام یه استخاره بگیرید!
چشاش برق میزد و تسبیحشو درمیورد و...
آخ که چقدر دلم دستای بزرگ و پینه بسته شو میخاد.
ببخشید حالم خوب شد طولانی شد:)
سلام
میرزا جان یه راه حل تضمینی برات دارم
زنش بده
اگه یکی داره یکی دیگ هم بهش بده
حالش جا میاد
انتخاب هیچیِ این زندگی با ما نیست چون:)
براش زن بگیرین چهل سال جوونتر میشه دیگه از این حرفا نمیزنه:)
اون فقط تنهاست
@حامد سپهر
@مردی بنام شقایق
سلام
خدایی اگر پدر خودتونم تو همین شرایط بود همین پیشنهاد رو میدادین ؟!
خداوکیلی بینی و بین الله
یه بار کاری کن که فکر کنه مرگش رسیده. ببین چه کار میکنه.
@ناشناس
سلام
قطعا این کارو میکردم کسایی که تو اون شرایط هستن با وجود همه توجهات بچه ها و سرزدناشون و رسیدگیهاشون ( اونهم در خوشبینانه ترین حالت که ایم کارا رو بکنن) بازم نمیتونن جای یه همدم رو بگیرن کسی که دوروبرش باشه و باهاش حرف بزنه و کنارش باشه
@
حامد سپهر و میرزا مهدی
اگر ورق برمیگشت و همین شرایط (شرایط تنهایی مادر و ازدواج مجدد ایشون) برای مادرتون پیش می اومد اونوقت چی ؟
آیا موافق هستین مادرتون دوباره متاهل بشه ؟!آیا براشون آستین بالا میزدین ؟!
آیا راضی شون میکردین دوباره ازدواج کنه ؟!
@
میرزا مهدی
گفتم با اون شرایط موافق هستین ؟!با همون شرایط پدر خانمتون !!
نگفتم که نسخه جدید بپیچین بعدم بیاین اینا رو بگین !!
خود سائل هم توقع جواب نداره، تنها از شما تقاضای همدیدی میکند... و چه خوب میشد که اگر همدردش باشید و یا اگر نمیتوانید برایش همدرد پیدا کنید... از هر جنسی
میگم حیفه بمیری دعاکن شهیدبشی در رکاب امام زمان
سلام
سوال سختیه
من بودم سکوت میکردم در برابر این سوال.....