یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

چرا نمی‌میرم؟؟؟

چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۰۳ ق.ظ
سلام!

اگر شما جای من باشید 

و "پیرْمرد" روزی چند بار -نااُمید، با یک بغضِ نرم،- بپرسد «چرا نمی‌میرم؟»

 چه جوابی به او می‌دهید؟
موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۳۱
میرزا مهدی

پدر_زن

نظرات  (۳۶)

سلام

سوال سختیه 

من بودم سکوت میکردم در برابر این سوال.....

 

پاسخ:
سلام ما هم اولش سکوت میکردیم. بعد کم کم ناراحتمون کرد با این سوال. بعد یواش یواش از درِ موعظه و نصیحت وارد شدیم. الان دیگه وقتی میگه، انگار باب شوخی رو باز میکنه تا یه کم سر به سرش بذاریم بلکه یه ذره بخنده. فکر کنم باز به سکوت برسیم

والا میرزا نمی دونم

حرفی نزده که مثلا دلش میخواد چجوری بمیره یا چه کاری براش بکنید یا کی باشه پیشش اون موقع؟

شما و خانمت بهش احتیاج ندارید؟

خیلی زجر می کشه یعنی؟

امروز یک ویس گوش می کردم می گفت ما نباید چرا بیاریم چون عقل انسان کامل نیست و نمی تونه تمام فرآیندهای این دنیا را تحلیل کنه

پاسخ:
یه پیرمرد 96 ساله ست که واقعا مثل بچه ها رفتار میکنه با این فرق که 96 سال تجربه داره و دلش نمیخواد بهشون فکر کنه.
زجر میکشه آره. خسته شده  :)

تو که از این زندگی بیزاری

واسه اون دنیا چیزی داری که دلت خوش باشه بهش؟

...

 

+ حرفی که بارها بعد ازین سوال به خودم گفتم و بعد سکوت کردم :|

پاسخ:
من بهش میگم حتما کار ناتموم داری. میگه هیچ کار ناتمومی ندارم. میگم چرا داری. اگه اون یه دونه رو انجام بدی حتما خدا کارِت رو تموم میکنه. میگه چیه؟ میگم مال و اموالت رو بزنی به نام من. میگه پاشو جَمـــــــــــ کن مینیم بابا

جواب قطعیش پیش همونه که می میراند. 

پاسخ:
قطعا همینطوره برادر

میگم بهتره تسلیم خواست خدا باشید

پاسخ:
تو کَتش نمیره..... 

چهره اش همین تصویر یا باز تزئینی هست؟

خانمت فرزند کوچیکه است؟ 

پاسخ:
آره عکس خودشه...
+ و جواب سوال دومت هم بله است

میرزااااا : ))))

ینی کتک خورت ملسه هاااا

 

پاسخ:
D:

فقط جوابتون به محبوبه شب :|:))

 

 

سلام

من وارد مسائل خانوادگی تون نمیشم :دی

 

 

پاسخ:
تو رو قرآن. 
:))

 

پدربزرگ منم تقریبا هرشب این سوال رو از ما میپرسه

الان حدود ۵-۶ سالی میشه

برا همین ما اصلاً ناراحت نمیشیم از سوالش...عادت کردیم

گاهی بهش میگیم چرا ناشکری میکنی خوبه مثل فلانی بودی که فلان طوره یا بهمانی که بهمان طوره

آخرشم میگه رضا بقضائک 

بعد دوباره فرداشب از اول:))

ولی یه بار یکی از نوه ها خواب مادربزرگمو دیده بود گفته بود فلانی (پدربزرگم) هنوز کار نکرده داره تو دنیا.

 

پاسخ:
بله منم موافقم که کار نکرده معمولا باعث میشه که اینطوری معلق بمونیم.

میرزا بگو شنیدم پرونده مرگتو عزراییل گم کرده!

 

فعلا ازاین نعمت زندگیت استفاده کن پیدا که شد نعمت مرگت هم میدن

 

 

پاسخ:
کلا نه اینکه من مدام در حال شوخی کردن هستم باهاش، جدی که حرف میزنم باور نمیکنه ، چه برسه به جملاتی شبیه این :))

صاحب این عکس میپرسن؟! ایشون که جوان هستن؟!

بار دیگه پرسید جواب بدین: بخاطر اینکه هرروز با این سوال برید رو مخ ما. قطع به یقین برمیخوره و دیگه نمیپرسه.!

پاسخ:
نـــــــــــــه بــــــــــــــــــااااااا بـــــــــــــــــــــــــااااا . ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــن؟؟؟؟؟؟ (لبهات رو لوله کن و این خط رو بخون)
:))))
عمراً دست برداره.... دیشب ساعت 2 و نیم صبح بیدارم کرده. میگم چیه؟ میگه من چرا نمیمیرم؟ :))) فقط خندیدم. انقدر خندیدم که همسر هم بیدار شد. 
میگم مرد حسابی ساعت دو نصف شب بیدارم کردی اینو بپرسی؟ میگه نمیدونم. حواس ندارم که :|
96 سالشه بزنیم به تخته.
۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۱۱ امیرحسین علیزاده

هنوز خیلی با این دنیا کار دارم.

 

انشالله هر وقت امادگی لازم برای دنیای بعدی رو پیدا کردم،. میرم. 

 

در جواب اون شخص هم بهش میگم : شاید هنوز اماده رفتن نشدی. راستش خدا  بر خلاف بنده هاش، اینقدر بخشنده است که فرصت میده تا جبران کنی. شاید برای همونه. 

پاسخ:
واقعا خودم هم همیشه همین رو بهش میگم و میگم ناشکری نکن. میبینیم جوون بیست ساله و بچه ی دوازده ساله و یکی هم تو دوران طفولیت از دنیا میره. ببین خدا چه وظیفه ای برات معین کرده و بهش پشت کردی. 
ولی خوب کهولت سن خودش و کوچک بودن ما نسبت به خودش، و غرورش اجازه نمیده که اهمیتی به حرفامون بده. درظاهر که اینطوریه اما آیا فکرش درگیر میشه یا نه رو نمیدونم :)
حتما نمیشه دیگه

والا یه سری جواب سورئال به ذهنم میاد، جسارته به اون بنده خدا نگو، ولی جهت مزاح بین خودمون میگم

 

مثلا یه بار که اینجوری شد، یه جوری صحنه سازی کنین از خواب بیدار شه فکر کنه مرده 😁

 

یا مثلا، بگین هر کسی تو دنیا یه سهم روزی داره که تا همه ش رو نخوره از دنیا نمیره. باید بیشتر غذا بخوری تموم شه زودتر 😁

 

شوخی می کنما، یه وقت پیرمرد رو اذیت نکنی پای من بیفته 😁

پاسخ:
سلام اتفاقا خیلی هم شکموئه:))
شکموهاD:
اتفاقا دو روز پیش همسر گفت اگه صدات کرد جواب نده بذار دو سه بار صدا بزنه و جواب ندیم بلکه یه شوک باش ایجاد بشه.
ده دقیقه نشد صدا زد: آقا مهدی!
یهو همسر پرید از جاش و گفت: بله بله :))))
۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۲۰ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ

چه بغض عمیقی تو نگاهشه

پاسخ:
تازه اونروز کلی خندوندیمش
۰۱ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۳۳ آقای مهربان

سلام

جدیا، چرا نمی میریم؟ :))))))))

پاسخ:
سلام شما رو نمیدونم ولی خودم لااقل 450 سال از خدا خواستم... #علمی_تخیلی
:))

نترس پدر جان

هر وقت وقتش برسه هممون میمیریم.

باید دید اون بالاسری کی وقتش رو مقدر کرده.

پاسخ:
دیگه بُریده. جدیداً حرف از خدا میزنیم....، بهتره نزنیم D:

بنده خدا

نمیتونید ذهنش رو منحرف کنید.

یعنی با کارهای دیگه مشغولش کنید.

چه میدونم کتابی که بهش علاقه داره براش بگیرید شروع کنه خوندن

قران بخونه یا با برنامه های تلویزیونی سریالی چیزی مشغول بشه

 

از اون موقع که یادمه پدر بزرگم که با ما زندگی میکرد تا موقعی که فوت کنه تمام روز یا مشغول کتاب خوندن بود یا اخبار دیدن یا قران خوندن.

اینطوری زمانش بهتر میگذشت و فکر و خیال کمتر میکرد ولی مادر بزرگم که خودش رو مشغول نمیکرد شروع میکرد فکر و خیال کردن و بعد اذیت کردن سایرین.

پاسخ:
یواش یواش دارید مجبورم میکنید درمورد حرف بزنمD:
راستش آدم خاصیه.از اون آدمهایی که تو دنیا شاید نظیرش کم باشه و دلت بخواد صبح تا شب بشینی پای حرفاشو خاطراتشو گوش کنی. آدمی که بدون پدر و مادر بزرگ شد. یعنی اصلا ندیدشون. نه خواهری و نه برادری. نه مهرورزی یادگرفت و نه بلد شد. به قول خودش تا راه رفتن یادگرفتم مشغول کار کردن بودم. از وقتی دومادش شدم تا الان بیشتر هشتصد ساعت خاطراتش رو به صدای خودش ضبط کردم. از اون قصه هاست که دلت نمیاد رهاش کنی...فقط پراکنده است متاسفانه. این آدم تمام زندگیش کار بوده. تنها چیزیکه بلده بخونه، اعداد یک تا پنجه. اون هم بخاطر شماره های روی اسکناس.
نه کتابی، نه داستانی، نه شخصیتی که مورد علاقه ش باشه، یکی از بزرگترین افتخاراتش اینه که یواشکی رفته سر قبر رضا خان. :)) حالا اگر عمری بود و در معیت شما بودم، اینجا بخشیش رو میارم. 
البته یه وبلاگی دارم که خاطرات پدرم رو نوشتم. یه سوءاستفاده هایی شد که مجبور شدم رهاش کنم..... میتونید سری بزنید...

یا لینکِ +

خلاصه اینکه منظورم این بود که این آقا یا باید کار کنه(از نظر خودش) و یا باید بمیره. و اولی که براش مقدور نیست به خاطر کهولت سن و دومی هم بهش جواب مثبت نمیده

من اگر بخوام جواب بدم میگم 

حاجی قضیه عشقه 

اخه خدا میخواد اونجا معشوقشو سربلند ببینه 

ببین هرروز صبح تو میگی نمیخوام ولی اون بهت نفس میده میگه پاشووو

پاشوووو باید اول عاشقی رو یاد بگیری اول امید به منووو یاد بگیری

حاجی مردن آسونه ولی با عشق و شادی سمت معشوق رفتن یه چیز دیگه است هرکسی سعادتشو نداره ولی انگار این تو تقدیرتوئه باامید و عشق سفر کنی

الان ناامیدی ب درگاهش میگی خوب نمیشه ب این دلیل و اون دلیل تمومم کن ؛خسته شدم ،ناراضی از حال و روزت

خب معلومه قبول نمیکنه با اون همه عظمت و قدرت با اون همه لطف و رحمت با اون همه بزرگی 

تا عاشقش نشی تا باهاش بدون گله حرف نزنی تا نگی خدایا شکرت که پیش دخترمم و این روزا خیالم از دامادم راحت راحته که همیشه پشتشه تا نگی خدایا غلطططط کردم که به اونچه برام تو تقدیرم نوشتی اعتراض کردم کارت راه نمی افته تا نگی خدایااا دوست دارم فقط به عشق تو میخوام بیام اونجا و تو بهشتت صفااااا کنم نمیبرتت 

 

بعد یه تسبیح زرد رنگمو تو دستش میذارمو و دستاشو مشت میکنم و میگم عاشقته یه خورده عاشقی کن یه خورده صداش کن بگو خدایا ببخششش. 

 

 

بعد میرم و یه نوحه ک عاشقشم رو پلی میکنم :)))) 

یا زیارت امام حسن یا امام علی و.... رو پلی میکنم :))) 

 

بعد فرداش تا بیدار شد قبل هرچیزی میذم سمتشو پیشونیش رو بوس میکنم و میگم خدایااا شکرت که امروزم پدربزرگمو دارم خدایااا حکمت کارتو نمیدونم ولی حضورش برام قوت قلبه تجربه هاش برام راهگشاس ممنون که هست 

 

بعد شبی باز باهاش حرف میزنم به شوخی میگم امروز دخل من خیلی رنگین بود (اتفاقای خوب زندگیتون رو به دعاهای اون نسبت بدید)راستشو بگو با اون تسبیح چند بار دعام کردی؟؟؟ باز روزهای دیگه 

تا روزی که صب برم بالا سرش و بگم خدایاشکرت امروزم داریمش ولی نفس نمیکشه و اونوقت امتحان من شروعه که شکر گزاار باشم یانه 

 

پاسخ:
وای خدا این دوست من چقدر خوبه :)

خیلی خوب بود. دَم شما گرم... اصلا پدر زن رو فراموش کردم. چقدر حال خوب کن بود. 
ولی :|

:D

 

براش زن بگیرید

پاسخ:
پاشـــــــــــو برو به قول مازندرانیا (مـَر سَر نده) یه چی میگم بِهِتا :)))


ادمی که محبت پدر و‌مادر ندیده 

اینقدر سختی کشیده 

حقشه با عشق بمیره 

من کاملا جدی گفتم 

فقط یک هفته پشت سر هم امتحان کنید 

محبت و علاقه به خدا هرچیزی رو ممکن میکنه 

شاید ایشون مثل شما خیلی چیزا از ذهنشون پاک بشه

فقط حرف نزنید عملیاتیش کنید 

نوحه بذارید ، قران بذارید ،تسبیح بدید دستش و بگید دعای شما مارو از هر بلایی دور میکنه ،لااقل تا هستی محروممون  نکن 

پاسخ:
حتما به توصیه هات عمل میکنم.... 
میدونی وقتی بهش میگیم سر نماز دعامون کن(هنوز نمازش قضا نشده) میگه برو به بابات بگو دعات کنه. به من چه:)))
میگم از خدا بخواه عمرت طولانی بشه که چشمت روشن بشه به جمال آقا امام زمان. میگه هیچکی نمیتونه ببیندش.
میگم شما بخوای میتونی. میگه نه امام زمان بیاد قیامت میشه...زلزله میاد. :|
میگم بیا بزنم شبکه قرآن . میگه بذار وقتی مُردم. 
بعد تو هوا دنبال یه چی میگرده با صدای بلند میگه «مَمْ‌رضا! (محمد رضا. اسم پسرشه) من چرا نمیمیرم؟)»

دیشب ساعت دو شب بیدارم کرده دوباره میگه «مَمْ‌رضا! دَ میرْمَم» 

مردا وقتی پیر میشن باید بهشون اثبات کنی حضورشون بدون اینکه نان اور باشن یا سرکار برن یا پول داشته باشن ارزشمنده 

حضورشون لازمه 

بازم محتاج حضورشون هستیم 

کلا مردا همشون بچه ان:)))

نمیدونم چرا تو مخشون کردن حتما باید برن سرکار واگرنه بدرد نمیخورن!!!! 

 

منم دعاشون میکنم امیدوارم خوب خوب بشه ، دعاتون نکرد هم بغلش کنید بگید بابام گفته پدرزنت دعات کنه :)))

روزتون خدایی و پر ارامش 

به اون بانویی که اسم منو دزدیده هم سلام برسونید بگید یکی هم اسمته به یادته و دعات میکنه :)))

پاسخ:
براتون یه عالمه خوبی آؤزو میکنم. بزرگواریتونو خدمتشون عرض میکنم

من بودم میگفتم میخوای بمیری که چی بشه؟! بشین زندگیتو بکن... برو حالشو ببر :)

پاسخ:
آره اگر گوش بده

با این تعاریفی که شما نمودید به نظرم حیفه بمیرند تازه من کلی مشتاق شدم به دیدنشون 

به نظرم ایندفعه که پرسیدند بگید چون حیفی واقعاا 

 

پاسخ:
پیرْمرد داره هرکاری میکنه که بمیره... :|

بیشتر از ان چند بار مدام به قربان صدقه‌اش میروم که یوقت فکر نکند سربار است. چون مطمئنم اجر صابرین محفوظ است.

پاسخ:
هعـــی...
بُریده

حس میکنم فقط باید سکوت کنم ...

پاسخ:
دیگه داریم به همین نتیجه میرسیم

یاد فیلم " مسیر سبز " افتادم. نمیشه بدون شناخت از شخصیتشون به این سوال جواب داد، مطمئنا شما بهترین جواب ها رو بهشون دادید.

پاسخ:
درود بر شما
آره واقعاً
خدا عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کنه

همه ی حرف منو و البته خیلی بیشتر و کاملترشو «سکوت شلوغ» 

گفتن

واای واقعا باید اعتراف کنم خییلی وقت بود هیچ کامنتی اونم در جواب به یک سوال مختصر به این حد روم اثر مثبت نذاشته بود.

پیرمرد رویاهای من کار مفیدش این بود که نوه نتیجه هاش بیان کنارش بشینن و مثلا در گوشی(آخه گوشش خیلی سنگین بود) بهش بگن امروز نیت کردم بیام شما برام یه استخاره بگیرید!

چشاش برق میزد و تسبیحشو درمیورد و...

 

آخ که چقدر دلم دستای بزرگ و پینه بسته شو میخاد.

 

ببخشید حالم خوب شد طولانی شد:)

پاسخ:
اصلا حس خوب رو راحت میشه انتقال داد. دَم هردوتون گرم :)
۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۴۷ مردی بنام شقایق ...

سلام

میرزا جان یه راه حل تضمینی برات دارم

 

 

 

زنش بده

اگه یکی داره یکی دیگ هم بهش بده

 

 

حالش جا میاد

پاسخ:
سلام
همسر که نداره ولی کدوم خانمی حاضر میشه زنِ پیرمرد 6-95 ساله ای بشه که باید روزی هم 5-4 بار پوشاکش رو عوض کنه ؟:|
اگر کسی رو سراغ دارید معرفی کنید. اگر عمرش هم به دنیا نبود، لااقل حدودای ماهی 4 میلیون تومن حقوق براش میمونه. 
:|
(این تصمیمیه که خونواده ش براش گرفتن ولی...)
۰۴ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۸ کنت ویلیام

انتخاب هیچیِ این زندگی با ما نیست چون:)

پاسخ:
دو شب پیش خودش زمزمه میکرد، «برگی از درخت نمیفته جز به امر خدا»
نشستم کنارش گفتم چی؟ چی گفتی؟ (میخواستم  رفتارهای خودش رو به روش بیارم
گفت هیچی. :))

براش زن بگیرین چهل سال جوونتر میشه دیگه از این حرفا نمیزنه:)

اون فقط تنهاست

پاسخ:
آره حامد جان. این رو ما آقایون خیلی زود تونستیم درکش کنیم ولی متاسفانه دختراش دیر پذیرفتن. انقدر دیر که واقعا دیر شده بود

@حامد سپهر

@مردی بنام شقایق

 

سلام

خدایی اگر پدر خودتونم تو همین شرایط بود همین پیشنهاد رو میدادین ؟!

خداوکیلی بینی و بین الله

 

پاسخ:
بله من خودم این پیشنهاد رو به پدر خودم میدادم. :)
درمورد خانمها چیزی نمیگم ولی مردها وقتی عادت کنن به مهرورزی و بروز احساساتِ یک زن، و خو بگیرن به همدمی مهربان و آرام و با نشاط؛ مثل یه معتاد، بعداز از دست دادنش، همیشه خمارِ حال خوب و گرمای وجودش هستند و یه عالمه توصیفات دیگه که در اثر فقدانش، میشه اینی که الان من درموردش دارم عرض میکنم. بعضی از مردها زود و بعضی دیگه دیرتر نشانه هاش رو بروز میدن ولی در هر حال یه دردِ مشترکه.
نه اینکه بگم زنها همه خوب هستند ها D: مردها بدجوری شهید و اسیر زنهاشون هستند.
خدا سایه پدرتون رو بالاس سرتون حفظ کنه ولی ار چنین شرایطیه و مادر در کنارشون نیستند، باید براش فکری بکنید... :)
۰۶ خرداد ۹۹ ، ۰۶:۳۴ محمد قاسم پور

یه بار کاری کن که فکر کنه مرگش رسیده. ببین چه کار  میکنه.

پاسخ:
آقا محمد یه بار این کار رو کردم.... بذارید نگم چی شد که به غلط کردن افتادم D:

@ناشناس

سلام

قطعا این کارو میکردم کسایی که تو اون شرایط هستن با وجود همه توجهات بچه ها و سرزدناشون و رسیدگیهاشون ( اونهم در خوشبینانه ترین حالت که ایم کارا رو بکنن) بازم نمیتونن جای یه همدم رو بگیرن کسی که دوروبرش باشه و باهاش حرف بزنه و کنارش باشه

@

حامد سپهر و میرزا مهدی

اگر ورق برمیگشت و همین شرایط (شرایط تنهایی مادر و ازدواج مجدد ایشون) برای مادرتون پیش می اومد اونوقت چی ؟

آیا موافق هستین  مادرتون دوباره متاهل بشه ؟!آیا براشون آستین بالا میزدین ؟!

آیا راضی شون میکردین دوباره ازدواج کنه ؟!

 

 

 

@

میرزا مهدی

گفتم با اون شرایط موافق هستین ؟!با همون شرایط پدر خانمتون !!

نگفتم که نسخه جدید بپیچین بعدم بیاین اینا رو بگین !!

 

پاسخ:
به نظرم هر آدمی حق داره تا آخر عمرش همدم داشته باشه. من کی هستم که بخوام برای مادرم تصمیم بگیرم که بی کَس و بی یار زندگی کنه؟
خودِ شخصِ بنده هم بعد از جدایی از همسر اولم یه سال نشده تجدید فراش کردم. اوشون هم همین کار رو کرد. چا نکنه؟ مگه ما انسان نیستیم؟ به شما هم همین پیشنهاد رو میکنم:)))

فکر کرده ناشناس کامنت بذاره من نمی شناسمش:)) تابلو

خود سائل هم توقع جواب نداره، تنها از شما تقاضای هم‌دیدی می‌کند... و چه خوب می‌شد که اگر هم‌دردش باشید و یا اگر نمی‌توانید برایش هم‌درد پیدا کنید... از هر جنسی

پاسخ:
سلام شاید باور نکنی ولی تو این همه مدت، هر پیشنهادی هر دوستی داد رو قبلش انجام داده بودیم

میگم حیفه بمیری دعاکن شهیدبشی در رکاب امام زمان

پاسخ:
این هم بهش گفتیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی