یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

ده کاری که قبل از مرگ ....

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۵۲ ق.ظ

سلام! 

چقدر فکرم درگیر شد با این سوال. هر بار که می‌نشستم و فکر میکردم، کوهی از خواسته‌ها و تمایلات ایجاد میشد که بعضی دست نیافتنی و بعضی دیگر سخت، با مسیری دور و طاقت فرسا بودند.

خوب باید ده تا از خواسته‌ها رو بر میداشتم و به عبارتِ صحیح‌تر گلچین می‌کردم و به دعوت دوست عزیزم "حامد" می‌نوشتم در این دفترِ دردسر ساز.

خوب اولین خواسته و یا کاری که دوست دارم قبل از مرگم انجام بشه و یا اتفاق بیفته، خدمت کردنه.

1-«خدمت به خلق خدا. اصلا اهمتی نداره که آدمهای طرف مقابلم از خوبها باشن یا بدها. اما هر بار و هر لحظه از خدا میخوام مرگم ساده و دمِ دستی نباشه. آرزو دارم که مرگم دلیلِ ملموسی داشته باشه و دلیلش هم خدمت باشه. شاید ته دلم بخواد بوی شهادت هم داشته باشه اما اگر نشد هم نشد. مرگی باشه که در نهایت، لبخند خدا رو لااقل برای یک بار هم که شده نسبت به خودم داشته باشم. شکل و شمایلش رو نمی‌دونم اما شاید در حال نجات یک فرد تصادفی از ماشین.شاید در حال نجات یک آدم از زیر آوار. و یا صانحه آتش سوزی و یا نجات شخصی از دست اشرار و ....» (حالا انگار مثلا من در گروه امداد و نجات دارم کار میکنم)

(همیشه آرزو داشتم مایه افتخار و سربلندی اول پدرم و بعد مادرم باشم. مثل همه دوست داشتم وقتی خواهرهام از من اسمی به زبان میارن، پُز بدن و به خودشون ببالن. نشد که بشه. تقریبا چهل سال گذشت و نشد)

2« افتخار آفرینی برای پدر و مادرم. چقدر خوب میشه که با اولی در هم آمیزن و چیزی شبیه مثلاً"اهدا اعضاء" بدنم برای آدمهایی که هنوز امیدی به زندگانی‌شان هست، باشد»

(نمیدونم گفتنش صحیحه یا نه ولی تا چند سال پیش زیارت حرم امام رضا(ع) هم برایم اهمیت نداشت. نه هیئتی، نه امام حسینی (ع) نه اربعینی ، نه حماسه ای نه سینه زنی و عزاداری ، اما امروز لحظه ای نیست که از خدا نخوام توفیقی نصیبم کنه برای)

3« زیارت خانه ی خدا و مرقد حضرت نبی اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) و قبرستان بقیع و حضور در نزدیکترین نقطه به نَفَس مبارکِ مادرِ همه‌ی ما، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)»

(وَ أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبّ، مِنْ هَمّ الدّیْنِ وَ فِکْرِهِ، وَ شُغْلِ الدّیْنِ وَ سَهَرِهِ،.....     قرض دارم یه عالمه دِین به گردنم هست که باید ادا بشه. دوست ندارم مرگم فرا برسه و چشمم رو ببندم و اگر یه درصد کسی هم خواست سوگواری کنه، برای بدبخت شدنش از مالِ از دست رفته‌ش باشه و  قرضی که به گردنش افتاده. پس دلم میخواد)

4« ادای دِین کامل کنم و قرضهام تموم شده باشن و در نهایت حق الناسی به گردن نداشته باشم. حق الناس مالی و معنوی. چقدر حلالیت لازم دارم خدا! »

5« یه عالمه آدمکهای بلاتکلیف وجود دارند که توسط من خلق شدند و نمیدونم چطوری کار و زندگیشون رو به سرانجام برسونم. دلم میخواد لااقل داستان و داستانک‌هایی که شروع کردم به سرانجام برسن» (و همه رو تقدیم کنم به همسرم. تصور  اینکه بمیرم و اون آدمکها تا ابد معلق بمونن و هیچ کس هم ازشون خبری نداشته باشه که بتونه از اون سردرگمی نجاتشون بده، آزارم میده)

6« برم یه رستوران گرون قیمت و از اونجایی که قرار نیست پولی بدم، بدون رو دربایستی و بدون اینکه نگران باشم کسی منو ببینه، تا سرحد مرگ بخورم.» آخ اگه همین یه دونه برآورده بشه برام بسه.» پنج تای قبلی رو نمیخوام D:

7« زندگی همسرم رو بتونم برای بعد از مرگم تأمین کنم» (فکر کنم برای همین یه مورد تا سیصد سال دیگه زنده بمونم. چون فکر نکنم بتونم عملیش کنم.)

8« مشهور بشم»

(اگر یک نفر را به او وصل کردی، یقیناً یقیناً تو سردار یاری..../. خیلی دوست دارم به این مقام و سواد و دانش و معرفت برسم که بتونم لااقل توجه یک نفر آدم غافل رو به حضور مبارک حضرت قــــــــــــــــــآئــــــم جلب کنم.)

9« لااقل یک کار کوچک در حد توان خودم برای حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) انجام داده باشم یعنی یه غیر ممکن رو برای خودم ممکن کنم »  (یعنی لبخند حضرت، به آدم سخیف و پَستی مثل من)

10« و آخری اینکه قبل از آخرین بسته شدن چشمم، *حذف شد*»


نظرات  (۲۳)

۳۰ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۵۵ دچارِ فیش‌نگار

اهدای عضو خوبه :)

پاسخ:
آره خوبه :)

سلام

آقا این آخری یعنی چی؟ خوب گناه داره مادرتون... 

 

شاد کردن دل امام زمان فکر کنم آسونترین اش هست، بس که مهربونند. کافیه یه کار کوچولو بکنید که مادرتون مثلا دلشون شاد بشه... ( البته مراتب هم داره! )

پاسخ:
سلام خوب با توجه به کارهای دیگه، بدون در نظر گرفتن رستورانه، فکر کنم صحنه‌ی رمانتیکی بشه :) "هِندی"

عجبببب

 

 

1. حتی آرزو زمینی ات هم با من فرق داره 

2. اون پرانتز یکی مونده به آخری رو که خوندم گفتم منو میگه 

اون روز تو بخش گفتم من هیچ حسی نسبت به امام زمان ندارم :/ یه خانم سیدی که همسن مامانمه برگشت گفت هه و لبشو گزید

گفتم مهمترین مام هر کسی امام زمان خودشه که من... نگفتم حتی اعتقاد درست حسابی هم ندارم و همش فکر می کنم الکیه 

 

3. برای شماره یک، برو تو هلال احمر خوب 

. کارت اهدای عضو گرفتی؟

5. حق لناس معنوی بدتره، چون حق الناس مادی سند و مدرک داره و توسط بازماندگان شاید جبران بشه

6.منم دلم می خواد خونه خدا رو ببینم اما نه با اون توصیفات بعدیش

 

 

ان شاءالله به آرزوهای قشنگتون برسید 

 

 

چند سال پیشی که میگید کی هست؟ تو مجردی حس پیدا کردید به ائمه؟ 

پاسخ:
1- کلا من با همه فرق دارن. متفاوتم. من بهترینم:)))
2- مخاطب خاصی نداشتم براش
3فقط برم تو هلال احمر؟ یا برم عضو بشم؟ D: کارت اهدای عضو ر سال 89 گرفتم. البته اون موقع تن و بدنم سالم بود الان جلو سگگ بندازی نمیخوره منو:))
5 آره واقعا...
6به تعداد آدمهای آرزومند زیارت خونه ی خدا، نگاه وجود داره.

ممنونم. ایضاً شما

جواب سوال آخری رو نمیدم :| ببخشید

عیبی نداره فکر کنم جواب را می دونم رفیق 

1. آره بهترین ها تا خرخره تو رستوران می خورن  :)))

3. حالا تو برو اگه افاقه نکرد ثبت نام هم بکن

4. نمی خوان بخورنت فقط تیکه تیکه می کنن :|

5. منم از همون می ترسم 

 

پاسخ:
1:)))
3 تا قبل از سال 94  چیزی حدود سه و نیم تا چهار سال، تو نزدیک 1200 ساعت عملیات شرکت داشتم/. دیگه نشدD:
4:)))
5 ترسش هم خوبه

چ طولانی با مخلفات ... ایشالله اساسی همشون بشه 

پاسخ:
ممنونم برادر. شما هم به کام دلت برسی انشاالله

3. پس یا برو توبه کن یا آرزوت را عوض کن :))) 

پاسخ:
:))) خودم اشتباه کردم. ببخشید . عفو کن.
منظورم از 3 تو جواب قبلی 1 بود.
یا بهتره بگم گزینه 3 کامنت اولت.
چی گفتم اصلا؟ :|
فکر کنم یه ربع بگذره رمز این اعدا رو خودمم نفهممD:

سلام میرزا

نگاهتون د رمورد هشتمین کارتون رو خیلی دوست دشتم :))))

ان شاالله که به هر ده تاش برسید و هرچی هم بعدا یادتون اومد به اونا هم برسید و عمر طولانی و بابرکت و با عزت داشته باشید

پاسخ:
سلام ممنونم. D: ششمی هم خوب بودا....:))

فقط یک :|

یعنی حاضرین  این همه بلا ملا سر مردم بیاد بعد شما ناجی بشین ؟!:|

خب چه کاریه؟!

بهترین کار اینه که دعا کنیم برای  " امت مسلمان (بقول مادرم که همیشه میگفت) "که همیشه خوش و خرم و سلامت باشن و نیاز به غیر  پیدا نکنن والا !!

لبخند خدا میخواین کلی کار هست که همین الان سر راهتون به محل کار یا خونتون میتونین انجام بدین دیگه نیاز به این همه کشته و تلفات و خرابی نداره والا :))

 

 

ار درو ایشم بیش درو ایشی وعلی :))

 

 

سلام :)

 

 

پاسخ:
سلام
:)
نوضیحی ندارم برای برداشت غلطت:))
خدا مادرتونو رو قرین رحمت خودش کنه انشاالله

آهان اتفاقا میخواستم ششمی رو حتماا مورد ستایش قرار بدم یادم رفت

پاسخ:
خیلی هم مهم بود D:
۳۰ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۱۷ chefft.blog.ir 💞💕

خیلیم عالی

پاسخ:
مچکرممم
۳۰ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۳۸ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ

درمورد آخری تجدید نظر کنید، چون در اینصورت ظلم بزرگی کردید به مادرتون

پاسخ:
آره فکر کنم همینطور باشه

بابا دارم در مورد جانفشانی و خدمت به خلقت حرف می زنم اگه 1200 ساعت تو هلال احمربودی در طی این چهار پنج سال، یا برو توبه کن که خدا توفیق بهت بده یا آرزوت را عوض کن، داداش :)

 

پاسخ:
:)))
الان متوجه شدمD:

من حاضرم مورد ۶ رو براتون  برآورده کنم :دی

خودتون و خانمتون رو  دعوت میکنم به اون رستورانی که گفتین :))

البته اگر از جنگ با کرونا جون سالم به در بردیم :دی

 

 

 

 

+

خوشحالم که نوشتین و همچنان به نوشتن تون البته تو قسمت طنز ادامه میدین :)

ممنونم

 

پاسخ:
دست شما درد نکنه. :))
اگه میدونستم گرسنگیم اینطوری برطرف میشه زودتر این مطلبو مینوشتمD:
ولی نه جِداً اگه رستوران خودتون باشه بیشتر میچسبه. اینکه یکی بخواد برام حساب کنه که فایده نداره. مگه خودم ندارم:))؟

اشکال نداره 

اثرات پیریه 

خخخخ الفراااار 

پاسخ:
باشه من پیر! :)

رستورانم کجا بود ؟:))

(بر وزن دیجتالم کوجا بود :دی )

 

 

 

تو یه کلیپ‌ دیدم مادر و پدری تو این روزهای کرونایی (تو خارج ) برای بچه هاشون تو خونه شون محیطی شبیه رستوران درست کرده بودند  که بچه ها در نبود رستوران تو این روزها اذیت نشن و دلتنگ اونجا نباشن :)

حالا شما میخواین بیاین خونمون (خودتون و خانمتون ) محیطی شبیه رستوران تو خونمون ایجاد میکنیم :دی

منوها هم بر حسب سلیقه شما قبلش هماهنگ کنین حله :))

بلکه آرزوی شما برآورده بشه :))

اگر نمیخواین اونجور دعوت نامه ی رو قبول کنین از این نوع میتونیم در خدمت بانو و شما باشیم :))

 

 

پاسخ:
انشاالله به فصل و به وقت و به ماهِش. این بار قطعا میایم رستورانتون

داداش ! آدم شکمویی نیستم ولی اون رستوران رو من هم هستم . آدرس داری رو کن ! ما که تا قبل از کرونا پامون از جگرکی سر محل جلوتر نرفته . دم آخری یک دلی از عزا درآریم :)

 

به امید برآورده شدن تمام آرزوهای خیر !

پاسخ:
منم آدم شکمویی نیستم ولی ذوق زده شدم از این که پا پیدا شد برا رستوران :))

ای خه دا ! :))

پاسخ:
:))

ایشالا به همشون برسی:)

رستوران مفت گیر آوردی یه تک بزن:))

پاسخ:
ممنونم حامد عزیز
چشم:))

ممنونم که دعوتم رو قبول کردی و شرکت کردی...امیداوارم روزی برسه که خودم بتونم دعوتت کنم رستوران هرچی خواستی بخوری البته آخرین رستورانت نباشه :)

پاسخ:
فدای شما!
یه روز یکی به من گفت وقتی یکی مثل حامد دعوتت کرد برای خوردن، تا میتونی بخور:)) جدی میگما... 

ان شاالله بعد از ۱۲۰ سال  و قبل از مرگ به همشون جامه عمل بپوشونید.

پاسخ:
متشکرم.. ممنون. :)

ان‌شاءالله به هر 10 مورد اگر به صلاح شماست برسید

پاسخ:
ممنونم. انشالله کل بشریت به هر آرزویی که خیر و صلاحشون در اون هست برسن

دیشب یه دختربچه ده دوازده ساله بر اثر تومور مغزی فوت کرد فردا دفنش میکنن.

به نظرت اون اصلا فرصت فکر کردن به لیست داشت؟

اصلا تو یه سال اخیر زندگی داشته  که فکر کنه چیکارش کنه اصلا زندگی بهش فرصت داد.

 

این کارا رو الان جامه عمل بهشون بپوشون

میرزا مهدی جان

دستت درد نکنه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی