یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

وحدت عارفانه

چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۷ ق.ظ

یک جایی میفرماید:

زندگی، محور، مرکز، کانون و هسته‌ی مرکزی میخواهد. هیچ‌کس نمی‌تواند بدون محور و کانون، زندگی کند. محور را ما نمی‌آفرینیم، بلکه دوباره کشف میکنیم. نمی‌گویم "کشف میکنیم" میگویم:"دوباره کشف میکنیم"

در جای دیگر میفرماید:

جنین در رحمِ مادر با این محور،کانون یا مرکز آگاهی دارد. با این مرکز نَفَس میکشد. نبضش با این مرکز می‌تپد.اصلا جنین در رحمِ مادر، عینِ همین مرکز است. هنوز محیط پیرامونی ندارد. او ذات است. شخصیت و ماهیتی ندارد.

در جای دیگر فرمودند:

هنگامی که نوزاد رحمِ مادر را ترک میگوید و به دنیا می‌آید، برای  نخستین بار با چیزی خارج از وجودِ خود تماس میگیرد. و همین تماس است که به تدریج محیط دایره‌ی وجودِ او را شکل میدهد.جامعه به تدریج کودک را به راه و رسمِ خود میکشانَد.جامعه‌ی مسیحی کودک را مسیحی میکند؛ جامعه‌ی هندو او را هندو می‌کند؛ جامعه‌ی یهودی او را یهودی میکند......

در جای دیگر میفرماید: 

شخصیت انسان سه لایه دارد. لایه نخست، مثبت و نازک. مثبت است اما جعلی و ساختگی.لایه ای ست که مدام تظاهر میکند. این لایه صندوقخانه‌ی تمام صورتک های توست. در این لایه مثلا به مخاطبی که دوستش نداری و نمی‌خواهی  سر به تنش باشد، میگویی" از دیدنتان بسیار خوشبختم" این لایه تو را شهروندِ کشورِ دروغین و پوشالی میسازد. والدین برای ساختن این لایه به دورِ مرکزِ وجودِ کودکانشان مسابقه گذاشته‌اند. زیرا قرار است کودکانشان عضوی از جامعه‌ی ریا کار باشند.

میفرماید:

 لایه دوم ضخیم تر است.نفوذ به لایه دومِ منفی دشوار تر است. زیرا در این لایه که در پسِ لایه نخست پنهان گردیده، عادات و خصلت‌هایی زشت و بدقواره و عَفِن1 وجود دارد؛ عادات و خصلتهایی که به تدریج، در سالیانِ متوالی زندگی‌ات، آن‌ها را ساخته‌ای.

ادامه میدهد:

کودک در ابتدای تولد، نفسانیتی ندارد. اما جامعه، بی درنگ دست به کار میشود و کودک را در قالب های خود میریزد:"این کار را نکن! مردم خوششان نمی‌آید. این کار را کنار بگذار! آن کار را انجام بده! محترم خواهی شد، دوستت خواهند داشت، مشهور خواهی شد"  بدین‌سان شکافی در روح کودک ایجاد میشود. در محیط دایره‌ی وجود او دوگانگی شکل میگیرد. 

در لایه‌ی نخستِ مثبت، تو باید چیزهایی را به دیگران نشان میدادی 

اما در لایه دوم منفی تو باید چیزهایی را از دیگران پنهان کنی.

کوک معصوم است و معصومانه عشق میوزد. آدم بزرگ‌ها حتی در عشق شان نیز زیبا نیستند. زیرا عشقشان فاقد تمامیت است.

گفته است:

جامعه تمامیت انسان را شکسته است.. اما مرکز در توست. و برای رسیدن به این مرکز باید این دو لایه‌ی مثبت و منفی را حفر کنی و به اعماق بروی. آنگاه کامل خواهی شد. به کل ملحق خواهی شد. کل خواهی شد. این است معنای وحدت عارفانه.


1:بدبو . گندیده {فرهنگ معین}

قسمتی از کتاب وحدت عارفانه نوشته مسیحا برزگر



بی ربط نوشت:

از اینکه روز به روز به تعداد دوستان و مخاطبانم اضافه میشود خوشحالم اما چرا اثری از ایشان نیست؟ ساکتند. اصلا میخوانند یا فقط دنبال میکنند؟


نظرات  (۲۹)

سلام
اووووه کی حوصلش میاد این همه حرف قلمبه سلمبه بخونه!
ضمن اینکه یه بخش هاییش رو خوندم خوشم نیومد! حس خوبی بهم منتقل نکرد...

پاسخ:
سلام چرا حس خوبی منتقل نکرد؟
بگید
خوب شاید نتونم درست قضاوت کنم چون فقط بخش های کوچکی از کتاب رو خوندم....
اما به نظرم نویسنده فطرت باک و الهی انسان رو ندید گرفته.... حتی قبل از تولد مادر بر جنینش اثر می گذاره... و خیلی جزییات مهم دیگه!
در ضمن اینکه خیلی دیدش نسبت به همه چی منفیه!

پاسخ:
خوب من از شما و آقای برزگر عذر خواهی میکنم. داشتم کتابو میخوندم و این بخشش رو دوست داشتم و نشر دادم.
کتاب در مورد حکیم سنایی نوشته شده و کتاب حَدیقةالحَقیقه و شریعةالطریقه یا الهی‌نامه‌ی ایشون.
آره خوب یه کم متفاوت تر از سفرنامه ها و زندگی نامه هاست....ولی به دور از الوهیت نیست. 
اتفاقا در همین بخشی هم که من نوشتم داره درمورد فطرت پاک و الهی انسان صحبت میکنه.
این نظر دوم رو در حالی گفتم که خوندم مطلب رو... حتی بخش هاییش رو دوبار خوندم!
پاسخ:
مرسی که وقت گذاشتین :)
نه نه میخوانیم.
فقط گاهی حرفی ، سخنی برای ابراز نیست :)
پاسخ:
سپاسگزار و ممنونم از حضور دلگرم کننده‌تون
۲۲ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۵۹ دچارِ فیش‌نگار
سلام استاد
ما هستیم :)
پاسخ:
شما که چش مایی
گفتم شاید با خوندن چند تکه از کتاب، نشه قضاوت درستی داشت.

به هر حال خوندنش خالی از لطف هم نبود، معمولا علاقه ای به این سبک کتاب ها ندارم و شما باعث شدین یه کم بخونم ازشون.
پاسخ:
به زحمت افتادین که:)))
ولی من از سلیقه ی شما در انتخاب کتاب خیلی خوشم اومده....

خیلی قشنگ بود.مخصوصن اونجایی که میگه عین ذات بودن دقیقا کجای زندگی ادم شکل میگیره.
حرف کلیشه ایی: که ای کاش جامعه بی طرف بود.و کودک؛ رها انسان میشد.اما رها از چی؟مگه این جامعه را هم ادم هایی که قبلن کودک بودند نساخته اند؟هرچقدر که من امروز درگیرم.کودک نسل های بعد منم در گیر است.زیرا انسانِ سازندهِ ی جامعه ی کودک نسل های بعد من هم کسی بوده که دچار همان روتین جامعه ی قبلی اش شده.اصلا ادمیزاد میتونه بی جهت زندگی کنه؟شاید بگم اره!بعدش میره دنبال هدفش میگرده خودش.ولی الان که فکر میکنم میبینم نه.چون اگر توی دنیای بی جهت سفید حتی یک نفر هم فکرشو پیدا کنه اون تفکر غالب خواهد شد.مثل یه بوم سفید.وقتی رنگ به خودش میاد غیر ممکنه اونو رنگ نکنه.
چمیدونم:|
چه توهم توهم :| فک کنم امریکا یه بمب اتم بندازه از نو تولید بشیم خوب میشه همه چی.مرگ بر امریکا!
پاسخ:
:)) مرگ بر آمریکا گفتی که بندازه یا نندازه؟
مرسی بیان دیدگاهت
۲۲ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۳ دچارِ فیش‌نگار
این الان ظاهری بود؟ :))
پاسخ:
شک نکن. D-:
فرهنگ پارادوکسیکال :دی ها ها ها!
نه بزاره من برم دانشگا فعلا کلی رمانِ"دختر شیطونه پسر مغروره/من یه دختر با احساس جونم/من یه پس تخسم که عشق ولم کرده!بده سیگارو بینم!/" هست که هنوز جوش رو ندیدم!
پاسخ:
:)) مرسی دلت همیشه شاد
می خوانم :)
پاسخ:
می دانم:) 
من فکر میکردم رفتید که رفتید
۲۲ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۵ شنگول العلما
واقعا مدل توحیدی فکر کردن مهمه. 
مدل تعریف کردن قرآن مدل توحیدیه. 
نمی گوید ابرها به هم می خورد باران می بارد. 
می گوید خدا ابرها را به هم می زند و باران می بارد. 
خدا بچه را شکل می دهد و.... 
این محور توحید خیلی زیباست در قرآن. ^_^ 
حالا این محور هم بیاد در مدل فکر کردن ما چه می شود. ^_^ 
پاسخ:
بله استاد! واقعا مدل توحیدی فکر کردن مهمه. به اندازه ثانیه ها و لحظاتِ ابتدا تا الانِ خلقت میشه مثال های اینچنینی زد
سلام
اثری که هست... اما هنوز غریبی میکنم....
:)
حالا چطور باید اون دو لایه رو حفر کرد؟ و به اعماق رفت؟
پاسخ:
سلام
فکر کنم باید بخونم. حتما درموردش مینویسم.
خوب بنده خیلی وقته ارادت دارم خدمتتون. اما از وقتی که تشریف فرما شدید اینجا ،خواستم از غریبگی در بیام که دیدم کامنتهاتون بسته ست

همه ی پستهاتون رو میخونم ولی ترجیح میدم بیشتر ساکت باشم و یاد بگیرم:)

پاسخ:
چرا میگید یاد بگیرم؟ 
نفرمایید.  استغفرالله
مرسی که حضور دارید. باعث دلگرمیه.
مثل همون دفعه که من فکر کردم شما رفتید که رفتید :)
پاسخ:
شرمسارم. بینهایت شرمسارم
خدا کنه ایشانی که منتظرشی نظر بزاره .

من نوشته هایی که به زبون ساده و روان باشند رو بیشتر میپسندم ولی خوندما ! بد هم نبود .
پاسخ:
علی آقا دارم سعی میکنم کلمات فارسی که دِفرمه شدند رو از لای انگشتام بندازمشون دور. از زبان که دور نمیشه. 
یه عکس از ما بگیری رفیق میشیم :)
از کلمه ارادت استفاده کردی الان مرتضی فیش نگار میاد میگه شما مرید و مراد باز هستید  آدرس خانقاهتون کجاست...
پاسخ:
مرتضی مثل عقاب نشسته بالا سر بعضی از کامنتدونیا دیتا جمع میکنه...:))
باعث افتخاره جلوی دوربینم پدری عزیز و با محبت مثل شما نشسته باشه
حاضر! 🙌
پاسخ:
:))
من هم رویا پردازیشو کرده بودم که برم اما ...
من کجا و ...
پاسخ:
میفرمود: میروم جایز نیست. من رفتم. :)
فکر کنم اونایی که میخوان برن باید همینو بگن. من رفتم. 
آینده ی محقق الوقوع به لفظ گذشته :))
پاسخ:
بله بله :))
تو پویش درخواست از بیان میتونستین "ایجاد سیستم حضور و غیاب" رو درخواست کنید :)
هنوز فرصت هست برای درخواست کردن :))
پاسخ:
منتظر درخواست دوستانو جواب بدن، اونوقت یه طومار درخواست بنویسم براشون.
تا دو سه روز پیش فکر میکردم رفتن یه سیاره دیگه و ما رو رو زمین رها کردن. اما دیدم تو قسمت راهنما، هنوز به کامنت ها پاسخ میدن
سلام
 کتابی بنظرم خوبی میاد اما حجم گیرایش به کوچولو  سخته :))
ولی فکر کنم روزی روزگاری این کتاب رو اولین بار اگر خریدداری کنم احتمالا هدیه بدم  به خانداداشم :)
ایشون برای  خوندن اینجور کتابای ساخته شدند :) 

ولی قسمت های که انتخاب شده بود رو دوست داشتم.
بخصوص این قسمت از متن رو نه اینکه دوست بدارم اون اعمال رو نه نوع بیان اونو دوست داشتم بنظرم  جالب بود 
هر چند تو قسمت بسیار خوشبختم رو زیاد باهاش موافق نیستم و منو الان درگیر کرده که این قسمت برای همه انسان های که روبروتون قرار میگیره مصداق نداره .

شخصیت انسان سه لایه دارد. لایه نخست، مثبت و نازک. مثبت است اما جعلی و ساختگی.لایه ای ست که مدام تظاهر میکند. این لایه صندوقخانه‌ی تمام صورتک های توست. در این لایه مثلا به مخاطبی که دوستش نداری و نمی‌خواهی  سر به تنش باشد، میگویی" از دیدنتان بسیار خوشبختم" این لایه تو را شهروندِ کشورِ دروغین و پوشالی میسازد. والدین برای ساختن این لایه به دورِ مرکزِ وجودِ کودکانشان مسابقه گذاشته‌اند. زیرا قرار است کودکانشان عضوی از جامعه‌ی ریا کار باشند.


در کل ممنونم 
پاسخ:
سلام. نوش جونتون.
کتاب کاملا به صورت روان و شیوا نوشته شده.
بعضیا به عشق جعبه دنبال کنندگان میان که عکسشون اونجا باشه خودشون سودی کنند :(
از لایه ی سوم هم حرف زدید؟ 
آخرش مرکز چی بود؟ 
آیکون خنگ کلاس :/ 
۲۲ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۵۱ شارمین امیریان
سلام.
من فکر کنم چند پست اخیر کامنت نذاشتم ولی همیشه می خونمتون. گاهی کامنتم نمیاد!
باور بفرمائید میخونیم فقط (خودمو میگم) حرفی برای گفتن نداریم! 
نمی دونم چرا با این پست اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم! شاید به خاطر این باشه که نصف شبی دارم می خونمش !!!
سلام علیکم

سخت بود.
به نظرم راحت تر هم میشد کتاب رو معرفی کرد.

تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست

چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند

تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست

چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نمان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی