یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

پارسال باهار دسته جمعی

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۰۳ ق.ظ

رفته بودیم نمایشگاه کتاب. دسته من بودم و جمعی، باجناقم. ازاونجایی که من کتابهامو یا میپیچونم ازدیگران و یا هدیه میگیرم، در نمایشگاه پارسال نقشِ حمالِ محترمی را برای باجناق فرهیخته، ایفا میکردم که از بدِ روزگارش اون سال باجناقش تصمیم داشت یه تُن تاب بخره.

واقعا هم کتابها این روزا دیگه کیلویی شدن. 

"آقا دو کیلو کتاب بدید- برای چه سنی؟- مهم نیست میخوام بپیچم دور سبزی"

چندی پیش که نوروز شد و باجناق هم عادت داره به همه کتاب هدیه بده، به من هم یه کتابی از میان اون یه تُن کتابی که براش حمل کرده بودم، هدیه داد که حاضرم دست روی قرآن بذارم که خودش لای اون کتابو هرگز باز نکرده.

کتاب "یونگ شناسی کاربردی" 

فلسفه خونها میشناسنش.

نشستیم به خوندن کتاب. پیشگفتار. مقدمه. درباره یونگ. درباره نویسنده. درباره کتاب. یه عالمه درباره خوندیم و بعد رسیدیم به وسط کتاب و اصل ماجرا. آقا مگه ما میفهمیدیم چی میگه؟ یعنی اگه من معنی یه جمله ی کتابو فهمیدم، شما اسمتونو عوض کنین.

خلاصه کتاب تموم شد. 

همسر هم طبق عادت  خلاصه ای از کتابایی که میخونمو میپرسه و تصمیم میگیره که بخونه یا نه، منم اون قسمتی که درباره یونگ بود رو براش تعریف کردمو گفتم رمان قشنگیه بخونش. بنده خدا شروع کرده به خوندنش. 

همین دیگه. خواستم بگم معلم های بیان سالگرد شهادت جناب مطهری بر شما مبارک.


دیروز رفته بودم تو یه مدرسه برای عکاسی. یعنی چی که دیگه الان همه شِنِل فارغ‌التحصیلی میندازن رو دوششون. فارغ التحصیلیِ  پیش دبستانی. اول دبستان. ششم دبستان. نُهُم دبستان و... خوب دیگه طرف وقتی لیسانسشو میگیره که دیگه براش جذابیتی نداره پرت کردن اون کلاه فارغ التحصیلی...
آره رفته بودم مدرسه و دیدم اون گوشه، تهِ تهِ حیاط تو یه باغچه ی کوچولو یه بچه داره با یه خاک انداز آلومینیومیه کثیفِ بی دسته، باغچه رو شخم میزنه. رفتم کنارش میگم تو آفتاب چی کار میکنی؟ مگه کلاس نداری؟ گفت: معلم تنبیهم کرده گفته باید باغچه رو بیل بزنم.
معلم عزیز! شما هم روزت مبارک.

از صف پمپ بنزین ها هم بگم؟
موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۱۲
میرزا مهدی

جهل

کتاب

نظرات  (۲۷)

به خانمتون نگفتین که کتاب به درد نخوره و الکی بهش گفتین خوبه انتظار دارین اونم با شما خوب رفتار کنه؟! خب خودتون اول شروع میکنین دیگه :))

ما حتی واسه لیسانس هم جشن نگرفتیم و عقده ش مونده تو دلم :( هیچوقت همچین جشنی ندیدم :((
پاسخ:
نه نگفتم:D
عکستو بده صورتتو ببُرم بندازم رو بدن یکی از این بچه ها.
مثل قدیما ما عکس صورتمونو میبریدیم میچسبوندیم به آرنولد و بروسلی
نمیخاد برامون بگی ما خودمون توش بودیم. صفو میگم

+ انصافا تنبیه قشنگی بوده :)) باغچه ببل زدن
پاسخ:
دیروز سر کوچه ی ما که پمپ بنزین داره تا غروب داد و بیداد و دعو ا بود
تنبیه قشنگی بود؟ هرچی که بود به نظرم غلط بود. بچه تو اون ساعت باید بشینه سر کلاس درس یاد بگیره. تنبیه هم برای خودش وقت و ساعت داره
چه تنبیه خوبی!


+ پارسال بهار دسته جمعی واقعا زمان ما شنیدنی بود، موندم این نسل که آقامون جنتل منه گوش میدن یا وسط کنسرت میرن گل بزنن بیان چی ازشون  در خواهد اومد!
پاسخ:
چیز خوبی در میاد نگران نباش. اَستعینوا بالصبر...
جشن فارغ التحصیلی بچه های ما بیست خرداده
در خدمت باشیم : )
پاسخ:
روزتون مبارک. هزینه ایاب و ذهاب بعلاوه یه وعده غذای حضرت، اگه باشما باشه میایم.:D
آره زمانش خوب نبوده
پاسخ:
احسنت
ولی من دوست داشتم اون شنل زورو رو یبار تن کنم و حس سوپرمن (سوپر وومن) بودن بهم دست بده... با عکس این حس و حال نمیاد :((
پاسخ:
کاری نداره چادرتو بنداز رو دوشت و پرواز کن
۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۹ شارمین امیریان
تا باشه از این تنبیه ها
پاسخ:
عجب
پاراگراف اول رو نمیفهمم :/ 
پاسخ:
سخت نگیر
پاراگراف اول رو نمیفهمم :/ 
پاسخ:
گفتم که
۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۰۲ آشنای بی نشان
حتی یه سری از فیلم ها بودن که با وجود صدور پروانه نمایش از سوی حوزه هنری تحریم شدن و تو سینماهاش اکرانشون نکرده
پاسخ:
عجب
من حتی وقتی یکی بهم توصیه کنه کتاب و بخونم نمیخونم😂
خودم اول برمیدارم چهارصفحه از وسط کتاب میخونم اگه راغب شدم بدانم قبلش چی بود یا بعدش چی میشه ادامه میدم وگرنه میبوسمش میذارم کنار
ما عاشق این بودیم تنبیه شیم سرکلاس نشینیم😂😂😂
پاسخ:
نتیجه  چی شده از اون همه عاشقی؟
سلام
حیف خانمتون دم دستم نیستن، وگرنه نمی گذاشتم گول شما رو بخورن! انقده کتاب خوشگل دارم بهشون بدم که سیر نمیشن!

آخ ما که حسرت به دل موندیم، نه تو مدرسه نه تو دانشگاه هیششششش کی تحویلمون نگرفت!

+ دارم شک می کنم که آیا ما یه چیمون میشه که هیچ وقت تو این صف ها وای نمی ایستیم! اون موقع هم که دلار گرون شد ملت ریختن فروشگاه ها رو خالی کردن، کلا تا چند ماه تو هیچ فروشگاهی نرفتیم و فقط در حد ضرورت خرید کردیم!
اینم ببینید جالبه!
https://www.instagram.com/p/Bw8350hnpZj/
پاسخ:
اول اینکه مرسی بابت لینک
دوم اینکه علیک سلام
سوم اینکه شما کتاب خوشگلاتونو به ما بدین، ما قول میدیم دیگه ایشونو گول نزنیم. 

وع :| خونوک 
پاسخ:
:D
یه آدرس بستی بدین، براتون میفرستم ان شاء الله
البته قبلا هم قصد داشتم این کارو بکنم هر دفعه به دلایل واهی!!!! نشده...

اما یه شرط داره، چون بعضیاش خاصن،  بعد خوندن لطف کنید برش گردونید بهم :)
پاسخ:
شما همونی که برای من خریدینو بدید بقیه ش مال خودتون. :D
آدرس پستی هم نمیدم. انشالله ایندفعه تشریف آوردید بیارید.
و
شما چون میدونم کتابایی که میخونید مورد سلیقه ی منم هست، لطف کنید. اسم کتابا رو بگید خودم میخرم. (مثلا الان خواستم کار فرهنگی بکنم و بگم همیشه هم نمیپیچونیم. :))  
نسرین هستم
یک معلم
یک فوق لیسانس
که حتی یه بارم لباس فراغ التحصیلی تنم نکردم:(
پاسخ:
سلام روزتون مبارک. عیب نداره چیزی از ارزشهات کم نمیشه:D
کتاب های تازه ام اینا بودن:
قصه ی دلبری... خاطرات همسر شهید محمد خانی (عمار حلب از زبان دوستانشون)
اسم تو مصطفاست.... خاطرات همسر شهید صدرزاده( قرار بی قرار از زبان دوستانشون)
دلتنگ نباش.... خاطرات شهید قربانی
بیشنهاد میدم اینا رو یکباره تهیه نکنید، چون در عین شیرین بودن هاشون،  قلب دیگه برای آدم نمی مونه!


دهکده ی خاک بر سر... خاطرات سفر یکساله ی به شهر لوزان!
خاطرات سفیر.... خاطرات خانم شادمهری در سفر به فرانسه برای تحصیل( اینو قبلا خریده بودم)
این دو تا  یک کم طنزه، مطمینم خانمتون بسیار لذت میبره!

کتاب های بالا رو به نظرم اگه بتونید از کتابخونه امانت بگیرین بهتره.... چون همشون خاطره نویسی هستن.
اما این کتاب رو اگه تونستین تهیه کنید:
هم رزمان حسین علیه السلام
خودم تقریبا نصفش رو خوندم، نمیشه مثل کتاب داستان تند تند بخونی، نیاز به فکر داره...
در موضوع امامت و هدف از امامت هستش.... اما بسیار شیوا و روان با بیان مثال های تاریخی.
پاسخ:
بسیار هم ممنونم. و ممنونتر بابت توصیه هاتون
نتیجش این شد که الان در خدمتتونیم:)
عمرمون و تو دانشگاه تلف نکردیم
پاسخ:
:))
راستش اون یه هفته قبل از نمایشگاه که بشدت بهم فشار اومد برای تایپ و رسوندن یه کتاب روانشناسی برای نمایشگاه، فهمیدم که اصولاً کتاب به درد بخور تو این مملکت پیدا نمی شه و بهتره آدم پولش رو نریزه دور بی خودی!
هر تیکه از کتاب رو از یه جایی کپی کرده بود طرف! ://

برای ما کسی جشن فارغ التحصیلی نگرفته هبچ وفت. البته به نظرم خیلی چیز بی خودیه! اون کلاه هوا انداختن و بقیه قرتی بازی ها برای کشورهای دیگس که دانشجوهاش ذوق کردن که درسشون تموم شده و می رن تو جامعه بترکونن. تو ایران چی در انتظار فارغ التحصیل هاست که کلاه هوا میندازن مشتاقم این یه مورد رو بدونم فقط!
پاسخ:
لااقل اداشو در میارن.  فکر کنم از دهه هفتادیا مُد شد.
بابت کتاب هم یه برنامه تو تلویزیون گذاشته بودن با موضوع کیفیت پایین محتوی کتابهای این دوره
۱۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۲۰ آشنای بی نشان
از صف پمپ بنزین ها همه اگاهن نمیخواد چیزی بگید:)))
پاسخ:
نگفتم دیگه:))
شما بعد از خوندن اون کتاب یونگِ خونِت رفته بود بالا، باید لیمو تازه میچکوندی تو چایی و میخوردی خوب میشدی!
واقعا چرا؟! شهادت یک نفر رو باید گرامی بداریم و جشن بگیریم؟!
روز معلم مبارک :)
با تنبیه اون دانش آموزه یاد فضای داستان بینوایان و کزت و اینها افتادم نمیدونم چرا!
صف پمپ بنزین هم مثل بقیه صف ها نشون داد عرضه و فرهنگ اعتراضات مدنی نداریم...
پاسخ:
آقا دعوا بودا:))
منم همیشه برام سواله. چرا  هر روزی که به نام یه مجموعه ایه، به مناسبت روز تولد یه آدم بزرگه ولی ایشون روز شهادتشه؟ یه عزیزی میگفت به خاطر اینکه معصومین از روز ولادتشون عزیز بودن. حرفش مورد قبوله ولی آیا جناب مطهری بعد از شهادتشون مهم شدن؟ تا قبلش نبودن؟ به نظرم با تمام احترامی  که براشون قائلم روز معلم میتونست ولادت امام باقر یا امام جعفر صادق باشه... طرحشو بدیم مجلس؟
روز معلم در اصل برای شهادت استاد مطهری نبوده!
پاسخ:
ابوالحسن خانعلی منظورته؟ کلیک کن
قطعا خانمتون دفعه ی بعدی ازتون خلاصه کتاب نمیخاد!!!

برشما هم مبارک


پاسخ:
دقیقا دیشب  خودش همین حرفو زد :))
البته چرند گفتم 
متاسفانه نتیجش این شد که بیزاررشدیم از درس و کتاب و تحقیق و پژوهش
پاسخ:
چرند که نگفتی. ولی آره. درسته نتیجه ش میشه این
شایدم میخواستین خانمتون عمیقا متوجه اشتباه شوهرآبجیش بشه!!!

بهرحال از قدیم گفتن باجناق فامیل نمیشه!
پاسخ:
از اونجایی که هیچ چیزِ من رو اصول نیست، میونَم با باجناقم خوبه.:D
آدم شریفیه. حق استادی به گردنم داره. 
خانمم عمیقا متوجه اشتباه شوهرِ آبجیش هست اما زیر بار نمیره که:))
خدا براهم حفظتون کنه
شوخی میکنم.
حضرت آقای ما هم با باجناقَینِش خوبه
پاسخ:
:) بله متوچه ملاحت گفتار شما شدم:)
حضرات آقایونو خدا برای شما خاما حفظ کنه. آمین
+پس چرا من از کتاب خوندن خوشم‌نمیاد؟
+باغچه بیل زدن ! عالی بود
+اخی خانومتون 
+منم پیش دانشگاهی با چنان ذوقی پرتش کردم اون کلاه رو که خورد تو سر عکاس مدرسمون
پنج شنبه که رفتم مدرسمون تبریک بگم و اینا بهم گفتن هنوز یادمون میاد میخندیم
پاسخ:
خوب باید به کتابخوانی عادت کنی
:)) بیچاره عکاسه
فاز اونهایی که کتاب میخرن و لاش رو باز نمیکنن رو نمیدونم...

برای کلاس گذاشتن کتاب میخرن شاید...!؟
پاسخ:
خیلی هم کلاس داره:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی