یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

چرا به مهربونیِ خدا ایمان نداریم؟

شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۴۴ ب.ظ

ما توقعمون از دنیا خیلی بیشتر از چیزیه که مستحقشیم...

وقتی از نظر معنویات فول میشیم؛ وقتی اقتصادمون رو به راه میشه، وقتی کانون گرمِ خانوادمون داغ و دلچسب میشه؛ وقتی رو به راهیم و غمی نداریم، باز یه چیزی آزارمون میده. یه چیزی کمه. یه چیزی یه جاییش میلنگه. نمیدونم شاید بیشتر از چیزی که مستحقشیم، میخوایم. نمیدونم این زیاده خواهیه؟ حق طلبیه؟ چیه؟

فقط میدونم که یه جایی یه چیزیمون شُل وا میده و ناجوانمردانه، روحمونو سیخونک میده که خوش باشیم و نیستیم و به جاش زجر میکشیم....

دنیا نوازشمون میکنه که بخندیم، از حس ترحمش عصبی میشیم. قلقلک میده، زجر میکشیم. انگشت تو چشممون میکنه، کفر میگیم.... دل و روده‌مون رو میکشه بیرون.

 و ما که اصلا دیگه.....

+++

کفِ دستمو که میذارم رو زمین و میخوام بلند بشم میگم"یا علی" بعد دستمو میذارم رو زانومو میگم"یاحسین" راست که میایستم اول به "امام رضا" سلام میدم و حق همسایگی رو به جا میارم و بعد دستمو میذارم رو سرم و به "امام زمان" عرض ادب میکنم. از یه قدقامتم تا قیامم، متوسل میشم به این چهار بزرگوار که اگه یه روزی یه جایی سِکندری خوردم و پام لغزید و سرم گیج رفت و دلم آشوب شد،  یکدومشون دستمو بگیرن و روبه راهم کنن و به دیواری تکیه م بدن و  وقتی متعادل به صراط مستقیم شدم، رهام کنن و بگن، برو به سلامت و برم به سلامت. تهش شب که میشه، غر میزنم سرشون که چرا داشتم میخوردم به دیوار، حواستون به من نبود؟ اون موقع یکی نیست بیاد دستشو بذاره زیر چونه م و نَسَخَمو بکشه و بگه مردِ حسابی، سکندری خوردی و دستتو گرفتن و گذاشتنت لبِ دیوار که نیفتی، اونوقت میگی چرا خوردم به دیوار؟ 

 و من که اصلا دیگه....

+++

خدایا شکرت! برای داده‌هات شکر . برای نداده‌هات هم شکر. برای هر آنچه که مستحقش بودم و به من ترحم کردی و دادی، شکر. برای هر آنچه که مستحق و لایقش نبودم ولی دادی هم ، شکر.  برای هرآنچه که لایق داشتنش نیستم و ندادی و ممکنه که ندی هم، شکر.

یکی بیاد منو در آغوش بگیره. آقا لطفا

موافقین ۱۴ مخالفین ۱ ۹۸/۰۸/۰۴
میرزا مهدی

نظرات  (۲۸)

چی میگی واسه خودت? مگه اون یک خط و نیم اول برای خودت اتفاق افتاده که بقیه شو می نویسی? 

امام رضا قربونش برم ریلکسه 

ریلکس 

تو داری خودتو می کشی زیر فشارها، ایشون مونالیزا لبخند تحویلت میدن 

از همونا که از فحش بدتره 

 

نامردی این نظر رو تایید نکنی

پاسخ:
یه سوال: انتظارت از امام رضا چیه؟

سلام علیکم

شاید چون خود دنیا واقعاً برایمان کم است و نباید به آن قانع باشیم، اما دنبال آن چیزی که باید برویم هم نمی‌رویم و سرمان را به تنوع‌ها گرم می‌کنیم.

دلنشین و زیبا نوشتید. خدا خیرتان دهد!

پاسخ:
علیک سلام! ممنونم از دلگرمی و همراهیتون....بله همینطوره

چقدر خوب بود :))

پاسخ:
:) خدا رو شکر...
۰۴ آبان ۹۸ ، ۲۲:۰۸ یک مسلمان ...

نمی دونم...

چه می دونم...

شاید.

پاسخ:
و حتی شاید.. :)

منم تازگی ها خیلی به این فکر میکنم که خدا هوای همه رو داره و روزی همه رو توی هرچیزی چه مادی چه معنوی میده ولی این ماییم که بیشتر از حقمون میخوایم. قبلا ها مثلا توو دعاهام میگفتم خدایا از روزی حلالت نصیب ما هم بکن اما الان تازگی ها دعا هم میخوام بکنم برای روزی خجالت میکشم از خدا. با خودم میگم اینهمه داره میده تو باز میخوای؟ تازگی ها میگم خدایا همیشه دادی بازم از روزی حلالت بده اما با همه وجود خجالت میکشم چون هرجای زندگیم رو نگاه میکنم غرق روزی و نعمت خداست ، غرق لطف و رحمت خداست. گاهی حس میکنم اگر خدا میخواست به اندازه ی بندگیه هرکس براش خدایی کنه الان خیلی از ماها بدبخت عالم بودیم و خدا نگاه به بندگی های نصفه نیمه ی ما نمیکنه، خدا همچنان خداییش رو میکنه. خداروشکر که توو اعتقادات ما هنوز خدایی هست.

پاسخ:
باید به مهربونیِ خدا ایمان داشته باشیم

شما می‌دونی درد چیه. می‌دونی بدن به درد عادت نمی‌کنه. می‌دونی درد امان رو ببره یعنی چی. می‌دونی چون همه‌مون انسانیم؛ چون همه‌مون تجربه‌اش کردیم.

شما می‌دونی انقدر درد بکشی که بگی درمان نخواستم یعنی چی؟ می‌دونی درد بشه مرض یعنی چی؟ احتمالاً باید بدونی؛ چون همه‌مون انسانیم؛ اما امیدوارم همه‌مون تجربه‌اش نکنیم. امیدوارم شماها آدم‌خوبه بمونید.

 

از این حرف‌ها بگذریم. شما می‌دونی ه‌کسره یعنی چی؟ [به عنوان اشاره می‌کند]

پاسخ:
آره ممنونم اصلاح شد. این خطاییه که زیاد رخ میده تو نوشتارم. زیاد هم چک میکنم تا اصلاح کنم. اما متأسفانه این اشتباه تو تیتر بود و تیتر هم آخرین لحظه نوشتم و ... خلاصه اینکه ممنونم... و ممنون تر که باز میخونی اینجا رو :)

بله ما انسانیم و انسان هم یکی از مشکلاتی که همیشه داره، همین بیماری و مرض هاست...
یه بار هم فکر میکنم به خود شما گفتم بیایم از مرض هامون نگیم.... 
۰۴ آبان ۹۸ ، ۲۳:۳۰ آقای مهربان

سلام

طبیعیه طبیعیه؛ طبیعت آدم همینه. ته نداریم !

 

+ یه تیکه هاییش یاد تیریپ لاتیِ امیرخانی افتادم

پاسخ:
سلام... احتمالا لحن نوشتارم تو پاراگراف دوم رو میفرمایید.
متأسفانه طبیعت ما زیاده خواه و و سیر ناشدنیه

آقا توی حس رفته بودیم شدید و داشتم کامنتا رو میخوندم تا رسیدم به کامنت #ناشناس

اشک تو چشام جم شد ولی امان از جمله آخرش 😂

اصن لعنت خدا بر دل سیاه شیطون

پاسخ:
:)
بشمار
۰۵ آبان ۹۸ ، ۰۰:۵۵ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ

آدم است و سیب خوردن

آدم است و اشتباه...

 

گاهی دلم برا یتیمی خودمون میگیره، ما آدمای این دوره خیلی مظلوم و غریبیم، اماممون هم در پرده ی غیبت... ماها خیلی گناه داریم

 

فک کنم آقای دچار باید بیان بغلتون کنن!

پاسخ:
آقای دچار که فعلا معلوم الحالن

خدا از سرِ تقصیرات همَمون بگذره
۰۵ آبان ۹۸ ، ۰۰:۵۵ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ

آدم است و سیب خوردن

آدم است و اشتباه...

 

گاهی دلم برا یتیمی خودمون میگیره، ما آدمای این دوره خیلی مظلوم و غریبیم، اماممون هم در پرده ی غیبت... ماها خیلی گناه داریم

 

فک کنم آقای دچار باید بیان بغلتون کنن!

این کم بودن یه چیزی و خیلی جاها حسش کردم:)

پاسخ:
اصلا انگار همیشه هست. این کم بودنه، همیشه هست

چه نظرایی زیر این پستت هست. 

پاسخ:
گل نیز به سبزه آراسته شد

بسم الله

سلام 

خدا فطرت ما رو روی این کم بودن و راصی نشدن تنطیم کرده . عالم دنیا با همه چیزایی که داره حداقلی خلق شده و قطعا نباید نهایت رصایتمندی رو ازش کسب کرد . اون چیزی که کمه همون ارامشی هست که خدا تو دنیا قرارش نداده و اغلب ما اشتباها به چیزای دیگه چنگ میزنیم برا رسیدن به اونی که خدا جای دیگه قرارش داده . 

چقدر بند دوم چسبید .. 

پاسخ:
سلام خدا رو شکر که چسبید
ولی من فکر میکنم همه چیز به اندازه ی هممون هست و حتی بیشتر از سقف نیازهامون. 
همین بیشتر از سقف نیازهامونه که حس طمع رو در ما بر می‌انگیزانه. نکنه اون چیزی که سهم من از این دنیاست و توان جمع آوری همش رو ندارم نصیب دیگری بشه. جایگاه، رزق و روزی، و هرچیز دیگه ای.............. همین پرداختنِ به این حاشیه است که ما رو از اصل دور نگه میداره و به چیزی که نیازِ اصلیه خودمونه هم نمیتونیم دست پیدا کنیم. حالا هرچیزی....
نمیدونم شاید البته

من از اونایی هستم که معتقدم خدا خیلی مهربونه. به وقتش جوری دستم رو گرفته که تا عمر دارم نمی‌تونم شاکرش باشم. اما گاهی وقتها هم اونقدر پس گردنی خوردم که فکر کردم خدا هم خانوادۀ خودش رو داره.

اونایی هم که می‌گن خدا حواسش به همه هست منتها ما زیاده خواهیم اصلا درکشون نمی‌کنم.

گاهی سقف خواسته‌های ما کف داشته‌های دیگرانه.

همیشه خواسته‌ها مادی نیستن. گاهی ذره‌ای آرامش، ذره‌ای سکوت، ذره‌ای محبت میشه همۀ خواستۀ آدم و وقتی بهش داده نمی‌شه به خیلی چیزا شک می‌کنه.

 

پاسخ:
نسرین ما گاهی زیاده خواهیم...
اگر باور داشته باشیم سهم ما از این دنیا، به اندازه ی نیازمون، از قبل تعریف شده و نگران این نباشیم که "نه ما میتونیم از سهم دیگران و نه دیگران از سهم ما ببرن،" حتما در آرامشیم.
حالا به قول یه بزرگی روزی و سهم من از رزق و عدالت و جایگاه و شأن و هر نعمتی که به نظر میاد نیاز دارم، در یک کوزه ی (مثلا) فلان اندازه است و سهم تو در کوزه ای با سه برابرِ حجمِ کوزه ی من، و از کوزه ی من با فشار زیاد به من عطا میشه و از کوزه ی شما با فشار کم و قطره قطره.... ،(نقل از یه بزرگی)
اگر باور داشته باشیم که خدا میدونه که کی چقدر باید سهم داشته باشه، حتما حتما در آرامشیم.... آرامشی که من خودم هنوز بهش دست نیافتم با اینکه میدونم یک رازی وجود داره. و این از زیاده خواهی منه که تا نفهمم اون راز چیه به آرامش نمیرسم.
۰۵ آبان ۹۸ ، ۱۰:۵۷ دُردانه ⠀

مهربونی خدا :دی

#هکسره

پاسخ:
آره واقعا باعث شرمساریم شد. اصلاح شد.
۰۵ آبان ۹۸ ، ۱۱:۱۵ آقای گوارا

بیا میراز جان بیا ... [آغوش]

پاسخ:
[بیو]

به نظرم اون حسِ کمبود همیشگیِ یه چیز، همون راز خلقته. که یعنی ای بشر! تنها پاسخ همه‌ی نیازهای زندگیت، خالقته. و با هرچیزی غیر اون بخوای نیازهاتو برطرف کنی، همیشه حس می‌کنی یه چیزی کمه. همیشه..

امثال من آخرش به این چیزی که باید برسن میرسن.

ولی راه درمانش اینه که اولش برسی به آخرش :)

پاسخ:
اگه اولش برسیم به آخرش که خوب میشه

انتظارم اینه که بعد شش سال توسل، جواب بگیرم 

پاسخ:
حالا انتظار امام رضا از تو چیه؟ :)

نه، به من نگفته بودید. 

کامنتم هم استعاری بود.

پاسخ:
ّبسیار خوب! :)

من نمی دونم ولی مثل اینکه شما خبر دارید

پاسخ:
نه منم خبر ندارم..
۰۵ آبان ۹۸ ، ۱۸:۴۷ امید شمس آذر

رمز شاد بودن: انجام وظیفه.

پاسخ:
بله. 
مثل اینکه امام علی فرمودند بهترین تفریح، کاره

دقیق نخوندم کامنتا رو ولی فکر کنم کسی بغلتون نکرده هنوز. بیاید بغل من :)

پاسخ:
بغلی  شدم. (هم شکل دهنی شدم) :)) دیر اومدی
۰۵ آبان ۹۸ ، ۲۱:۰۹ آقای مهربان

بد هم نیستا.

خدا میگه "خُلِقَ الانسان هلوعا"

بعضیا تفسیر منفی ازش میکنن. اما بیاید اینطوری بهش نگاه کنیم:

آدما انقدددددر ظرفیتشون زیاده و دنیا انقددددر کوچیکه براشون که اگه "اذا مسَه الشر جزوعا" میفهمه که اقا این دنیا جای موندن نیست. چیه اخه. همش بدی. باید بار رو بست و رفت اونور (حالا جسمن اگه گیر افتادیم، روحمون و روحیه مون رو که میتونیم اونوری کنیم )

و اگه "و اذا مسَه الخیر منوعا" انقدددر ظرفیتش بالاس که میدونه این خوبیایی که حیات دنیا بهش داده هیچی نیست و هیچ جاش رو پر نمیکنه

پاسخ:
تو این دنیا همه چی نسبیه.
زیاده خواهی الان خوبه با تفسیر شما و زیاده خواهی بده از زاویه ی دیدِ دیگری.... ممنون. اشاره ی خیلی خوبی بود

یه رفیقی داشتیم البته متاسفانه الان دیگه نداریمش هروقت نا امید میشدم غر میزدم که خدا اصلا من رو نمیبینه ال و بل میگفت یه دقیقه بشین همینجا از اونوقتی که یادت میاد تا الان رو بشمار ببین چند جا بوده که قرار بوده نابود بشی زندگیت از دست بره یهووو همه چی نفهمیدی از کجا ولی درست شده چندبار بوده که وسط خیابون نیم  متریت ماشین روی ترمز زده و نخورده بهت لت وپار بشی 

کجاها بوده که اصلا فکرشم نمیکردی یه اتفاق خوب برات بیفته امااا افتاده 

هیچی دیگه دونه دونه اینااا رو که میشمرد الکی واسه اینکه ادامه نده  میگفتم  قانع شدم  ته دلم بازم میگفتم اگه خدا خیلی خاطرم رو میخواد این مشکلی که الان دارم رو حل کنه 

بعد جالبه بعد چندوقت وقتی مشکل قبلی یا حل میشد یا اهمیتش رو از دست میداد دوباره یه چیز جدید پیش میومد میگم قبلیا که چیزی نبود خدا اگه خیلی حواسش به من هست این یکی رو حل کنه

خلاصه اینکه خدا همیشه حواسش هست ولی ماها حواسمون نیست یادمون میره چی بود و چی شد......

 

پاسخ:
باید خودمونو تنبیه کنیم... 

خوب، یعنی حرفتون ابتر می مونه? 

حقیقت اینه که خدا همه جا از پیش هوای همه ی بنده هاش رو داره. حتی گاهی بهت درد میده اما حکمتش از این درد دادن محافظت ازت هست. دردی ناجور بهم داد اما از یه قضیه نجات پیدا کردم!

البته عروسمون انقد دلش شاد شده دو هفتس که گمونم یکی از حکمت های خدا هم شادی دل اون بنده خدا بوده:))) 

به این همساده تون بگید دلم تنگ شده خب پارسال شب بیست و یکم اونجا بودم دیگه بطلبه. عجیب هوای مشهد زده به سرم. (یکی نی بگه بیشین سرجات اون ده سانت بخیه حکمت خدات روبراه بشه بعدش درخواست دیدار کن از امام رضا والااا)

خوبه وبلاگ ندارم این روزا بترکونمش از چس ناله هام:))

پاسخ:
اون بخیه چرا رو به راه نمیشه پس؟ خودم دلم بدجوری هوای حرم کرده. به همسایمون کلی التماس کردم دستشو دراز کرد . دستمو دراز کردم. گفتم آخ جون طلبید. یهو به جای دست من دست همسر رو گرفت و برد خونشD:
الان هم تو راه مشهده.:)

پنجشنبه اگه بدنم یاری کنه و بدزخم بودن یقه ام رو نگیره خلاص از بخیه میشم و وارد فاز مراقبت های دیگه.

خوش به حالشون. البته شما نزدیک هستید به مشهد. با قطار حداقل ۱۳-۱۴ساعت راهه و با اتوبوس ۱۷-۱۶ ساعت برای ما. البته کاشان پرواز هم داره برا مشهد ک خب خرج سفر میره بالا.:/

پاسخ:
آره با قطار حدودا 13-14 ساعته. من مطمئنم تو یه روزی خوب میشی

همه بنده ها یه روزی شفای الهی می گیرن و خوب میشن آمیرزا:))

پاسخ:
انشالله انشالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی