یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

دو شبه که دست خالی برمیگردم خونه.

جمعه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۰، ۰۳:۳۸ ب.ظ

سلام

*یکی از رفتارهای به نظر خوب خودم اینه که وقتی وارد فروشگاهی میشم، در وهله‌ی اول بعد از سلام کردن، اینه که بپرسم ارزانترین جنس شما در سایز من، چنده.

اگر ارزانترین جنس و کالای مورد نظر با آن چه که در تصوراتم نقش بسته، مغایرت داشت، با یه عذرخواهی کوچک از فروشگاه خارج میشم. اما اگر نه، قابل قبول بود،وارد میشم و در صورت پسندیدن، میخرم.

* یه زمانی با پول دوتا گونی سیب زمینی به سختی میشد یه شلوار جین خرید ولی الان فقط با پول پونزده کیلو سیب زمینیِ ناقابل میشه یه شلوار نو به پا کرد. خدا خیرشون بده که شلوار انقدر ارزون شده.

*مجلس هم که قربونش برم با تصویب درج قیمت تولید کننده بر روی کالاهای اساسی از جمله نوشابه و آب و محصولات بهداشتی مثل دستمال کاغذی و غیره، مردم رو انداخته به جون هم. کالاهای مذکور دیگه نه قیمت مصرف کننده دارن و نه قیمت تولید کننده به لطف و کرم و تفضل دلالان گرامی و پنبه و الکل. ولوشویی شده بیا و ببین.

* عکس هم که دیگه اداره‌جات و پلیس +10 و آموزشگاه رانندگی و دفترهای مسافرتی و ثبت احوال و اداره پست و .... خودشون میگیرن. اجاره مغازه و مالیاتش رو ما میدیم. واقعا بار سنگینی از رو دوشمون برداشتن. سختیش مال اوناش ما فقط مالیاتش رو میدیم.

*دو روز پیش یه مسیر 4کیلومتری رو پیاده رفتم چون هیچ مغازه‌داری حاضر نشد در ازای کارتی که میکشم  5هزار تومن به من پول بده. مگر اینکه 9 درصد مالیات و ارزش افزوده ش رو پرداخت میکردم.

*21 روزه به خاطر دیابت و کولیت اولسترا و وزن بالا، مصرف کربوهیدرات رو به حد صفر رسوندم و 9 کیلو کم کردم. حسا کردم اگر همینطور ادامه بدم اگر کفن پوش نشم، میتونم یه پیرهن مردونه سایز کوچک برا خودم بخرم.

موافقین ۱۴ مخالفین ۱ ۰۰/۱۲/۲۷

نظرات  (۱۸)

سلام

* پس کار اونایی که اول می رن لباس گرونا رو انتخاب و پرو می کنن و بعد سعی می کنن نپسندن خیلی زشته😁

* برای بقیه موارد هم واقعا آدم نمی دونه چی بگه. به خاطر همین چیزاست که کلا حال و هوای عید نیست. انشاالله هیچ کس شرمنده خانوادش نباشه.

پاسخ:
سلام. الهی آمین. 
آره واقعا اونا که نوبرن. شخصا وقتی یه جایی میرم و نمیپستدم از خجالت سعی میکنم لااقل تو تا کردن اون اجناسی که به خاطر من باز شده، کمک کنم همیشه هم در چنین مواقعی گند میزنم....D:

وای این قیمت جدیدا خیلی مسخرننن

مغازه دار هرچی عشقش میکشه میذاره روش و میفروشه

پاسخ:
بله واقعاً.
خدا رحم کنه :)
۲۷ اسفند ۰۰ ، ۱۸:۰۲ دُردانه ‌‌

یه ساله که خریدای سوپرمارکتی خونه رو من اینترنتی می‌گیرم و بعینه دارم این نابسامانی و افزایش قیمتا رو می‌بینم. هر کی هر جا به هر قیمتی عشقش می‌کشه میده و چند روز دیگه می‌کشه روی قیمت. حالا خوبی این اپلیکیشنا هم اینه که می‌تونی اسم کالا رو بزنی مقایسه کنی ببینی جاهای مختلف چقدره قیمتش.

پاسخ:
ولی شهرهایی که چنین امکانی رو سوپر مارکتی‌ها‌شون مهیا نکردن، گشتن و در به در خیابونها شدن برای مقایسه، سخته.
گفتیم مقایسه یاد "ازکی" افتادم :)

ما هم چون زیاد اهل بازار رفتن و تند و تند لباس خریدن نیستیم چند روز گذشته که سری زدیم قیمتا باورمون نمیشد.‌ و اصلا منطقی به نظر نمی‌رسید.‌ واسه همین پست اخیرو گذاشتم و‌ برام سواله واقعا.

پاسخ:
اتفاقا پست اخیر شما رو خوندم و بؤآن شدم که بنویسم.
به نوعی دست رو دلمون گذاشتی

میرزا ☹️      برای مورد آخر غصه خوردم

اون مورد کارت کشیدنو منم دیدم 

 

مورد مجلس هم که خیلی مسخره است گرچه من خرید نمی کنم و تنها خریدم ساندویچ سرده :/

 

مورد عکس هم، نمی دونم چی بگم والا

نمی دونم 

پاسخ:
:)) مزاح بود بابا غصه نخور...
یه دستت درد نکنه و ممنون بهتون بده کار بودم بابت توصیه و ها و حمایتتون که به همکاران من کردید. ستودنی بود. خیلی زیاد

باور کنیم تغییر وضع زمانه را... :))

پاسخ:
داریم باور میکنیم :)) یه کم دیگه مونده :|
۲۸ اسفند ۰۰ ، ۰۶:۲۰ آقای گوارا (بیدل)

سلام.

این حرفم سیاسی نیست :

هیچ دولتی نمی تونه مانع رزّاقیت خداوند بشه ....

پاسخ:
سلام
دیشب به یه بابایی میگفتم خداوند هرچیزی رو که بعنوان روزی برای ما مقدر کرده، به همون میزان باید پذیرا باشیم. اینکه ما بگیم کمه یا اینجوری دوست ندارم و چه و جه، چیزی رو تغییر نمیده. مصداقش رو تو یه دعایی میخونیم که "ماشاالله لا ماشاءالناس. ماشاالله و ان کره الناس...... و یا "ولسوف یعطیک ربک فترضی"               
ولی متاسفانه به قول قرآن ما بنده های قدر نشناس این چنینیم:  "و اتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها انَ الانسان لمظلوم کفار"
خودمون هم معتقدیم که" حسبی الرازق من المرزوقین...." ولی فراموشش میکنیم. و فکر میکنیم دولتها این توان رو دارن که مانع رزاقیت خداوند بشن.
ولی مسئله ی مهم اینه که خداوند بعضی از نعمتهاش رو مثل باران مستقیم و بی واسطه بر بنده هاش نازل نمیکنه.
واسطه میخواد و به قول قدیمی ها دستش برای دادن هر نعمتی از آستین اشخاص دیگه بیرون میزنه. تو این وضعیتی که ما داریم، اون آستین، آستین دولته.
نه این دولت... کلا عرض عرض میکنم.
اینکه آدم دیگه دلش نمیاد پنیر بخره یا کرایه تاکسی بده یا حتی دلش نمیخواد دیگه عکس بگیره یا پیرهن بخره و یا برنج، "برنج" بخره و گوشت و دیگر کالاهای اساسی و حتی پوشاک بچه بخره که ربطی به رزاقیت خداوند نداره. داره؟
به نظر من نداره. پرگویی کردم ببخشید میشه خیلی درموردش حرف زد اما بی نتیجه ست. حتی همین پست هم بی نتیجه ست. در رسانه های پر طمطراق تر هم گفتگویی باشه بی نتیجه ست. چون فساد وقتی ایجاد بشه، شده. دیگه با هیچ شعار و ادعایی نمیشه جمعش کرد. امام علی هم نتونست.   فقط خود خدا میتونه رفعش کنه، که نمیکنه، که اگر میکرد، که همه ی ما هنوز سیب نخورده اون بالا مالا ها بودیم. که :)

دولت تو یه اقدام انقلابی اومده قیمت برای مصرف کننده رو حذف کرده و مالیات بر ارزش افزوده رو برداشته و توپ رو انداخته تو زمین فروشنده و خریدار ، یه قیمت روی کالا میزنن بعدش مونده به انصاف فروشنده که چقدر بکشه روش و مالیات بر ارزش افزوده و سود خودش رو از اون جنس برداره 

واقعا این نابغه‌های اقتصادی چرا دارن حیف میشن من موندم!!

 

پاسخ:
انصافی در کار نیست برادر. این کامنتتون رو جواب داده بودم همون روز ولی الان متوجه شدم که ارسال نشده بوده . عذر. سال خوبی داشته باشی
۲۸ اسفند ۰۰ ، ۱۱:۲۹ امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

سلام

اتفاقا ما هروقت میریم مغازه لباس بخریم و آقامون هنوز جنس رو ندیده میگه چند؟! من خیلی عصبانی میشم و چشم غره میرم بهش که یعنی حالا تو بپسند، انقد چندچند نکن آبرومون رفت😁😁

من اعتقادم اینه که در هرصورت که همه چیز گرونه، پس یه چیز خوب و آبرومند بخر که سریع نخ نما نشه و مجبور نشی دور بندازی

درمورد مورد چهارم هم بیییسیار کار خوبی میکنید، چون حداقل صد تومن فرق قیمت لباسای سایز بزرگ و سایز کوچیکه!

 

پاسخ:
سلام اتفاقا همین دو شب پیش منم به همسر گفتم اگر خجالت میکشی نیا داخل تا بهت اشاره بزنم D:
بابت  اون  هم ممنونم از جمله انگیزشیتون
۲۹ اسفند ۰۰ ، ۲۳:۲۲ بهارنارنج :)

خیلی اوضاع خیطه آخرین باری رفتم برا خرید لباس بازار فکر کنم ۵/۶ماه پیش بود به بدبختی یه مانتو با جنس معمولی دکمه دار (دکمه دار گفتم برا اینکه اکثر جنسا و مانتوها جلو بازن الان:/) که یه ذره به چسم بیاد پیدا کردم... این چندوقتم نه وقت داشتم برم نه اعصابشو..

خدا کمکتون کنه

راستی عیدتون مبارک

پاسخ:
خدا عاقبتمونو به خیر کنه. سال جدید هم براتون پر روزی و پر از شادی و آرامش باشه

چی؟ 

۰۹ فروردين ۰۱ ، ۲۱:۱۰ پیمان کرامتی

اوکدم بپرسم چه خبر

دیدم همه چی مث سابق حتی بدتر

دقیقا مث من

اما خب

همین که اخرش مرگ...خیال ادم راحت میشه و راحت تر نفس میکشی

پاسخ:
چه کنیم والله :)

چقدر دلم برا نوشتناتون تنگ شده بود میرزاا:))))

 

یه جا تو کامنتا نوشته بودید خط آخر مزاح بود خوشحال شدم که مزاح بود 

قول میدم هر موقع اومدم شمال بیام اونطرفاا عکس بگیرم :)))  بعدم تبلیغتون بکنم مشتریاتون زیاد بشه 

 

به نظرم برید خیاطی یاد بگیرید هر مدل لباس که میخواید برا خودتون بدوزید 

پاسخ:
درود بر شما. ممنون انشاالله قسمت بشه زیارتتون کنیم. الان شما همون طاهره خانمی هستید که راجع به کوزه با هم حرف زده بودیمD: ?

حس خوبی دارم تو وبلاگت میرزا مهدی

خیلی صمیمی و خوب

مراقب زیاد وزن کم کردن هم باش ..

بله بله :)))

البته کوزه نبوداا سبو بود نمیدونم چرا همه با سبو مشکل دارند میگن کوزه :)))

به فاطمه خانم هم سلام برسونید دعوت رسمی کردم از ایشون تشریف بیارید مایه‌ی خوشحالیه 

مشتاق دیدار هستیم....

بعد خودم چشمم به شما روشن. میرم تو مغازه قیمت لباسا رو می بینم دنده عقب برمی گردم بیرون. همسر هم با تعجب دنبالم میاد که چی شد تو که هنوز چیزی ندیدی. نمی دونه من از همون قیمت لباس اولی تشخیص دادم طرف بی انصاف و گرون فروشه😕

اگر برای اون کولیت پشت سر هم حتی درخواست کولونوسکوپی کردن حتماً انجام بدید. دور از جون احتمال بدخیمی رو می بره بالا بی خیالی در موردش.  

دیابت هم البته یه بخش ازش استرسی هست. سعی کنید زندگی رو جدی نگیرید و قبل انسولینی شدن کنترل کنید قندتون رو. وضع دارو به شدت خرابه و تو آینده نزدیک قلم انسولین دونه ای ۴۰۰ به بالا میشه قیمتش. 

پاسخ:
سلام رفیق. فکر میکردم دیگه نیستید و نمینویسید. مثل خودم. کونولوسکپی رو که فعلا توصیه نمیکنه پزشک. چون تقریبا دو ماه یه بار با کلی جواب آزمایش تحت نظرشم. اما دیابت رو درست میگید. استرس و استرس و استرس. اما تحت کنترله
:)

نه خب مدت ها نبودم تو وبلاگستان. یادم نمیاد حتی رمز پست هام رو چی گذاشته بودم که الان همون رو برای پست جدیدم دوباره استفاده کنم. 😕

پاسخ:
فکر کنم تو تنظیماتت بری ببینی هستش :|

دو تا رمز بوده نمی دونم کدومش دست دوستان هست و این هست که الان مشکل ساز شده. یادمه می خواستم اخرین بار تغییر بدم رمز رو که کلاً پست هایی که تو نت هم موقت نمایش داده میشه دیگه باز نشه. 😕

الان می تونم تو تنظیمات کلاً رمز رو تغییر بدم ولی باید یکی یکی برم کامنتش کنم دوباره برای دوستان😕

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی