ناراحت شدی؟
دوستم دخترش رو آورده میگه هرچی بلدی بهش یاد بدی چند؟
خندم میگیره میگم با نون اضافه یا تک نون؟
میگه: ببخشید خواستم یه جور وانمود کنم هنوز با هم صمیمی هستیم.ناراحت شدی؟
گفتم: پول نمیگیرم ولی باید در ازاش برام کار کنه
میگه: حقوقم میدی؟
میگم: الان هنوز داری وانمود میکنی که با هم صمیمی هستیم یا پُر رو تشریف داری؟
گفت: نه واقعا حقوق میدی؟
گفتم: نه.
رفت.
دخترش اما، نرفت.
هنوز داشتیم با هم صحبت میکردیم که یه کم آشنا بشیم، دوستم به موبایلم زنگ زد.
گفت: میگم که...(مکث کرد)
گفتم: بگو که....
گفت: یه کاری کن و یه چیزی بگو از فکر عکاسی بیاد بیرون... دلم راضی نیست.
بدون خداحافظی قطع کردم. به دخترش گفتم: بابات تو مغازشه. میگه بیا کارِت دارم.
داشت میرفت. گفتم کیفت هم ببر.
برد.
رفت.
دیگه نیومد.
عجب...
خوب دلش راضی نبوده دیگه
مشخصه که ناراحت شدی اما از تلفنش انگار بیشتر از همه