حالا که دارم فکرش رو می کنم فراموشی هم بد چیزی نیست ها؟ آدم اصن یادش نیاد کی چه ظلمی در حقش کرده و کی اذیتش کرده!
ولی زیاد خوشبین نباشید! کی گفته 80 ساله ها آلزایمری می شن؟ اونم کسی که شغل شما رو داره و مدام در حال سروکله زدن با آدمای مختلفه و از ذهنش کار می کشه بابت چطور بهتر انجام دادن کارش؟
پدربزرگم هشتاد سالشه. عین شیر ژیان میاد و میره و هنوز که هنوزه ملت برای بررسی حساب کتاب هاشون میان سراغش با وجود این که سواد نداره!!!
پاسخ:
بابا بزرگ شما شیر ژیانه من مطمئنم شیر سماور هم نیستم. :))
نمیدونم شاید زود گذره ولی عینکم تو چشمم و دقیقه های طولانی دنبالش میگردم. با موبایلم دارم حرف میزنم و مدام این طاقچه اون طاقچه دنبالش میگرم. حواس پرتی همینه دیگه. و الا ماشالله.
این پست علاوه بر اینکه آدم رو میخندونه غصهدارش میکنه.
کامنتها رو که خوندم چیزی به نظرم رسید!
چرا ما در مقام پدر و مادر انتظار داریم خوبیها و زحماتی که در حق فرزندمون انجام میدیم روزی بهمون برگرده و اون هم این کار رو بکنه؟ این درست نیست. خوبی و زحمت و عشق باید بدون چشمداشت و انتظارِ جبران باشه. اگه انتظاری ازش داشته باشی دیگه عشق و خوبی نیست, معاملهاس!
البته این حرفها به این معنی نیست که بچه نباید قدر پدر و مادرش رو بدونه و وقت افتادگی دستشون رو بگیره و اینها! اصلا. به هرحال من فرزند باید انسان باشم و بیرگ و بینمک نباشم. وظایفی هم من دارم و طبق تصویر پست، اگر پدرم چهلبار پرسید اون چیه من با آرامش بگم گنجشک. انتقادم به اون بخش توقع و انتظار بعضی از آدمهاست که قضیه رو از زیبایی اصلی خودش دور میکنه.
پاسخ:
شما خیلی درست میگی. ممنونم بابت این دیدگاهی که نوشتید.