یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

تقلید کورکورانه {مثلا طنز}

شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۰۰ ق.ظ

اولش این کلیک 


 دیروز رفتم خونه‌ی پدری و دیدم مادرم علیرغم درد پا و کمر و دست و اینور و اونورش، افتاده به جون خونه و روسریشو یه جوری به سرش بسته که شده عین کلاه شنا و یه جفت دستکش زرد ظرفشویی  تو دستشه و یکی از زیرپوشای قدیمیِ بابا رو پیچیده دور دهنش که دیگه ایزوله ی ایزوله باشه. بهش میگم چی کار میکنی؟ میگه: خونه تکونی ننه. 

دستشو میگیرم میارمش تو اتاق میگم بشین میخوام باهات حرف بزنم. میگه ندارم. میگم پول نخواستم که. میگه ندارم پول هم نخوای حتما یه چیز دیگه میخوای دیگه. ندارم. میگم مامان بیا بشین یه مسئله ی مهمی میخوام برات تعریف کنم. خلاصه با هر ترفندی بود کشوندمش و نشوندمش کنار بخاری و شروع کردم به ماساژ دادن پاهاش. سعی کرد پاهاشو جمع کنه و یه دستشو تکیه گاه کرد رو زمین که از جاش بلند بشه و گفت: من تو رو بزرگت کردم زود بگو چی میخوای؟ گفتم دیروز پریروز تو یه جایی از اینترنت خوندم نوشته بود پاهای مادراتونو ببوسین و بعد گریه کنین و بعد مادرتون گریه میکنه و بعد همه چی میفته رو غلطک. گفت خوب که چی؟ گفتم بذار کف پاتو ببوسم.... 
پرید وسط حرفو گفت به وَلای علی اگه دستتو به کف پام زدی نزدی. خنده م گرفت گفتم قلقلکت نمیدم. جیغی همراه با خنده کشید و گفت گمشــــــو.... 
گفتم: نذار به زور متوسل بشم. باید بذاری ببوسم و بعد گریه کنی. 
اما فقط میخندید و جیغ میکشید. بابام هم اومده بود نگاه میکرد و منتظر بود ببینه آخرش کی میبَره. مسعود داداشم هم یه سیب گرفته بود دستشو می‌جوید و با هندزفری ای که تو گوشش بود قِر میداد و لبخندی مزخرف رو لباش بود. 
پاهای مامانو  بین ساعد و بازوم محکم ثابت نگه داشتم و کف پاشو بوسیدم. از شدت قلقلک، انگار که خدا زور دویست تا مردو بهش داده باشه، اونقدر محکم  با پاشنه ی پاشو کوبید تو فَکم که مطمئنم دل همتون خنک شد.
سست شدم. پاهاشو رها کرد و دید از دهنم داره خون میاد گریه ش گرفت. تو دلم گفتم آخ جون الان دعام میکنه . با کف دستش محکم کوبید تو فرق سرمو گفت: خاک بر سرت. خدا لعنتت کنه. 
موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۲۷
میرزا مهدی

طنز

مادر

نظرات  (۲۱)

سلام 
خدا خیرتون بده 
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی نگفتند که به زور متوسل شو :)))
که هم خودت مصدوم بشی هم مادرتون بجای دعا نفرینتون کنند :))



پاسخ:
علیک سلام :)) 
طفلک مامانت
:))))
پاسخ:
آره:)) پاشو همین الان برو دست مامانتو ببوس
حالا به یه روش دیگه متوسل بشین که دعاشون نگیره! شاید باید پای پدر رو امتحان کنین 😂
پاسخ:
بابا که کلا اهل شوخی نیست. قبل از این عملیات با زانو میکوبه وسط شکمم و باقیش هم گفتن نداره:))
😂😂😂 عیب نداره کتک نطلبیده مراده! 
پاسخ:
خدا رحمت کنه اموات شما رو مادر بزرگم اینجور مواقع میگفت: کتک برا خودتون نطلبین. 
خواستم بگم کتکه نطلبیده نبود اتفاقا :D
من زساد دست و پای مادرم رو میبوسم.
و هر بارم انقدر عصبانی و عصبی میشه
منم کلی میخندم و میگم همینه که هست. خودت زاییدی.
:D
پاسخ:
:)) 
سلام
چقده طفلی ناراحت شده که شما اذیت شدین....
مطمینم که خیلی خوشحال شده از این کارتون و حتما و عمیقا دعاتون می کنه.
و از اون مهمتر اینکه شادی دل مادر بدر مساوی رضایت خداست.

این دفعه عوض اینکه از قبل اعلام کنید و بنده خدا رو تو این شرایط قرار بدین، سریع خم شید باشون رو ببوسین.... لازم به صحنه آرایی نیست! :)
پاسخ:
سلام. مُنَوَّر کردین ایجا رو.
نه خوب اونطور که شما میگی بیشتر هول میکنه یه وقت آسیب بیشتری هم دیدم. 

 راستش خیلی بَده گفتن این حرف ولی من با این همه عمری که کردم، تازه چند ساله یادگرفتم بوسیدن و نوازش کردن والدینو :)

قلقلکی بوده خب
برو نسخه رو عوض کن :)

خاک بر سر :))
پاسخ:
:)) لعنتی حتی:))
۲۷ بهمن ۹۷ ، ۱۷:۴۴ امید شمس آذر
مادرها معمولاً در این مواقع [گلاب به روتون] خودشونو خیس میکنن. شاید اگه بیارید، طنزش بیشتر بشه.
پاسخ:
درود بر جناب شمس آذر!
خواستم بیارم اما با خودم کنار نیومدم :)
والا چون این چیزا رو ندیدیم، یکم خودمون انجام بدیم هم برا خودمون عجیبه هم ننه بابامون! حالا خوبه مامان من قلقلکی نیست با این حال من پاشو لیس هم بزنم گریه ش نمیاد... خلاصه که کلا این چیزا واسه ما جواب نمیده :)) 
پاسخ:
:)) نفریناشونم جواب نده که دیگه نور علی نوره
۲۸ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۰۷ مریــــ ـــــم
:)))))
منم کف پای مامانمو که بوسیدم خندید
بخنده قبول نیست؟؟
ینی حتما باید گریه کنه؟؟!
پاسخ:
نه دیگه باید فکتو بیاره پایین
۰۵ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۵۶ کنت مونت کریستو
نکته اخلاقی:مادرا در هر شرایطی فقط بلدن نفرین کنن:))
خواهرم خوب بلده ببوسه من اصولا پرت میشم اونور وقتی دورخیز میگیرم طرف کف پاهای مامانم 
پاسخ:
:))
قلقلکی تشریف دارن ایشون؟
اقا رعایت کنید
سرکار جای خنده های بلند نیست
جوری پست ننویسید که بلند بخندیم و همه بفهمن وبلاگ شما رو داریم میخونیم
طوری نکنید که مردم فکر کنن طوری شده :)))))
پاسخ:
ای بابا ! ای بابا!:))))
خودمم خنده م گرفت الان
😂😂😂😂😂
روحم شاد شد صبحی😂😂
پاسخ:
خدا رحمتت کنه..:))

۱۲ تیر ۹۸ ، ۱۳:۴۲ ℳムみɨsム ..
چی بگم ما ازین شانسا نداریم... با کف پا میخوابونه تو دهنمونو با کف دست همچین میکوبه فرق سرمون انا لله و انا الیه...
پاسخ:
تنش سلامت... تنت سلامت :))
خیلی خوب کاری کردید:)))
خدا اجرتان دهد:))))
تازه مجروحم شدید در این راه :))
پاسخ:
:)) آدم باید در راه خانواده جون بده
۱۲ تیر ۹۸ ، ۱۶:۱۵ مردی بنام شقایق ...
سلام

بقول قدیمیا ثواب داره

هم بوسیدنش
هم مصدوم شدنش
هم فوش خوردنش


خدا سلامتیشون بده سایشون بالا سرمون باشه پدر مادرا

پاسخ:
سلام
انشالله انشالله....
(یه چیزی بگم: من اینجا درمورد هرکی مینویسم، حتما اون مطلب و واکنش ها رو براش میخونم. مثلا مادر. همسرم و یا دوستان)
۱۲ تیر ۹۸ ، ۱۹:۰۱ ... به دنبال حقیقت ...
خدا نکشدت میرزا! خندیدیماااا :))))

یه ضرب المثل قدیمی می گه به هم نخندیم...همه با هم به میرزا مهدی بخندیم.


ولی به خواستت رسیدی آخرشا :)
پاسخ:
خدا رو شکر...آره البته بعد ها دیگه عادت کرد و قلققلکش نیومد..D:
۱۳ تیر ۹۸ ، ۰۹:۵۳ رحیم فلاحتی
دلت شاد میم میم :))
خداحفظش کنه !
پاسخ:
تنت سلامت
۱۳ تیر ۹۸ ، ۱۸:۰۳ جناب منزوی
ولی مطمئن باش ته دلش دعا کرد :)
پاسخ:
شک ندارم :)
خدا نگهشون داره
ولی آخه به زور😂😂

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی