Negotiation
صبح ساعت 6:5 دقیقه برام پیامک اومده:
"در داخل شهرک شهید بروجردی واقع در بزرگراه بعثت که رزمندگان و جانبازان در آن سکونت دارند دو باب مغازه مکانیکی تا پاسی از شب آسایش برای ساکنین باقی نگذاشتهاند. از مسئولین شهرک درخواست رسیدگی داریم. "فلانی- از قائن"
براش نوشتم:
همشهریِ عزیز پیام شما دریافت شد. منتظریم حسن روحانی از فرنگ برگرده، بهش بگیم. به مسئولانِ ذیربط بگه بیان رسیدگی کنن و اگه حرفت راست بود ، بزنن شَل و پَلت کنن تا دیگه راپورت ندی. فضول.
ساعت 9:11 دقیقه با همون شماره پیام اومده: ببخشید اشتباه دادم.
منم براش از اینا گذاشتم{ :)))))) }
همین الان ساعت 10:43 دقیقه نوشته: زهر مار
جوابشو ندادم. زنگ زد. عه.
برداشتم با خنده گفتم سلام
گفت سلام ببخشید به خاطر پیامِ اول صبحم. گفتم خواهش میکنم. پیش میاد. گفت: روحانی واسه چی رفته فرنگ؟ کجاس؟
گفتم یه کم سرتونو از تو کارِ مردم بکشین بیرون، دورتر ها رو نگاه کنین، یه کم اخبار گوش بدین میفهمین چرا رفته.
میگه: شما چقدر راحت حرفتونو میزنین. تهرانی هستین؟ پیش شماره موبایلتون مال کجاس؟
گفتم: ببخشید خانم مشتری دارم. خرسند شدم. خندیدیم. بدرود. پاینده باشید. به بابا یا آقاتون سلام برسونید. روز بخیر. "تَق"
من چه میدونستم خانُمه.
****
الان اینا باز واسه چی رفتن سرِ مذاکره؟ واقعا الان دو باب مغازه مکانیکی تا پاسی از شب آسایش برای ساکنین باقی نگذاشته اند؛ مذاکره میخوایم چه کنیم؟
+پینوشت موقت: بین دوستان کسی هست و یا کسی رو سراغ دارید که دیپلم هنر داشته باشه و کتابهای درسیش رو لازم نداشته باشه و به امانت ازش بگیریم برای کسی که واقعا برای یک سال نیاز داره؟ صحیح و سالم عودت خواهیم داد. لطفا اگر دارید و یا میشناسید، معرفی کنید.
😂😂😂
سلام.
برای زهرمار گفتنش عذرخواهی نکرد برای پیام کله سحرش عذر خواست؟!
قبلنا روال این بود که پسرا برای دخترا از این جور مزاحمتها ایجاد کنند 😉