یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

امام صادق فرموده:

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۳۲ ق.ظ

«کسی که مؤمنی را به گناهی سرزنش کند، نمیرد تا آن گناه را انجام دهد»

واقعا وقتی این حدیث رو خوندم ترسیدم. لرزیدم. فکرم درگیرش شده نگرانِ خودم شدم.

نمیدونم این حسِ وحشتی که الان من دارم کسی داره یا نه....



“«مَنْ عَیرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یمُتْ حَتَّی یرْکبَهُ».” 

{وسائل الشیعه، ج 8، ص 596}



من اگر باده خورم ور نه، چه کارم با کس ؟ 

حافظِ رازِ خود و عارفِ وقتِ خویشم

موافقین ۱۸ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۲۳
میرزا مهدی

امام_جعفر_صادق

حافظ

نظرات  (۲۳)

سلام.   احسنت

خیلی باید مواظب بود.

همین یه جمله خودش ترجمان انسانیت و اخلاقه، اینکه هیچوقت در مقام قضاوت قرار نگیریم...

۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۴۶ دچارِ فیش‌نگار

درسته

۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۵۷ امید شمس آذر

پس حواسمون باشه که نهی از منکر با سرزنش فرق داره.

یادمه اینو رامبد جوان گفته بود تو یه برنامه‌ای. منم هر بار اینو میشنوم و میخونم نگران میشم.  می‌ترسم...

۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۳۳ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ

بله منم این حس وحشت رو دارم

میترسم از سرزنشهایی که در گذشته کردم و در آینده!

تا دلت بخواد من دارم.

هر وقت میخوام کسی رو نکوهش کنم یا کار بد کسی رو بگم یا هر چیزی که حیطه این حدیث رو در بر بگیره انجام بدم این حال بده میاد سراغم و میگه دختر مراقب باشا...خودت داری قبر خودت رو میکنی... و نگفته عذاب وجدان میگیرم...وقتاییم که این کار بد رو انجام میدم که دیگه هیچی بعدش انگار دارم با عزرائیل مذاکره میکنم.

حس وحشتناکیه

یجورایی مثل همون سریال او یک فرشته بود که حسن جوهرچی داشت توو مسجد به مردی که بهش گفته بود خودتم ممکن بود مثل من خطا کنی در جواب میگفت من مثل تو هوس باز نیستم و منو با خودت مقایسه نکن و همونجا شیطون بالا سرش ظاهر شد و درست از همین نقطه خطا کرد!

من چن روز پیش این حدیثو خودم

وای خیلی حس بدی داشت:| اصلا به حدی که.خیلی.

بعد خودمو با این جمله گول زدم که حالا کو مومن واقعی:دی

۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۴۴ رحیم فلاحتی

میرزا  لطفن دو دقیقه بذار نفس راحت بکشیم :) تن و جونمون رو نلرزون !

من چند ماهه دارم به غایت بر اساس این حدیث تاوان میدم و هر روز به خودم یاداوریش میکنم :)

۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۳۷ مردی بنام شقایق ...

سلام

 

ینی اصن آدم پشیمون میشه از حرف زدن :)

خیلی حدیث بدرد بخوری بود :) مرسی

به شدت معتقدم به این حدیث 

:(((

داشتم هی فکر میکردم من همچین کاری کردم یانه:(((

چیزی یادم نیومد...

منم ترسیدم:(

 

من هزار بار سرم اومده:|

حتی وقتی پدرم سر بچه ی کسی اینو گفتن هم سر من اومده:|

همون کامنت لبخند ماه و کامنت بیست و دو .

 

سلام 

برای خود من اتفاق افتاده!

۲۶ شهریور ۹۸ ، ۰۲:۵۴ وحیده پوربافرانی

متاسفانه من گرفتار این اتفاق شدم. البته فقط دلم سوخت بحال ایمان طرف و اشک ریختم براش دورادور نه اینکه شخصا نکوهشش کنم.. حتی به روش هم نیاوردم.. ولی خوب... همین هم بنوعی منع کردن محسوب میشه و اینکه خودت رو بری از اون جایگاه غلط تصور می کنی و اون شخص رو آلوده ولو اینکه بهش رو در رو نگی. درحالی که انسان به کل جایزالخطاست حتی در مقام پیامبر. بخاطر اون منع و دل سوختن و ترحم درونی دقیقا خودم دچار اون اتفاق شدم بدون اینکه متوجهش باشم و البته.. زمانی به خودم اومدم و فهمیدم که پای اون نکوهش رو دارم می خورم که  آسیب های روانی و اعتقادی جدی دیده بودم..

و این برام درس عبرت شد..

ولی به قیمت خیلی چیزهای ارزشمندم

 

من بچه بودم... حتی کوچیکتر از سن تکلیف... از سر بچگی چیزی گفتم که یادم نمیاد اما میگن گفتم (خیلی هم سرزنش نبوده... اخه بچه رو چه به سرزنش!) ولی الان سرم اومده... خب این اصلا عادلانه نیست! :(

خدارو شکر این حدیث و ده سال پسش شنیدم جلوی خیلی از قضاوت هام و گرفت و تا اونجایی که تونستم قضاوتم و به ۰رسوندم

اگه برای خود آدم اتفاق نیوفته حتمن و بدون ردخور برای عزیزترین آدم زندگیش اتفاق میوفته که بفهمه از کجا بوده، زندگی کردن حواس جمعوجور میخواد

پاسخ:
دقیقاً

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی