یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پلیس_فتا» ثبت شده است

سلام


برام پیامکی اومد با این محتوی که {...................به من زنگ بزنید}

اونقدر کلاهبرداریش مشهود بود و واضح بود که گفتم به عنوان یک شهروند نمونه و دوست داشتنی باید الگو باشم برای دیگران و یه کاری بکنم. پس اومدم نشستم پای نت و سرچ کردم: «پلیس فتا»


اول باید ثبت نام میکردم و تا فیهاخالدون مشخصات آباء و اجدادم هم براشون توضیح میدادم. 

با خودم گفتم به زحمتش می‌ارزه. باید جلوی این دشمنان اقتصاد مملکت رو بگیرم. به سهم خودم باد اقدامی بکنم. بسم اللهی گفتم و دکمه ثبت رو زدم.

پیغام اومد بیش از سه بار تلاش کردید و ناموفق بود باید سه دقیقه صبر کنید.

من فقط یک بار تلاش کرده بودم.

پنج شش دقیقه ای گذشت و دوباره رفتم اقدام کردم. باز سوال پرسیده شد. و باز ثبت رو زدم و باز گفت بیش از سه بار تلاش کردید و ناموفق بود باید سه دقیقه صبر کنید.

گفتم برو گمشو بابا.

رفتم نشستم سر کارم.

یه نیم ساعتی گذشت و فکرم هنوز درگیرش بود که نه؛ نباید دست بردارم. اگر از این موضوع دست بکشم و سَرسَری رد بشم چه فرقی با اون "..." دارم؟

پس رفتم دوباره اسامی و آدرس نوامیسم رو اونجا ثبت کردم و در جوابم نوشت:  "این ایمیل قبلا ثبت شده است"

من :|

گفتم خوب حتما ثبت شده دیگه. رفتم لینک ورود به سایت رو زدم و رمز رو وارد کردم و گفت صحیح نمیباشد. زیرش نوشته بود "آیا رمزتان را فراموش کردید؟" کلیک کردم.

گفت ایمیلتان را وارد کنید تا لینک بدیم رمزتون رو بازیابی کنید. ایمیل رو زدم گفت: این ایمیل اشتباه است.

و من باز گفتم: برو گمشو بابا.

دستم رو گذاشتم زیر چونه م و داشتم به صفحه مانیتور نگاه میکردم و میگفتم حتما یه حکمتی داره. ولش کن. که دیدم صفحه خود به خود داره لود میشه و بعد وارد سایت شد.

و من:|

تو قسمتهای مختلف گشتم و رسیدم به جایی که باید گزارش رو تایپ میکردم.

باز یه عالمه مشخصات پرسید و رسیدم به قسمت ثبت گزارش نوشتم:

سلام برای من پیامکی اومده با این محتوی که « من فلان فلانی هستم از عشایر درود و صحرا نشینم یه عالمه سکه پیدا کردم اگر کسی رو سراغ دارید که آبش کنیم، به من زنگ بزن.»

دکمه ثبت رو زدم یهو کُل مرورگرم بسته شد. گفتم خدایا انگار نباید این کار رو بکنم. حتما حکمتی داره. ولش کن.

بیخیال شدم. گفتم برم به بیان و وبلاگم یه سر بزنم. مرورگر رو باز کردم دیدم هنوز تو صفحه پلیس فتاست. انگار مثلا یکی واساده بود اونجا و تا منو دید گفت: داداش چی کار داشتی؟

گفتم: دیروز برای من یه پیامکی اومده با این محتوی که من فلان فلانی هستم .....

بعد اومدم ثبتش کنم که باز بسته شد.

کارد میزدن خونم در نمیومد. جوش آورده بودم. دوباره مرورگر رو باز کردم و دیدم یارو انگار اونجا منتظر من نشسته و میخواد بگه: داداش چی کار داشتی؟

نوشتم: برو بمیـــــــــــــــــــــر بابا آشغال. دکمه ثبت رو زدم. 

نوشت: گزارش شما با موفقیت ثبت شد. از همکاری صمیمانه شما ممنونیم.

بدبخت شدم رفت.

گوشی رو برداشتم زنگ بزنم به اون فلان فلانی بلکه به یه نوایی برسم و بزنم از این مرز فرار کنم تا گیر پلیس فتا نیفتادم که جواب نداد. هرچی زنگ زدم جواب نداد که نداد که نداد.

حالا با چی فرار کنم؟ کجا برم؟




(چقدر تند تند نوشتم :)))) )

۲۴ نظر موافقین ۱۸ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۰۹:۲۶
میرزا مهدی