یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

اگر شما یک قاب باشید و همسرتان یک بوم نقاشی،

 یا بلعکس

 شما یک بوم نقاشی باشید و همسرتان یک قاب، 

نقاشیِ روی بومِ نقاشی-چه شما باشید چه همسرتان- تمام خواسته ها و آرزوهاییست که روی بوم نقش بسته است.

و قاب، هم نقش محافظ اون آرزو ها رو داره و هم برجسته کردن و زیبا کردن آن.

حالا فرض کنیم بوم نقاشی از قاب بزرگتر باشه و قاب گنجایش سایز بوم رو نداشته باشه. 

مثلا بوم مسطتیلی به سایز 60 در 90 سانتیمتر

و قاب در سایز 50 در 50 سانتیمتر.



سوال: چگونه این مسئله حل میشه و چگونه این دو با هم کنار میان و چگونه در هم تنیده میشن که یک قابِ نقاشی زیبا رو ایجاد کنن؟

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴/۰۷/۲۸
مهدی فعله‌ گری

اجتماعی

نظرات  (۱۷)

اضافی بوم میره تعدد زوجات میکنه یه قاب دیگه میگیره 

اگرم نشد 

اضافی بوم از تو خیال و دنیای موازی برا خودش قاب می خره

پاسخ:
پُست مُدرن میشه اینطوری.
یعنی یه چیزی خارج از چهارچوب ذهنیِ من و شما. خیال رو خوب اشاره کردید. 
و تعدد زوجات:))))

سلام

شاید باید از بعضی خواسته‌ها و آرزوها چشم پوشید...

منظره باغی پر درخت است و اون دور دورها کوهی توی منظره پیداست که زیبایی این منظره رو دوچندان کرده؛ میدونیم تصویر روی بوم و کل این منظره واقعا بی‌نظیره و دلمون نمیاد از هیچ‌کدوم از بخش‌های منظره چشم‌پوشی کنیم ولی درعین‌حال هم به تنهایی اونقدرها زیبا نیست و تا قاب نشه جلوه نداره...

مثلا از منظره کوه چشم می‌پوشیم و بوم آرزوها رو کوچیکتر می‌کنیم و به اندازه قاب درمیاریم

معلومه که حالا منظره کوچیکتره ولی توی قاب جلوه داره و همین ارزشش از بوم بدون قاب بیشتره

 

پاسخ:
سلام آفرین خیلی دوست داشتم نگاهتون رو. 
من میگم آرزویی که از قاب بیرون بزنه، رویاست. یا خیاله. قاب که نمیتونه تغییر وضعیت بده. ولی بوم چرا.
شاید دیگران نظر دیگه ای داشته باشن. ببینم مشارکت میکنن!!!

دیدگاهتون قشنگه ولی فداکاری حانکاهی می طلبه از طرف بوم 

 

تازه اگر نقاش گنده دماغ نباشه و راضی بشه

یه جورایی اینم بابت بزرگی فداکاری بوم، عملی به نظر نمیرسه

پاسخ:
اشاره م دقیقا رو همین گنده دماغ بازی هاست :))))
بوم که خمیر نیست بخوایم ورز بدیم به زور جاش بدیم تو قاب D: قاب هم اگر قرار باشه کِش بیاد که دیگه قاب نیست. شاید اصلا کِش هم بیاد و  به زیباییش کمک کنه اما دیگه محافظ خوبی نمیتونه باشه.

۲۸ مهر ۰۴ ، ۱۳:۰۶ نـــرگــــس ⠀

۱۵ سانت از طرفین طولیِ بوم می‌بریم.

اضلاع قاب رو هم جدا می‌کنیم. 

دو تا قابِ ۵ در ۵ خوشگل و طلایی رو از قطر جدا می‌کنیم و می‌چسبونیم به قاب ۵۰ در ۵۰.

قاب به گمونم زن شد. اون دو تا قاب کوچولو هم که حالا شدند چهارتا گوشه طلایی، نی‌نی‌هاش هستند.

ایده بنده این بود :)

پاسخ:
من رو بگو یه روی یه کاغذ A5  هم از پشت و هم از رو نقاشی ایده شما رو کشیدم تا بفهمم چی میگی:)))
نی نی هاش هم قشنگ بود ولی قاب از هم گسسته میشه که. کانون خانواده از هم نمیپاشه؟
۲۸ مهر ۰۴ ، ۱۴:۴۰ نـــرگــــس ⠀

خیر

نمی‌پاشه :)

خیلی هم قشنگ میشه. فقط نجار باید حرفه‌ای باشه.


زندگی به همین ظرافته دیگه

باید هنر به خرج داد.

پاسخ:
حالا قاب رو اگر شفاف تر راجع بهش حرف بزنیم و چهارچوب و قوائد مطرحش کنیم، با فرمایش شما به این نتیجه میرسیم که قائده ها میتونن ظرافت بیشتری داشته باشن و یا انعطاف پذیر باشن؟
۲۸ مهر ۰۴ ، ۱۶:۴۸ استیص‍ ‍آل

من قاب رو به دو تیکه تقسیم میکنم و دو تا corner border برای بالا راست و پایین چپ میسازم

کوچیک‌ بودن قاب به یه دیزاین هنری تبدیل شده. 

پاسخ:
آفرین این عالی بود!
درواقع قاب بخشی تزئینی از بوم نقاشی میشه.
اینطور فرمودید دیگه!
چقدر هم جذاب به نظر میاد.
اگر قاب و یااون چهارچوب رو قانون فرض کنیم چی؟
میشه باز همین کار رو کرد؟
نظر خودم بله ست.
نظرتون رو میگید؟

۲۸ مهر ۰۴ ، ۱۸:۴۶ نـــرگــــس ⠀

منم منظورم corner border بود. اصطلاحش رو پیدا نمی‌کردم:/

۲۸ مهر ۰۴ ، ۲۳:۴۴ استیص‍ ‍آل

بستگی به اهمیت موضوعی که براش قانون وضع کردیم نداره؟ اگه مرز های حساسی قرار باشه جابجا بشه شاید بهتر باشه عطاشو به لقاش ببخشیم. شاید هم بهتر باشه اینکارو نکنیم. 

منظورتونو درست متوجه شدم؟

پاسخ:
قانون ممکنه در جامعه صرفا یک موضوع تزئینی قلمداد بشه؟
که البته موارد خیلی زیادی تو کشور ما اینچنین هستند

هم بوم هم قاب وقتی تغییر وضعیت میدن دیگه اون ملاک‌های اولیه رو ندارن و کلا ماهیت‌شون تغییر کرده.

به نظرم نمی‌تونیم بگیم اگه از بوم کم کنیم و توی قاب بگنجونیمش بهتره یا اگه قاب رو دو تیکه کنیم و حالت هنری بهش بدیم تا بوم رو یه جوری در بر بگیره بهتره

هر دوی  این موقعیت‌ها بسته به شرایط ممکنه نشدنی به نظر بیان ولی توی متن زندگی خیلی از نشدنی‌ها امکان‌پذیر شدند...

نمیدونم دقیقا میخواهید به چی برسید کاش نتیجه گیری هم داشته باشید

پاسخ:
ممنونم از توجهتون. قرار نیست من به تنهایی به نتیجه برسم. یه گفتگویی ایجاد کردم که به نتیجه ای برسیم.
نظرات تقریبا از زوایایی شبیه هم بودن و از زوایایی هم کاملا متفاوت. الابته این رو در پلتفرم دیگه ای هم مطرح کردم که چهل و چند نفری شرکت کردن و نظراتشون جالب بود.
یه عده موافق تغییر وضعیت قاب بودن ولی وقتی به قوانین کشور ربطش دادم، به شدت گارد گرفتن و یه عده دیگه ایده های جذابی دادن.
تو پست بعدی دلیل این سوالم رو مینویسم ولی فکر نکنم مطالعه کنید چون طولانی و حوصله سر بره D:

نگاه های زنانه جالبی بودن، تفاوت نگاه زن و مرد به پدیده های عالم خیلی شگفت انگیزه ...

من راستش نفهمیدم قاب منم نقاشی عیاله یا من نقاشیم قابش عیاله...

 

ولی حالا چه نقاشی بزرگ باشه چه قاب، بهر حال یکی باید بزرگی اون یکی تحمل کنه و در نقطه مقابل یکی کوچیکی اون یکی رو ...

 

خیلی ساده است، عین زن و شوهرایی که قد کوتاه و قد بلندن، اقاهه سرشو به سمت پایین متمایل میکنه و خانم سرشو سمت بالا میگیره ...

 

پاسخ:
:)))
بله این هم شدنیه.
 فرض کنیم قاب شمایی و نقاشی عیاله.
 ایشون آرزوهاشون  از قاب و چهارچوب و عقاید شما بیرون زده و تبدیل به رویا شده، چه میکنید؟ بخشی از رویا رو میبُرید و تو قائده های خودتون حبسش میکنید و یااجاره میدید از شما بزنه بیرون. البته که به اجازه شما نیازی نداره بعنوان یک انسان ولی واکنشتون چیه؟ خودتون رو منعطف میکنید و یا چی؟
۲۹ مهر ۰۴ ، ۱۹:۱۴ آقای مهربان

سلام

خودت خوبی میرزا مهدی؟

پاسخ:
علیک سلام برادر عزیزم. مشتاق حضور جنابعالی!
الحمدالله. الحمدالله. به مرحمت شما:)
۲۹ مهر ۰۴ ، ۲۰:۵۷ استیص‍ ‍آل

نه معمولا قانون جنبه تزئینی نداره و بازم اینکه اینکارو کنیم یا نه بسته به میزان حساسیت مرز های قانونی داره که میخوایم بشکنیمش.

پاسخ:
بشکنیم.
همین.
میخوام بدونم چطور میشه قانون نشکنه. این یه مثاله و مناقشه نکنیم براش: یه قفس یا یه آکواریومی که گنجایش مثلا صد تا پرنده یا ماهی رو نداره در نظر بگیرید. چه فضای بسته و خفه ای ایجاد میشه؟ حالا همون قفس رو با سی تا پرنده در نظر بگیرید. هم فضا برای پرواز دارن و هم به همدیگه نمیخورن و هم به قفس فشار نمیاد که کا ربه شکستنش بکشه. این وسط هم بعضی از پرنده ها برای اینکه فضا براشون آزاد بشه دست به قتل پرنده ی دیگه ای نمیزنن. مثل جوجه های عقاب. (مثال بودها. میخواستم خفقانِ ایجاد شده رو یه جوری به تصویر بکشم.)
حالا میشه کاری کرد که این فضای قانون بازتر و بزرگتر بشه که اصلا مردم متوجه محدودیتهاش نشه؟ متوجه خط قرمز هاش نشن؟
فقط سوالم اینه راهی هست که قانون بتونه محدودیت هاش رو برداره؟ قاب میتونه کاری کنه بدون تکه تکه شدن و شکستن. بدون قانون شکنی ها بوم های نقاشی بزرگتر از خودش و افکار لعنتی بعضی ها که بلند پروازن رو تو خودش جا بده که لازم نباشه برن جای دیگه دنبال آرزوهاشون؟
دختره و خانمه آنچه که لازمه رو تو خونه و در کنار پدر و همسرش داره یا به خاطر محدودیت های موجود دچار کمبود میشه و مثل یه دمل چرکی از پوسته خانواده میزنه بیرون و آنچه که ازش محدود شده بوده رو در لوای مرد دیگری جستتجو میکنه؟ و حتی برعکس. یک مردم در چهارچوب همسرش محدود بشه. (این میتونه به شغل و تفریحات و خانواده هاشون ربط داشته باشه ها. اصلا منظورم چیزهای مستهجن و منکراتی نیست. که میتونه هم باشه)
میشه کاری کرد چنین اتفاقی نیفتاد؟ میشه خواسته ها رو سرکوب کرد؟ میشه قانون رو شکست؟ میشه نشکست؟ میشه؟ و  میشه و میشه های متعدد

بستگی به خیلی چیزا داره

اولیش تشخیص ضرورت و الزام ش 

دوم امکان برآورده شدن 

سوم به صرفه بودن و میزان اهمیتش ...

 

با مثال توضیح بدم؟

یه وقتی عیال رویای خریدن گوشی اپل دارن، خب این رویا هیچ الزام و ضرورتی نداره و میتونن رویاشون با یه گوشی جایگزین ارزون تر که همون نیازهاشون رو رفع میکنه تامین میشه، ممکنه ایشون اصرار کنه به داشتنش اون وقت من تصمیم میگیرم که نیازی نداریم و امکانشم نداریم پس نمیخریم ...

فوقش میخواد ناراحت شن، حب بشن ... بعدا یه جای دیگه چیز دیگه ای براشون تامین میکنم و البته اگه چشمشون نبینه و همه ش اون رویا رو به رو بیارن خب دبگه کاری ندارم و رها میگنم 

 

پاسخ:
ممنون برادر!
خودم هم فکر میکنم همچین واکنشی داشته باشم
۰۲ آبان ۰۴ ، ۱۶:۲۹ آقای مهربان

مشتاق حضورمون اگه هستی که ماهم با خانم بچه ها هوس شمال کردیم :))

پاسخ:
به قول مازندرانیا «بالای سر» کِی میرید؟ :))

آدم ها مثل قاب خشک نیستن 

آدم ها میتونن تغییر کنن

هر دو طرف باید آروم آروم خودشون رو وفق بدن

زمان می‌بره و فرایند دردناکیه 

بعد چند سال میشه یه تابلو بی نقص 

هیچکس نمی‌فهمه عه یه روزی بوم بزرگتر بوده یا قاب کوچیک بوده 

یه طوری خودشون رو وفق دادن که انگار برای هم ساخته شدن

اون موقع اون بوم‌ها و قاب‌هایی که بلد نبودن بخاطر یه هدف بزرگتر خودشون رو تغییر بدن و سازگاری پیدا کنن شروع میکنن به حسادت 

معتقدن این دو نفر شانس داشتن که از اول یه شریک زندگی دقیقا جفت خودشون پیدا کردن

اما...

پاسخ:
ممنونم ولی اما چی؟
حرفتون درسته اما حس میکنم درمورد دو نفری حرف زدید که همدیگه رو دیدن اختلافات رو کشف کردن و قراره در آینده به هم زندگی کنن. من منظورم پس از زندگی مشترک بوده. وقتی که زندگی آغاز شده، زمانی گذشته و تازه کشفیات صورت میگیره. 

قبل از شروع زندگی کشف کردن همدیگه مثل یه شوخیه 

قبل ب خوردن به چالش های زیر یه سقف یاد گرفتن روش زندگی دونفره افسانه است

 

اما این دو نفر باهم پودر شدن زجر کشیدن دعدا کردن گریه کردن کلی مشقت تحمل کردن تا تونستن مناسب همدیگع بشن

مردم اون سختی مسیر رو نمی‌بینن 

فقط نتیجه رو میبینن و حسادت میکنن

۰۶ آبان ۰۴ ، ۱۰:۰۶ آقای مهربان

کی میرید یا کی میاید؟

دارک شد :))

پاسخ:
مزاح بود برادر. تشریف بیارید بالای سر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی