یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

نمازِ جماعت به امامتِ امامِ جماعتِ مهمان

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۱۹ ق.ظ

مقدمه: این چند سطری که میخوانید، کپی از وبلاگ قبلی‌ست. دیروز تو مسجد با چنین مسئله ای مواجه شدم که به فکرم رسید دوباره بازنشرش کنم تا بلکه دوستانی که نخوندن هم بخونن.




دیروز تو یکی از شلوغ ترین مسجد ھای شھر ما یک روحانی مھمان حضور داشت که امام جماعت مسجد -رو حساب ریش سفیدی ایشان- تعارف زدند و محراب را به ایشان سپردند. 

حضرت اعلام کردند که بنده نمازم شکسته ست و فلان و فلان.

 اقامه را سر دادند و نماز با یه الله و اکبر کش دار و بسیار طولانی آغاز شد. 

گوشه ای از نوع نماز خواندن حضرت:

 بس.................................م ِالله....................................رحمن .......................رحیم.....(قشنگ بیست ثانیه طول کشید. و به ھمین شکل)

 : ال ....................................... َحمُد...........................ِ.......................رب ...ال......................عالمین.... از فکر نماز اومدم بیرون و پیش خودم گفتم اینطوری پیش بریم ساعت چھار عصر نماز تموم میشه. ولی چاره چی بود؟ 

رفت رکوع: ُسب.....حا َن........ ِالله......... ُسب.....حا َن........ ِالله......... ُسب.....حا َن........الله.  

یه عده که فکر کردن رکوع تموم شده از حالت رکوع برخاستند و یه عده منتظر قیام حضرت شدند.....که فرمودند: سبحان ربی العظیم و بحمده(با ھمان ریتم کش دار و خسته کننده. در حین خواندن، آن عده که ایستاده بودند، دوباره بازگشتند به رکوع . ذکر که تمام شد  همه قیام کردند و برخواستند. اما حضرت در جای خود مانده بود و با ھمان ریتم کش‌دار خواند: 

رب صلی علی محمد و آل محمد.... و برخواست. در تمام مدتی که رب....صـ.....لی..... علی محمد و آل محمد را کش دار میخوند، همه سردر گُم ایستاده بودند. نمازگزار ھا به خمیازه و خاراندن قسمت ھای مختلف بدن روی آورده بودند. حوصله شان سر رفته بود. اون عده که از ھمه مسن تر و روی صندلی ھای نماز نشسته بودند، به اطراف نگاه میکردند. یکیشون هم مدام دستش تو دماغش بود و محتویاتش رو میمالید زیر صندلی و من نیز مثل بقیه. ھمه این پا و آن پا میکردند. 

آقا خلاصه ش اینکه ھمه فھمیده بودند تو چه مخمصه ای گیر افتادند و راه در رو ای ھم ندارند. بالاخره بعد از حدود یک ربع ساعت، رکعت دوم تمام شد و تشھد خوانده شد و حضرت رفت برای سلام و ما نمازگزار ھا قیام کردیم برای ادای رکعت سوم. 

دیگھ ھیچکس خدا رو بنده نبود.... 

تند تند صدای زمزمه میامد. 

سبحان الله والحمدالله ولاالھ الا الله و الله و اکبرسبحان الله والحمدالله ولاالھ الا الله و الله و اکبرسبحان الله والحمدالله ولاالھ الا الله و الله و اکبر....... 

یکی میرفت سجده یکی میرفت رکوع یکی بلند میشد... اصن یه وضعی انگار نه انگار که تا چند ثانیه ی پیش ھمه منظم در حال اقامه ی نماز جماعت بودند. 

در بین ما پیرمردی بود که لازم بود بین ھر دو نماز تجدید وضو کنه. یکی بود که مشکل قند داشت و به گفته ی خودش شرایطش بحرانی بود... 

القصه!!!! باید بودید و می دیدید . 

حضرت «سلام رکعت دوم نماز شکسته ی ظھر» را که تمام کرد، ما نمازگزار ھا «رکعت چھارم نماز عصر» را تمام کردیم و برخواستیم و زدیم به چاک/ 

آخه گفته بین دوتا نماز یه گپ و گفتی خواھیم داشت....

موقع کفش پوشیدن داشتم به امام خودمون فکر میکردم که بنده خدا باید بشینه کنار حضرتِ اسلوموشن؛ که دیدم با دوچرخه از درب مسجد خارج شد. 

بیچاره زودتر از ما زده بوده بیرون..

موافقین ۱۹ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۲۰

نظرات  (۱۲)

۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۱۷ جواد انبارداران

کراهت داره افرادی که نمازشون کامله به کسی که نمازش شکسته است اقتدا کنند

بهتر بود همون امام جماعت خودتون بخونه، امام جماعتی که همیشه یک جا نماز میخونه اولویت با اونه.

پاسخ:
اون حاجی ای که قبلا بودن، به همه تعارف میزدن....
نه اینکه فقط بگه بفرمایید ها... نه یقه اون بنده خدا رو میگرفت میکوبوندش رو سجاده و میگفت اجازه بدید بهره‌مند بشیم
۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۱۵ رفیقِ نیمه راه

:/

چه امام جماعتی :/

باید امام جماعت مسجد جامع محله مارو ببینی اصن آدم عشق میکنه ♥_♥ وصل میشی به عرش الهی...

پاسخ:
واقعا؟ 
دلم خواستD:
ولی بعضیا خوبن. این مسجد تنها مسجدیه تو شهر ما که هر چهار هفته یه بار، امام عوض میشه
۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۱۸ شارمین امیریان

سلام.

این حاج آقای مهمان، همشهری ما نبود احیانا؟! اون گوشه ای که از نوع نماز خوندنش گذاشتید رو با صدای یه حاج آقای معروف اصفهانی خوندم! احتمالا دوستای اصفهانیتون که اینجا رو میخونن بدونن کیو میگم 

پاسخ:
سلام. جنوبی بودند

الان که سال هاست به ندرت قسمت میشه بریم مسجد ولی کوچیک که بودیم زیاد می بردنمون مخصوصا اوایل که به سن تکلیف رسیده بودم. دیگه می دونستم کدوم امام جماعت اروم نماز می خونه کدوم تند. روزایی که امام جماعت آروم خوانه بود غصم می گرفت(: هرچند الان خودم به صورت فُردا هم جز تند نمازخوانان نیستم ولی به قول خواهرم اونجوری هم نیست که دیگه زیاد وقت خدا رو بگیرم((:

پاسخ:
نکته همین وقت خدا رو گرفته ست:))

قشنگ یه صحنه هایی از یه زمانایی که میرفتم مسجد نماز میخوندم برام تداعی شد:)))

کاملاً درک کردم:))

ولی با همه ی این اوصاف این پستو یاداوری گذشته باعث شد باز،دلم بخواد نمازمو مسجد بخونم...

دلم تنگ شد:(:

پاسخ:
ببین حالا که دلت خواست کرونا اومد مسجدا رو بستن. یا مسجدا رو بستن دلت مسجد خواست. و یا چون مسجدا رو بستن کرونا اومد. و یا.. یه همچین چیزی دیگه:)))
۲۲ مرداد ۹۹ ، ۰۷:۱۵ محمد قاسم پور

سلام علیکم

مشکل از مردم هم هست.

چند باری  به جایِ رفقا رفتم به عنوانِ امام جماعت یه کم تند می‌خوندم. مردم خوششون نیومد و اعتراض کردن.

بعد از اون دیگه  کلا دیگه هیچ درخواستی رو قبول نکردم.

پاسخ:
سلام علیکم
خوب یه کم تند خیلی فرق داره با تند. یه امام جماعت داریم بین دو سجده فرصت نمیده بگیم" استغفرالله" تا میگیم "استــ...." میره سجده بعدی.
مگه امام جماعت ها همه یه جا درس نمیخونن؟ (ربطی نداره نه؟)
۲۳ مرداد ۹۹ ، ۰۷:۴۲ محمد قاسم پور

و بر روى زمین قطعه‏هایى است در کنار یکدیگر و باغهاى انگور و کشتزارها و نخلهایى که دو تنه از یک ریشه رسته است یا یک تنه از یک ریشه و همه به یک آب سیراب مى‏شوند و در ثمره، بعضى را بر بعض دیگر برترى نهاده‏ایم. هرآینه در اینها براى خردمندان عبرتهاست.  (سوره‌ی مبارکه‌ی رعد/آیه4)

 

 

حضرت سعدی هم می فرماید:

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست، در باغ لاله روید و در شوره بوم خس!

 

------------------------

همون تنده خوبه، امثالِ من با این عبادت های الکی شون خیلی وقتِ خدا و ملائکه  رو  نگیریم بهتره!     :)

پاسخ:
آقا عجب مثالِ مبارکی..
شما تواضع به خرج میدید.... اتفاقا حسم میگه شما از اون دست عزیزانی هستید که باید بهتون بگیم التماس دعا

خطاب به روحانی مهمان: تعارف اومد نیومد داره برادر!!

 

خدا اون لحظه میخواسته صبر شما نمازگزارها رو بسنجه که از قرار معلوم همه تون روسفید دراومدین از این آزمون الهی!! :))

پاسخ:
:))

تمرین صبر بوده براتون:)

۱۰ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۴۹ نـــامـــیـــرا ‌‌‌‌‌‌‌

چرا اینقدر طولانی اخه ://///

۱۱ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۰۶ آقای مهربان

سلام

تبدیل جماعت به فرادا رو گذاشتن برای این جور موقع ها :)

۲۴ شهریور ۹۹ ، ۱۸:۰۷ مردی بنام شقایق ...

سلام

 

 

عجبببببببببب

 

گبول باشه حاجی :))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی