اثرات داروی مسکن باشد شاید...
سَرَم سنگین. روی تَنَم وصل نیست انگار. میخواهد بیافتد. نمیافتد. خلسه ی عجیبیست. دوست داشتنی اما آزار دهنده. همه چیزدر حال گردش به دور خودش است. خیره میشوم به رو به رویم. دقیقه ها میگذرند و من خیره به یک نقطه مانده ام. سَرَم میخارد.
خاراندمش.
گوشم.
خاراندمش.
اینورتر.
پیرمرد دوچرخه سواری از جلوی چشمانم عبور میکند و زنبیل نارنجی رنگی که دو اردک زنده در آن قرار داشت رابه فرمان دوچرخه آویزان کرده بود. است. شد.
اردک. مرغابی. غاز. قو.... درنای منقرض شده ی غربی.
پراید سفیدی با تابلوی آموزشگاه رانندگی درست مقابل چشم من میایستد تا اینکه چشم از جایی که به آن زل زده بودم بر دارم.
برمیدارم.
برداشتم الان.
خانم جوان چادری که باد، تمام اندامهای زنانه اش را برملا کرده بود، در حال ایجاد ایجاد فاصله ای بین خود و چادر ، از جلوی چشمانم عبور کرد و رفت.
صدای تراکتوری که نمیدانم به چه کاری مشغول است و در جمجمه ام لرزشی خفیف ایجاد میکند.
صدای سوت حمل آب شهری که برای آبیاری بلوار روبرویی آمده.
موتور ها و صدای گاز دادنشان.
نیسان. وانت سفید. موتور. پیکان. پژو 206. دوچرخه و دختر جوانی که اصلا حجاب نداشت.
عابر پیاده. عابر پیاده . عابر پیاده.
اوه...
عابر پیاده.
موتور
کلاه کاسکت.
پسری میدود با کاپیشن آبی.
نوجوانی یواشکی سیگار میکشد پشت تیر برق.
مغازه روبرویی غذا حاضر است. شامی. مغز قلم چای.
آنتی بیتویک. اسپکتورانت کودئینه.
دلم سیگار خواست. دود. دخانیات. مواد مخدر. هروئین. کراک. شیشه. گل. بلبل. سنبل. بوی سنبل. حاج آقا سلام. صدای مردی که رد شد. پفک نمکی. نان لواش. یخچال حمل گوشت. جیر جیر جیر جیرِ تسمه ی یک پراید دیگر با تابلوی آموزشگاه رانندگی. سلام. دختر خوشگل همسایه. با سر جوابش را دادم.
سرم سنگینتر. سرگیجه...سرگیجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...........................