یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

از اون خُب که چی گونه های محض!

دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۱۰ ق.ظ

دیروز زنگ زدن به ضامنای وامی که گرفتم و گفتن که سه ماه قسط فلانی(من) پرداخت نشده و اول ماه از حساب شما کسر میشه. تنها ضامنی هم که فیش حقوقی گذاشته، پدرم هستند.

منم رفتم بانک و شروع کردم به سر و صدا و زدم شیشه های بانکو آوردم پایین و بعد اموال دولتی و غیر دولتی منقول و غیر منقول رو آتش زدم و گُریختم.

همینطوری که در حالِ گُریخت بودم منو گرفتن و گفتن ای اغتشاشگر! ای آشوبگر! ای غربزده ی بدبخت! ای انگل جامعه! ای وِی! ای مزدورِ آمریکا! ای مفسد فی الارض! هولَلَه....(برای اولین بار از سِمَتهای سازمانیِ خودم با خبر میشدم)

گفتم من اغتشاشگر نیستما. من فقط یک معترضم.

گفتن: ای معترضِ اغتشاشگر.ای غربزده! ای عاشقِ پهلوی! ای دوستدارِ بی‌صفتان! ای تف تو ....

بعد گفتن الان میبریمت یه جایی که عرب نی انداخت.

گفتم کجا دقیقا.

یکیشون گفت همونجا که عرب نی انداخت.

گفتم آهان

موبایلم رو درآوردم که زنگ بزتم به همسر بگم دارم میرم به جایی که عرب نی انداخت که یهو همه خوابیدن رو زمین ودستهاشونو گذاشتن رو سرشون.

منم سریع خوابیدم و دستمو گذاشتم رو سرم و به یکشیون گفتم چی شد؟ 

گفت میخوای ما رو انتحاری کنی؟ انتحاری بزنی؟ منفجر کنی؟(هول شده بود بدبخت)

گفتم من؟ با چی؟

با چشمش به موبایلم اشاره زد.

گفتم نه بابا این زنمه. موبایلمه یعنی. توش زنمه. اونور خط یعنی. 

گفت یعنی تو تروریسم نیستی؟

گفتم نه بابا پاشو بریم.

همه پا شدن.  

منو بردن کلانتری و دوتا آبدار چِسبوندن بیخِ گوشم و گفتن: میبریمت جایی که عرب نی انداخت.

گفتم میدونم. (باز خوابوندن زیر گوشم.)

گفتم هووووش کُره خر! واسْ چی میزنی؟

گفت: به من میگی کُره خر؟ یَک کُره خری نشونت بدم.... بعد چشامو بستن

هی میزد و میگفت یَک کُره خری نشونت بدم.

بعد رفت و سه چهار نفر اومدن هی میزدن.

هی میزدنا

هی میزدن.

و هی میزدن و میگفتن یَک کُره خری نشونت بدیم

دیگه صورتم سِرّ شده بود که در باز شد و یکی اومد تو و اون سه تا پا کوبیدن و احترام گذاشتن و رفتن

بوی عطرش حالمو خوب کرد.

چشمامو باز کرد و متعجب نگاش کردم

گفت: تعریف کن

گفتم والا من رفتم بانک آتیش زدم. منو گرفتن گفتن اغتشاشگر . بعد منو زدن آوردن اینجا چشمامو بستن و هی گفتن میخوایم کُره خر نشونت بدیم. هی گفتن و هی گفتن. اولش قرار بود بببرن جایی که عرب نی انداخت ولی بعدش گفتن کره خر نشونت میدیم. الانم که چشمامو باز کردین ، شما رو دیدم. 

داد زد بیاین اینو بازش کنین بزارین بره.

گفتم من فکر کردم میخوان کره خر واقعی نشونم بدن.

گفت خفه شو تا پشیمون نشدم.

تو دلم گفتم: مرتیکه کره خر.

بعد بیدار شدم/.

نظرات  (۲۳)

۲۶ آذر ۹۸ ، ۰۹:۴۱ یک مسلمان ...

خواب اغتشاش می بینی آره؟ 

تو اگه ریگی به کفشت نبود که ازین خوابا نمی دیدی!

ببریدش!

پاسخ:
:)) یعنی تا این حد به قرآن

سلام

کاش مثل همیشه از آخر به اول میخوندم که حداقل متوجه میشدم خوابه که ادامه نمیدادم تا پایین پست:|

البته که میدونم خواب نبود ولی خب خواب خوبی نبود :|:))

اشتباه بعدیم این بود که به عنوان پست توجه نداشتم تا آخر خوندم :|

اشتباه آخرمم اینکه اصلا کامنت نوشتم جای اینکه  آماده بشم برم بیرون :|:))

در هر صورت بیخیال :) گذشت و تجربه شد :))

 

 

پاسخ:
سلام یعنی زیباترین کامنتی که تو این چند سال برای من نوشتید، همین بود:)))
۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۲۸ لبخند ماه

چرا بیدار شدین ... دوست داشتیم کره خره رو ببینیم😊😁

پاسخ:
بقیه ش رو نساختن. اهالیِ یه روستایی که خیلی کره خر داشت، به سازمان صدا و سیمای خوابم، اعتراض کردن که چرا با نمایش اون آدم به کره خر ها اهانت کردید
۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۰:۲۹ لبخند ماه

سلام. اینایی که خواب دیدین رو عده ای در واقعیت تجربه کردن بی دلیل و بی منطق😔

پاسخ:
بله...همینطور خود من :|

از ریش پرفسوری معلومه مغتشش گری. الان میدم فیلتر زردت کنن

پاسخ:
:))
همیشه آرزو داشتم فیلتر بشم

الان انتظار داری کامنت بذارم? :/ 

پاسخ:
آره....اگر انتظار پاسخگویی به نظرت رو داری، آره
۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۳:۱۹ دچارِ فیش‌نگار

حیف که زیاد باهات صمیمی نیستم وگرنه معمولا اگه یکی از دوستام همچین خوابی ببینه بهش میگم:

 

****ـی دیگه

جای خالی را با کلمه نامناسب پر کنید

پاسخ:
عشقی؟
عزیزی؟
جیگری؟
بهترینی؟
دوست داشتنی ای؟...
۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۴:۳۲ مریم بانو

میرزا چندوقت پیش خواب دیدم فرمانده عملیات بودم!

 

بعد باکشتی رفتم افریقازیارت!!

 

بعدش اونجا اهن خریدم بیارم ایران!

 

 

+ بنظرت جایی که عرب نی انداخت کجاست؟؟

 

دیگه توریستی شده!

پاسخ:
فرمانده عملیات بودی رفتی آفریقا زیارت که آهن بیاری ایران؟
به نظرم ریشه ی هرچی فساده، زیر سر توئه D:
۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۴:۳۵ کنت ویلیام

عجبا

پاسخ:
ارادتمندم

:))):

یوقتا بعد خوندن مطالب شما منی که همیشه معاشرت گونه وباشیطنت کامنت میذارم وب دوستان ذهنم قفل میکنه که الان چی بگم؟:)))

قشنگ مغزم آچمغز؟آچمس؟اچ چی بود؟ آچمز! همین اخری میشه:)

یکی نیست بگه بچه کلمه رو نمیدونی  چرا خودتو میذاری تو انمباز؟انمپاز؟ نه آن نبود اولش آمپاس درسته! قمپز در میکنی که مثلا. اوه چقد ادبیاتم خفنه اچمز بلدم:))!!!

به ضرس قاطع خودمم نفهمیدم چی میگم:)

وقتی مطلب خب چه گونه ی محض منتشر میکنید

کامنت خب چه گونه ی محض هم دریافت کردن منطقیه نه؟:))

 

الان برام سوال پیش اومده چرا میگن اونجایی که عرب نی انداخت؟

چرا عرب؟ چرا نی؟ نی رو چرا انداخت؟

:))

ولی بخوام بدون شیطنت بگم مطلبتون طنزتلخ جالبی بود :)

 

پاسخ:
منم ره زرس؟زرث؟ذرث؟ذرس؟زرص؟ذرص؟ ظرص؟ظرث؟ظرس؟ ضرث؟ضرص؟ضرسِ قاطع میگم که شما خیلی باهوشی....
خیلی باهوشی :)

خیلی خوب پس کامنت مرتبط می گذارم: 

مربوط به برادر دوستتونه? (یه همچی چیزی)

پاسخ:
شبیهِش...
:) یه همچین چیزی
۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۶:۱۷ دچارِ فیش‌نگار

عشقی که نیست جزو گزینه ها

پاسخ:
حیف شد
۲۶ آذر ۹۸ ، ۲۰:۰۱ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ

حقتونه پس اگه میگیردنتون!!!

پاسخ:
آره؟
آرررره؟

عجب عکسی 

پاسخ:
عجب چاهی
۲۶ آذر ۹۸ ، ۲۲:۰۰ مهدی ­­­­

خیلی خندیدم میرزا :)) 

پاسخ:
خوب خدا رو شکر d:
۲۶ آذر ۹۸ ، ۲۳:۴۷ آقای مهربان

سلام 

اخرش عالی بود :)))

پاسخ:
سلام
D:
این یه جریانِ واقعیِ که مربوط میشه به اوایل انقلاب و عزل آیت الله منتظری و فرّاشِ سازمانِ شیلاتِ مازندران و رئیسش و کمیته ی اون زمان. فقط به جای واژه ی کره‌خر، چیز دیگه ای مطرح شده بود که نمیگم

 خواب اغتشاش، خواب خوبی نیست، تلخ است معنی نهفته آن.

 نابودکنی_نابودشی، چه نابود شدنی..‌.

 

پاسخ:
یا حضرت عباس....
خدا بخیر بگذرونه
۲۷ آذر ۹۸ ، ۱۳:۴۶ دچارِ فیش‌نگار

چهارحرفی باید باشه خب

پاسخ:
کُتلِت؟
۲۷ آذر ۹۸ ، ۱۴:۱۷ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ

کره خر اونیه که به بهونه ی اعتراض بانک و اتوبوس آتیش میزنه

 

البته دوراز جون شما، قطعا شما هیچوقت همچین کاری نمیکنید،نه تو خواب نه تو بیداری 

پاسخ:
تو خواب میشه هزار تا غلط اضافیِ دیگه هم کرد....
شما اشاره خوبی کردی.
چی میشه اگر این خواب رو جهل فرض کنیم؟
۲۷ آذر ۹۸ ، ۱۷:۰۲ دچارِ فیش‌نگار

کتلت چهارحرفی نیست

حالا جدای از پست ولی خدایی من نمیدونم چرا این بانکا میخوان سر رسید قسطارو یادآوری کنن اول به جای اینکه زنگ بزنن به خود طرف به ضامناش زنگ میزنن آبروی حیثیت طرفو میبرن. ما یه وام ازدواج گرفتیم هرماه هم همون اول ماه من پولو میریزم توو حساب ، سررسیدمون آخر ماهه. ولی همیشه از چندروز مونده همسرم همش میگه یه موجودی بگیر ببین ریختیم؟ زنگ نزنن خواهرم ( ضامن بود) ابرومون بره سر دویست تومن. هرچی هم من میگم بابا ریختیم همون اول ماه باز نگرانه:دی

پاسخ:
یه بار بابام سرزده و غیرمنتظره اومد آتلیه. (آخه هیچوقت نیومده بود و نمیاد) گوشیش رو گذاشت رو میز و گفت بخون. یه پیامک باز بود نوشته بود: عمو این پسرِ ناخلفت قسطشو نداده برو یقه ش رو بگیر تا نزدیم حسابت رو نبستیم. D: یه همچین چیزی بود. بابا رنگش پریده بود. من خندم گرفته بود. گفت " نخند. برو قسطت رو بده. گفتم نگران نباش میرم شیشه هاشونو میارم پایین. تااااااااااااااااا اون کُره خره :)))

مردانی در شرق بودند که با یک جمله از خواب بیدار شدم، تمام اتهامات علیه خودشون رو نقش بر آب می‌کردند :) 

پاسخ:
ما که جزو خاورمیانه ایم....
D:
۲۸ آذر ۹۸ ، ۱۹:۲۶ جناب منزوی

سلام

پس از پایان "عنوان" رو درک کردم :)

نوشته هات رو دوست دارم، موفق باشی :)

پاسخ:
سلام...
منم شما رو دوست دارم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی