یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

منم اون دم اسبو خیلی دوستش دارم

مضراب نه اینکه به اصفهون نزدیکه، همون خر گفته. آخرش "سین" گذاشته. خرِس:))

خوشحالم

24 قطعه عکسه از بیست و چهار ساعتِ کارِ کارگران زحمتکشِ شهرداری. 

نمایشگاه های گروهی هم شرکت میکنم. ولی باز هم بر میگردم به تیتر وبلاگم که: "خوب.که چی؟" :)

به هر حال اینجا رو نورانی کردید. 

نورتون مستدام:)

البته شاید باورت نشه ولی اون خونه ی بالای تپه در فاصله ی کمتر از یه کیلومتریِ همون سگه ست

بذار یه خاطره تعریف کنم تو کامنت دونیم. یکی از خواننده های خیلی محبوبِ کشورمون که اصلا به نظر من نظیرش وجود نداره، اومد بابلسر کنسرت اجرا کنه.

کارو سپردن دست من و  چند تا دوربین و تجهیزات و نفرات و استرس و دغدغه و یه عالمه چیزای دیگه . اسپانسرِ برنامه که اونجا ایستاده بود صدام زد که بیا"س" اومد. در حین ورودش عکس بگیر.

منم سریع رفتم تو حیاط محوطه و دیدم تو ماشینشه و داره از دور میاد. شروع کردم به عکس گرفتن. "س" در حال نزدیک شدن."س" خیلی نزدیک تر میشود. "س" دنده را کم میکند. زرت و زرت عکس بیخود میگرفتم که دیدم تو ماشین یه جور بال بال میزنه انگار یه زنبور افتاده به جونشو دستشو تو هوا تکون میده.  اهمیتی ندادم. "س" در حال مگس پرانی...عکسمو میگرفتم. اومد پایین گفت مگه نمیگم عکس نگیرید؟ گفتم سلام استاد. گفت من مگه استاد شما هستم. مگه یه ساعته دست تکون نمیدم که عکس نگیر. گفتم مگه من از شما داشتم عکس میگرفتم. گفت پس از هوا عکس میگرفتی؟ گفتم نه از اون گربه حناییه که اونجا نشسته. میخواین نشونتون بدم؟ شانس آوردم نخواست.

همسر هم دقیقا داشت همین کارو میکرد. فقط من اشتباهی اونجا بودم.

canon80D

با لنز 18-135

التماس دعا. یادتون نره منو.