یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟" گونه!!!

یک مهدی فعله‌گریِ معمولی و از رده خارج

یک مُشت حرفهای "خُب. که‌چی؟"  گونه!!!
طبقه بندی موضوعی

غیر از خریت ز ما محال است....

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۲۴ ق.ظ

با اینکه آدمیها از روی غرور و خود خواهی همیشه و در همه جا خران را سمبل بی هوشی و خریت میدانند ولی خران در بسیاری از موارد تیز هوش و دور اندیشی خود را بدون تظاهر و خودنمائی  به ثبوت رسانیده اند و از جمله در راه پیمائی بدون وسائل علمی همیشه کوتاه ترین و راست ترین راه را انتخاب می کنند و در علم هندسه (که برهان حمار ) معروف است، خر از هر راهی که یکبار برود بخوبی یاد میگیرد و بار دوم در همانجا ترمز میکند .

در تیز هوشی و دور اندیشی و واقع بینی همین قدر بس که تا کنون شنیده نشده و تاریخ نشان نداده که خری یا کره خری در آتش یا در آب افتاده باشد یا از پشت بام یا پل هوایی سقوط کند یا در چاه بیفتد یا خری یا کره خری طویله خود را گم کند یا دو خر با هم تصادف کنند و در تصادف آنها کسی کشته شود یا خری یا کره خری به خاطر فوتبال خودکشی و خود سوزی و انتحار کرده باشد یا خری با خر دیگری دوئل کند  یا خری به امید دیگری بنشیند و از طویله بیرون نیاید و از کار و کوشش و فعالیت دست بکشد، یا خری اعتصاب کاه و جو کند. و یا خری یا ماده خری قاچاق دارو کند و سپس با ظاهری متظاهر وارد دادگاه شود.جایی به ثبت نرسیده است که خرانی دهک بندی شوند و روز به روز بر استرس دهک بالایی هایشان افزوده شود؛ 

در صورتی که آدمیها میلیونها سند حماقت و جهالت و رسوائی در این امر دارند و هر روز در جرائد و مجلات و رادیو و تلویزیون، آگهی میدهند که امروز چندین بچه آدمی در حوض خفه شد . چند دختر بچه ربوده شدند و چند نفر از بام سقوط کردند؟،  چه کسی آبی شد . کدام زن زیر آبی با حجاب شد. در فلان تصادف چندین نفر کشته و مجروح شدند چندین نفر دختر و پسر خود کشی کردند چندین نفر فرار کردند در اثر ترس و وحشت و پیش آمدهای ناگوار چندین نفر دق کش و دیوانه شدند . آدمیها، این همه رسوائی ها را هر روز و در هر جا و هر زمان داشته و دارند و ده ها تیمارستان و دارالمجانین و صدها جلد کتاب و هزاران پرونده و سند و نشانی بی عقلی و حماقت و خریت دارند و باز خران را خر مینامند. 

اصولا تاریخ نشان نداده است که خر یا کره خر دیوانه ای در جهان دیده شده باشد یا خری مغزش گرد باشد یا پنج کار کند یا دوبار پایش در چاله ای فرو رود و پند نگیرد و باز از همان راه عبور کند یا نره خری عاشق ماده خری گردد و چون دسترسی به او پیدا نکند خودکشی نماید یا داستان لیلی مجنون و ویس و رامین و صدها نمونه دیگر را در میان خران پدید آورند ...

و اگر خرها آدم بودند و آدمها خر، هرگز و هرگز و هرگز دست به چنین اقدامی نمیزدند. ببینید/. اگر توانِ دیدن فیلمهای دلخراش و خون و خونریزی ندارید نبینید/.

 

 


منبع: +
 

 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۳۰

نظرات  (۳۸)

Salam khubi? Inghadr az khar ha tarif kardi ke ba khodam goftam vase hamune hamcho titri zade 

:) 

Ye tikke az matneto engar khatab be man neveshte budi 

پاسخ:
سلام. چندتاتیکه ش هم خطاب به خودم بوده. ممنونم تو خوبی؟
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۰۱ مردی بنام شقایق ...

سلام

 

و اینجاس که شاعر میفرماید:

خر باش که این جماعت از فرط خری

هرکو نه خر است کافرش میخوانند...

پاسخ:
علیک سلام
جالبه عبرت هم نمیگیرن وقتی میبینن با یکیشون برخورد جدی میشه

کلیپ گوبای همه چی هست. چقدر آدمی میتونه از یک حیوان پست تر باشه..

چقدر دلم به حال ادمیت و آن حیوان زبان بسته سوخت..

 

 

بنویسید زیر کلیپ حاوی صحنه های دلخراش!!

پاسخ:
راستش این مطلب رو چند روز پیش تایپ کردم منتظر یه بهونه میگشتم برای انتشارش که این موجودِ انسان نما، بهانه ش رو جور کرد.
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۱۰ دچارِ فیش‌نگار

به نظرم باید یه مجازات خاص برای این فرد اعمال بشه

یه چیزی که خود جامعه خرها پیشنهاد بدن

پاسخ:
تأثیری نداره. دویروز یکی دُمِ روباهو بریده بود وُیس گذاشته بود هرکی به مرغهای من دست درازی کنه اینطوری دُمشو میچینم. یه عالمه که خودت هم دیدی

نوشته اتان عالی بود..

 

پاسخ:
درس پس میدیم
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۲۰ مردی بنام شقایق ...

آقا ما در دوران کودکی که همراه پدربزرگ کشاورزی میکردیم، یه همسایه داشتیم زمین کناری ایشون یه خر نوک مدادی مدل 70 داشت بسیار تر و تمیز بی رنگ بی خط و خش کاملا اسپرت.

 

بعد اینقدر ما ماجرا داشتیم به این جناب خر که نگو.

 

ینی حساب کردم اینقد که این جناب خر به ما چیز یاد داد و ما ازش خاطره داریم از بعضی معلمامون چیز یاد نگرفتیم.

پاسخ:
منم یه خاطره بگم؟
بابابزرگ منم که نور به قبرش بباره (واقعا چطوری نور میباره؟ خدا بیامرزدش) یه خر داشت سفید. چرک و کثیف با یه میلیارد خالهای سیاه. یه پالون داشت که خره از پالونش خوش بو تر بود. مگس از این گنده ها همیشه به تنش چسبیده بود.  کلا نه کارواش میبردش نه تعویض روغنی و نه آپاراتی. یه بار نشستم پشتش و از بدِ شانسِ من همون موقع بیشعورِ الاغ، تشنه ش شد و رفت کنار نهر و سرشو خم کرد که آب بخوره، من با صورت سقوط کردم تو نهر. نه گذاشتم اون آب بخوره و نه خودم از خر سواری خاطره ی خوبی تو ذهنم بود.
یه کینه هم تو دلم موندا. این روزا هرچی خر میبینم دوست دارم بهشون سواری بدم. میدما... اماتشنه م که میشه آب پیدا نمیکنم. آب که پیدا میشه دیگه تشنه م نیست. قیف هست. نفت نیست. نفت هست قیف نیست....

چون که ما اشرف مخلوقاتیم و خر ها نیستن، چون که ما خیلی با شعوریم و خرها نیستن، چون که ما عقل داریم و خرها ندارن.

 

یه داستان داره، امبرتو اکو، ماجرای یه بابایی هست که رفته فضا و وارد یه سیاره کوچیک شده، میگه اومدم سیارۀ شما رو آباد کنم.

بعد اینا از فضا به کره زمین نگاه میکنن و فقط تصادف ماشینا و دود کارخونه و رودخونه های کثیف میبینن و بعد به سیارۀ خودشون نگاه میکنن و همه جا طبیعت و قشنگی و ...

برمیگردن به یارو میگن میخوای ما بیاییم سیاره شما رو آباد کنیم.

نمیدونم چرا با این پست یاد این داستان افتادم

پاسخ:
سلام . چه جالب. اسم کتاب هم بگو تهیه ش کنم.
لطفا

Khoda lanatet nakone mirza 😭😭😭

Khoda margeshun bede ashghalaye goh ro

Bisharf ha 

Bi hame chiz ha

Kesafat haye lajan

Asabam khurd shod 

Boghz kardam 

Ghafase sine vo bazuham dard gereft 

 

پاسخ:
یه کم هیجاناتتو کنترل ن پاشه یه لیوان آب بخور

بسم الله

سلام 


در حدیثی تکان دهند و تامل برانگیز از رسول خدا، ایشان کسی که حیوانات را مثله (زجرکش) کند لعنت فرمودند: لَعنَ اللّه ُ مَن مَثَّلَ بالحَیوانِ؛  لعنت خدا بر کسى که حیوانى را مُثْله کند. (کنز العمّال/ 24971)

پاسخ:
سلام

فلعن الله
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۰:۴۸ مریــــ ـــــم

سلام میرزا

ازاین بعد به قضیه نگاه نکرده بودم

کاش حداقل علاوه بر کودک درون وفلانو فلان به خر درون هم داشتیم

پاسخ:
سلام...
داریم دیگه.... نداریم؟ نداری؟ 

سلام

خریت هم دنیایی داره برای خودش... :) ( البته خر بعنوان حیوان، نه انسانی که...)

در ضمن فکر نکنید حواسمون نبود اون وسط تیکه ی سیاسی هم انداختین !! نکنه هوس کردین به دکتر عباسی ببیوندین؟! :))

 

+ کلیب میگذارین یه توضیحم بدین خوب، البته همون لحظه که صحنه رو شطرنجی کرد قطعش کردم، اما همون تصوّر نیت اون بست تر از حیوون هم، به اندازه کافی دردناک بود!

پاسخ:
سلام البته یه کوچولو، یه سرِ سوزن، یه اپسیلون، یه اَتم از جناب "ح.ق" ایده گرفتم. همون زیر آبی و ....:))
بچه که بودم دو جلد کتاب هدیه گرفتم از یکی به اسم شناسنامه خر. فوق العاده سیاسی بود و من نمیفهمیدمش. این روزا تو کتابخونه ی باباست و خودشو صاحب کتاب میدونه و پَسَم نمیده D:

+کلیپ اما: حق با شماست باید زیرش مینوشتم متوی کلیپ 50- ساله D:
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۱۱ مریــــ ـــــم

خر جفتک پرون دارم

خر عاقل و بی ازار ندارم که

پاسخ:
میدونم. به من نگو که
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۱۱ مریــــ ـــــم

ضمنا اسم من سه نقطه نیست اسمم‌مریمه

:/

پاسخ:
دیدم لهجه ت آشناست ها..... آخریم چیزی که ازت به یاد دارم عکس دوتا طفل معصومه تو اینستاگرام. خیلی وقته گذشته نه؟ یه ساعت

کتاب سه قصۀ امبرتو اکو، بیشتر مناسب نوجوان هاست.

چون متن زیادی نداره و یه پاراگراف متنه و یه صفحه نقاشی.

منم برای کلاس کتابخوانی بچه ها خریده بودمش.

پاسخ:
گاهی وقتا کتابهای رِنجِ سنیِ کودکان و نوجوانان، خیلی بیشتر لازمه برامون. گاهی نویسنده ها با زبون بچه ها برای بزرگترها مینویسن. ممنونم بابت معرفی

دقیقا همین طوره.

من به خاطر شغلم کتاب نوجوان زیاد می‌خونم. ولی گفتم شاید بقیه دوست نداشته باشن:)

پاسخ:
اولین بار و اولین داستانی که خوندم و لذت بردم و فکرمودرگیر کرد "خروس زری پیرهن پری" احمد شاملو بود. بعد قلعه حیوانات...... 

این باز خوبه من بدتر از این کلیپ رو دیشب دیدم :|

متاسفانه یه سری آدم  اینقدر به یه  آدم دیگه فشار عصبی و استرس وارد کردند که اون آدمه  همون لحظه خودش رو دم در مغازه اش آتیش زد :|:(

من اول تصور کردن این کلیپ همون کلیپه .

 

 

سلام 

متن رو نشد بخونم ولی کلیپ رو دیدم

سپاس

پاسخ:
سلام.. لطف کردی

جناب " ح.ق." دلش به شناخت ملت و وجهه ی روزنامه نگاریش گرمه حرفای گنده میزنه! شما دیگه چرا؟!

 

در ضمن وقتی مثل همون "ح.ق." افتادین به خاطراتِ زندان نویسی، میام بهتون میگم که گرفتاریتون مال آه های یه مادرِ -50 هستش.... برید توبه کنید تا گرفتار نشدین :))

پاسخ:
یعنی الان فکر میکنید میان زندانِ به اون قشنگی ای که ایشون رو تختش دراز کشیده و سیگار دود میکنه و کِیفش رو میکنه و همچنان قلم میزنه رو با وجودِ بی برکت و بدرد نخوری مثل من تنگش میکنن؟:)))
توبه کردم. از همین تریبون اعلام میکنم نه "ح.ق" میشناسم و نه "م.ر" D:

حالا میرم میانجی میشم تا اون مادر دل شکسته بلکه ببخشدتون... خدا از سر تقصیراتتون بگذره :)

 

+ هنوز که نرفته زندان! فکر کردین میفرستنش زندان بعد دستشو باز می گذارن روزی سه تا بست بگذاره بهشون دری وری بگه؟! اونجوری بود که آزادش کم دردسر تر بود... :)

پاسخ:
نگفتم رفته که...
من اون پنجاهو همینطوری گفتما میخواستم نگم هجده، گفتم پنجاه. الان جدی گرفتین؟ شما کجا پنجاه کجا؟ 

صبح رادیو میگفت این خری که گوش اون بنده خدا رو بریده رو دستگیر کردن.

ما آدمیها استعداد پنهانی در وحشی گری داریم، نه به همنوع رحم میکنیم، نه به زبان بسته های بی گناه، و سرمون بالاست که اشرف مخلوقاتیم!!

(اعصابم خورد شد میرزا، کلی الفاظ منشوری تو دلمه که نمیشه بگم)

پاسخ:
خیلی "منشوریَن" اصلا.
خدا رو شکر که گرفتنش

چی میگی

چییییییییییییییی مییییییییییییگییی

واقعا ضعف کردم بابا با دیدنش :/

این چی بود :|

تازه اونقدرمنقلب شدم همکارم نشست نگاه کرد گفت اون گوشش هم از اول بریده بوده :| :(

 

خواهش می کنم اینجور کلیپ ها را بنویس صحنه های دلخرا داره آدم آمادگی داشته باشه :( مرسی ببخشید

پاسخ:
سلام بله حق با شماست. باید مینوشتم...:|

حالا چرا دهنتو کج می کنی اگه حق با منه؟

پاسخ:
کج نبود که صاف بود:))
کج اینطوریه :/
من اینطوری کردم :|

بل هم اذل ...

پاسخ:
یعنی نمیمیرم مگر اینکه خودم مرتکبش بشم؟ :(

سلام.عجب فیلمی؟

پاسخ:
سلام بله :|

این موجود آنقدر شریف است که برسون یکی از بهترین فیلم‌هایش را درباره‌اش می‌سازد. داستانی که شخصیت اولش خری است به نام بالتازار و انسان‌ها نقش‌های مکمل او هستند. 

و ما هرگز نقش اصلی نبودیم. همیشه نقش مکمل و حاشیه‌ای جهان بودیم. برای نقش اصلی شدن شروع به نابودی بازیگران اصلی کردم تا خود نقش اصلی را بازی کنیم. غافل از اینکه با کشتن همه بازیگران دیگر فیلم و داستانی نمی‌ماند که ما نقش اولش باشیم. آن موقع است که ما می‌مانیم و یک دوربین و فیلمی سلفی که فیلم نیست و داستانی ندارد و اسمش را به کنایه می‌گذاریم story!

 

پاسخ:
آقا اصلا بذارید من متنمو حذف کنم این دیدگاه شما رو بذارم جاش. چقدر خوب بود

خخخخ

اَی خدا نِکشَتی

دی وانه :))

پاسخ:
D:

فقط توی یه نقطه هست که شاعر میگه اسب نسبت به خر برتری داره البته اونجا هم بحثی از آدمیزاد نیست 

 

کُره ی خر از خریت پیش پیش مادر است

کُره ی  اسب از ادب دنبال مادر میرود 

این شعر رو پدربزرگمون هروقت میخواست بگه نباید جلو جلوی مادرتون راه برید برامونومیخوند 

 

+ اگر میدونستم فیلم همچین محتوایی داره نمیدیدم به نظرم اینجا درسته که نمیشه قانون قصاص اجرا کرد اما علی الحساب اینا رو آدم حساب نکرد و من باب جریمه مدتی در باغ وحش زندانی نمود

 

پاسخ:
پدربزرگ و مادربزرگها همیشه متل های پر بار و مفهومی تو آستینشون داشتن. قدیمی هایی که در این دنیا نیستن روحشون شاد و اونایی که در قید حیاتن دلشون شاد/.

۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۰۵ دچارِ فیش‌نگار

خیر اومد؟

پاسخ:
خیر
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۲۱ مردی بنام شقایق ...

باید این یارو رو بگیرن 

همین کارو باش بکنن

 

 

عوضی

 

+

فیلمو الان دیدم

پاسخ:
خوب حالا حرص نخور :|
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۳۰ دچارِ فیش‌نگار

میاد

مثل نور

که می باره :)

سلام

به خاطر علاقه و ارادت عجیبم به این حیوان دوست‌داشتنی چند روزه متاثرم و دلِ دیدن فیلم رو نداشتم. یاد این شعر ایرج میرزا افتادم:

ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﮔﺬﺭ ﺑﻮﺩ
ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺮ ﺑﻮﺩ
ﺍﺯ ﺧﺮ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﻬﺮ ﺑﻮﺩ
ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﻮﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ
ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﺿﻊ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺎﻟﯽ
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎ ﺧﺮﯼ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ
ﺁﺩﻡ ﺷﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺎﮐﻦ
ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﻭ ﻣﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ
ﺯﺧﻢ ﺗﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ ﮐﻦ
ﻧﻪ ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ
ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺭﺍﺿﯽ ﭼﻮ ﺑﻪ ﺭﺯﻕ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺍﺯ ﺳﻔﺮﮤ ﮐﺲ ﻧﺎﻥ نَرُﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐُﺸﺪ ﺧﺮﯼ ﺭﺍ؟
ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺑَﺮﺩ ﺯ ﺗﻦ ﺳﺮﯼ ﺭﺍ؟
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻢ ﻓﺮﻭﺷﺪ ؟
ﯾﺎ ﺑﻬﺮ ﻓﺮﯾﺐِ ﺧﻠﻖ ﮐﻮﺷﺪ ؟
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺭﺷﻮﻩ ﺧﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﯾﺎ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﭘﯿﻤﺎﻥ؟
ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺩ ﻧﺎﻥ؟
ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺨﻨﺶ ﻫﻤﻪ ﻣﺘﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺯ ﺁﺩﻣﯽ ﺳﺮﯼ ﺗﻮ
ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎ ﺧﺮﯼ ﺗﻮ
ﺑﻨﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡ
ﺑﺮ ﺧﺎﻟﻖ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡ
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺧﺮﯾﺖ
ﺟﺎﺭﯼ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﯿﺖ .

پاسخ:
سلام 
جناب ایرج میرزا که دست مریزاد دارن.... 
تو عصر خودشون اینگونه شعر سرودن به نوعی از جان گذشتگی بود.

۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۱۴ شارمین امیریان

سلام.

کاش من اول اومده بودم اینجا بعد می رفتم اینستا که میفهمیدم نباید این کلیپ تروریستی رو ببینم🙄

پاسخ:
سلام متأسفم که قبلش اعلام نکردم :|

کاش صبح کلیپ رو نگاه نکرده بودم؛ اول دلم برای خر سوخت ولی بعدش متوجه نشدم دقیقا خر کدوم بود!

 

خره حتی سر و صدا هم نکرد، این بیشتر ناراحتم کرد.

پاسخ:
حیوونا وقتی به شدت میترسن دُمشونو میذارن بین دوتا پاهاشون. این خرِ بیچاره مثل "چی" ترسیده بود.بعد یکی سر و صدا میکنه که بدونه کسی اون اطراف هست که بهش پناه بده....
۳۰ شهریور ۹۸ ، ۱۵:۵۳ امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ

اصلا حتی دیده نشده خری دوبار به یه رییس جمهور بی لیاقت و بی کفایت رای دهد که برای حل مشکلات کشور هیچ برنامه ای جز مذاکره با دشمن خونی اش ندارد!!!

دو سه مثقال خریت ز خران چیزی نیست

آدمی هست که الحق دو سه خروار خر است

کلیپ رو ندیدم چون قبلاً توی تلگرام درباره اش خونده بودم البته اونجا هم ندیده بودم کلیپ رو. 

 

رأی؟ فک کنم من خر حساب میام الان طبق کامنت آخری! آخه دیگه رأی بده نیستم. چون در هر حال خر همون خره! فقط پالونش عوض میشه. 

 

تازشم اقتصاد هم علم خرهاست. یادتون رفته اینو بنویسید!

پاسخ:
خدا بیامرزه همه رفتگانو. یه همسایه داشتیم هم معلم بود هم جای پدرمون به همه خوبی میکرد. بین بچه ها که دعوا میشد و اون موقع که اوج فحش هامون"خر" بود ، میگفت ناراحت نشین"خر" یعنی بزرگ. "خرمون" میکردا. ولی انگار یه چیزی میدونست

این اشرف مخلوقات هم می‌تونه بعضی وقتا یکارایی کنه که حق رو بدیم به ابلیس که سجده نکرد.

چقدر حیوونن بعضیا اه

پاسخ:
بیا تأسف بخوریم

 

متنتون خیلی خوب بود👏

 

کلیپم از روکامنتا حدس زدم چیه!طاقت دیدن ندارم:(((

انصافا این کار مشمول اون روایت قرار نمی گیره

پاسخ:
گفتم نکنه منظورتون این باشه :)

ضمیر هم بر می گرده به همین لجنی که تو تصویره !!!

پاسخ:
بله بله.... توجه نکرده بودم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی